خوانشِ گفتمان ناسیونالیستی در آذربایجان ایران از منظر انتقادی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :390,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
دانلود پروپوزال آماده: خوانشِ گفتمان ناسیونالیستی در آذربایجان ایران از منظر انتقادی
قسمت هایی از پروپوزال:
۱- بیان مسأله:
«گفتمان ناسیونالیستی» یکی از رایجترین گفتمانهای سیاسی سراسرِ دنیای امروز ـ و البته ایران ـ بوده و است. هیچ کشور، «ملت»، «اقلیت ملی» یا «گروه قومی»ای وجود ندارد که عرصهی نمادین یا ایدئولوژیک آن عناصری از این گفتمان را در خود جای نداده باشد. رد پای ناسیونالیسم را میتوان در تمامی رخدادهای عمدهی قرن بیستم پیدا کرد، نگاهی گذرا به تغییر نقشهی سیاسی جهان در فاصلهی جنگ جهانی اول تا به امروز شاهد مدعای ماست. کرهی زمین در سال ۱۹۱۴ از حدود ۵۰ کشور تشکیل شده بود اما هماکنون بیش از ۲۰۰ کشور را شامل میشود ـ کشورهای تشکیل شده در یک سال اخیر ـ کوزوو، آبخازیا و اُوستیای جنوبی ـ را هم به این لیست اضافه کنید. ظهور و حضور ناسیونالیسم در عرصهی سیاسی ـ اجتماعی و هژمونیک شدن این گفتمان به نتایج کاملاً متضادی منجر شده است: از «رهایی ملی» گرفته تا «بالکانیزاسیون» و «نازیسم». این پیآمدهای متنوع و متضاد، بیتردید، اگر چه در شرایط تاریخی اجتماعی متفاوتی حاصل شده است اما، به همان اندازه با ساختار درونی خود ـ ویژهی این گفتمانها نیز مرتبط بوده است و به همین دلیل شناسایی خصوصیات منحصر به فرد هر گفتمان ناسیونالیستی خاص هنوز هم در دستور کار جامعهشناسی سیاسی قرار میگیرد.
انقلاب مشروطه را میتوان لحظهی تاریخیای تلقی کرد که گفتمانهای مدرن در حوزهی جغرافیای سیاسی ایران به طور جدی طرح و تأثیرگذاری عملی آنها در عرصهی سیاسی ـ اجتماعی شروع میشود. این لحظهی تاریخی همچنین نقطه آغاز پروسهی برساختن دولت ملی مدرن در ایران نیز هست؛ پروسهای ناتمام، که با «رخداد ۵۷» سرنوشت دیگری پیدا میکند. بررسی همهی دلایل شکست برساختن دولت ملی مدرن در ایران خارج از حیطهی این پژوهش میباشد، اما یکی از مهمترین دلایل این ناکامی عدم توجه، یا سعی در انکار و سرکوب ناموفقِ تنوع ملی این سرزمین بوده است. بدیهی ست که برساختن دولت ملی مدرن مستلزم وجود «ملت» یا حداقل تأسیس «ملت» است، اما این که «ملت» چیست و با کدام مرزها منطبق است، همیشه، محل مناقشات سیاسی ـ ایدئولوژیک بوده و است، به ویژه اگر «تأسیسگران» ملتی خواسته باشند که مرزهای سرزمینیشان را با مرزهای یک امپراتوری، و یا مرزهای یک سرزمین نیمه مستعمره منطبق کنند. در طول دو قرن گذشته همهی امپراتوریهای تاریخی و بسیاری از سرزمینهای مستعمراتی و نیمه مستعمراتیِ کثیرالمله تجزیهی سرزمینی را ـ اغلب بر پایهی ناسیونالیسم «ملت»های تشکیل دهندهی این سرزمینها ـ تجربه کردهاند. اما ایران در این میان، تا به حال، یک استثنای عمده بوده است. دولت ملی مدرن در ایران ـ منطبق با مرزهای دوران نیمه مستعمرهگی این سرزمین که به تدریج «مرز پر گهر» نام گرفت ـ بر پایهی ملتی برساخته میشد که «هویت» آن تنها با ویژگیهای یکی از ملل این سرزمین تناظر داشت و این امر به تدریج به تقابل مرکز ـ پیرامون منتهی شد؛ در وجه اقتصادی «مرکز» به محل انباشت سرمایه و نقطه مرجح سرمایهگذاری ـ اعم از دولتی و خصوصی ـ بدل شده و به جذب، یا دقیقتر، تصرف مازاد اقتصادی پیرامون پرداخت، در وجه سیاسی این امر به درگیریهای سیاسی ـ نظامی مرکز با پیرامون ختم شد و در وجه ایدئولوژیک، تأکید بر گفتمان ناسیونالیستی مرکزْ رشد گفتمانهای ناسیونالیستی در پیرامون را سرعت بخشید. تأسیسگران «ملت ایران» هویت ملی را بر پایهی زبان فارسی، «نژاد آریایی»، «مرز پر گهر» و تاریخِ اسطورهای «امپراتوری ایران»، یعنی بر پایهی پان ایرانیسم، بنا مینهادند. تجربهی تاریخی نشان داد که ملتهای غیر فارسی زبان حوزهی جغرافیایی ایران از پذیرش این ویژگیها امتناع کردند. تراژدی ۲۱ آذر ۱۳۲۵ آذربایجان، یورش به کردستان و ترکمن صحرا در فردای «رخداد ۵۷» شواهد تاریخی ناکامی پروژهی تأسیس «ملت واحد ایران» در برهههای زمانی مختلف میباشند. گفتمانهای ناسیونالیستی پیرامون، عمدتاً، بر پایهی تقابل با گفتمان ناسیونالیستی مرکز شکل گرفتند و اغلب، به عنوان گفتمانهای مدافع ملتهای تحت ستم، از نوعی مشروعیت و مقبولیت عمومی در بین همهی طبقات مختلف ملت خود برخوردار شدند. اما گفتمان ناسیونالیستی گفتمانی خود ـ بنیاد نیست و همیشه با نزدیکی یا دوری از گفتمانهای سیاسی «تعیینکننده»ی جامعه زبان پیدا کرده و در جهت منافع طبقاتی متفاوتی مورد استفاده قرار گرفته است. رویارویی چپ و راست بنیادیترین تقابل سیاسی ـ ایدئولوژیک دنیای معاصر بوده و است، «گفتمان ناسیونالیستی» هم بسته به زمینهی اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی که در آن طرح میشود، در نهایت، به یکی از این دو قطب نزدیکتر میشود. نگاهی گذرا به تاریخ معاصر ایران مبین این نکته است که «گفتمان ناسیونالیستی مرکز» از منظر و با زبان «راست» مطرح شده و گفتمانهای ناسیونالیستی پیرامون، اغلب، از منظر و با زبان «چپ» بیان شدهاند. گفتمانهای سیاسی خود ـ بنیاد و تعیینکننده، اغلب به صورت مستقیم، در جهت منافع طبقهی معینی صورتبندی میشوند؛ برای مثال، تردیدی نیست که لیبرالیسم در جهت تأمین منافع بورژوازی و مارکسیسم برای دفاع از منافع طبقهی کارگر صورتبندی شده است. اما این امر در مورد گفتمانهای سیاسیای که خود ـ بنیاد نیستند، مانند گفتمان فمنیستی یا گفتمان ناسیونالیستی، کمی پیچیدهتر است و تشخیص منافع طبقاتی مستور در پشت این گفتمانها فقط با تحلیل شرایط مشخص امکانپذیر است، و یافتههای این تحلیل هم تنها برای آن شرایط مکانی ـ تاریخی ویژه معتبر است. از این جنبه نیز گفتمانهای ناسیونالیستی خاص هنوز هم به عنوان یک مسئلهی قابل تأمل برای جامعهشناسی سیاسی مطرح میشود.
فهم و تحلیل بسیاری از مسائل ـ و حتی بحثهای نظری علوم اجتماعی ـ اگر هیچ ارتباطی با «تجربهی زیسته»ی افراد نداشته باشند، اگر نه غیر ممکن، دستکم بسیار دشوار است. البته، این بدان معنا نیست که اگر یک مسئلهی اجتماعی با تجربهی زیستهی کسی پیوند خورده باشد، این فرد، حتماً، تحلیل علمی و دقیقی از این مسئله به دست خواهد؛ تحلیل علمی به پشتوانهی تئوریک محکمی نیاز دارد. اما، در هر صورت، تجربهی زیسته در «مسئله» شدن یک پدیدهی اجتماعی ـ اگر چه غالباً به شکل طرح ایدئولوژیک ـ منبع مهمی به شمار میرود. موضوع این پژوهش نیز با تجربهی زیستهی محقق پیوند نزدیکی دارد.
زمانی که به مدرسهی ابتدایی میرفتم، به فارسی میخواندیم و مینوشتیم، به ترکی فهمانده میشدیم، با ترکی زندگی میکردیم با فارسی تحصیل. کمکم، به طور ضمنی، این باور دوآلیستی در ما شکل گرفته بود که ترکی زبان زندگی روزمره است و فارسی زبان علم. خیلی از جملات را ازبر میکردیم، بی آن که آنها را درک و حتی معنی تحتالفظیشان را فهمیده باشیم. وجود زبان عربی در زندگی تحصیلی اشکالی در باور دوآلیستی ما نسبت به زبان تولید نمیکرد؛ زیرا عربی زبان دین و جهان دیگری بود که، در پنداشت آن روز ما، ربط زیادی به زندگی این جهانی نداشت. ورود زبان انگلیسی میتوانست ضربهی مهلکی بر این دوآلیسم باشد، اما چون، به لطف نظام آموزشی عقب مانده، پس از سالها آموزش زبان انگلیسی، عملاً چیزی از این زبان یاد نمیگرفتیم، این ضربه تنها شکاف کوچکی در دوگانه انگاری ما نسبت به زبان ایجاد کرد. ورود به دانشگاه در فروپاشی این باور دوآلیستی نقشی تعیینکننده ایفا کرد به ویژه که، مجبور به زندگی با کسانی بودیم که، نه تنها، زبان زندگی روزمرهی آنها ترکی نبود بلکه، بدتر از این، اگر مطلبی را نمیفهمیدند، نمیشد آن را با زبان ترکی شیرفهمشان کرد. به علاوه متوجه شدیم پس از ۱۲ سال تحصیل به زبان فارسی ـ و البته، در مورد بسیاری از افراد، حتی پس از اتمام دورهی دانشگاه ـ نه میتوانیم این زبان را «درست» صحبت کنیم و نه میتوانیم، با این زبان، آن چه را که میخواهیم «درست» بنویسیم. دیگر فهمیدیم که نه تنها فارسی یگانه زبان علم نیست، بلکه اصلاً در ردیف بهترین زبانهای علم هم نیست، این زبان هم زبانیست مثل دیگر زبانهای پیرامونی از قبیل ترکی، کردی و … . عمق فاجعه در این بود که ترکی، زبان مادریمان، را هم فقط در حد محاورههای روزمره بلد بودیم. ناگهان متوجه شدیم: ما زبانی برای نوشتن نداریم، اگر چه لال نیستیم اما مردمانی هستیم بیزبان.
تجربهی زیسته به من آموخته است که زبان، در وضعیت کنونی ایران، یک ابزار ارتباطی صرف نیست، بلکه نماد فرودستی و فرادستی ملی نیز هست. فهمیدهام که «مساوی نیست» تنها نماد پان ایرانیستها برای بیان نابرابری ملی و وضعیت فرادستی ملت فارس نیست، محتوایست که در ناخودآگاه اکثریت بزرگی از طبقات مختلف ملت فارس نقش بسته است. برای همین بود که «خوانش گفتمان ناسیونالیستی در آذربایجان ایران» را به عنوان موضوع تحقیق خود برگزیدم، چرا که این گفتمان ادعا دارد: «رهایی ملی آذربایجانیها را در مرکز توجه خویش قرار داده است.
……………………………
۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
……………………………
۳- پیشینه تحقیق:
……………………………
۴- اهداف تحقیق:
…………………………………….
۵- فرضيه هاي تحقیق:
…………………………………….
۶- مدل تحقیق
…………………………
۷- سوالات تحقیق:
…………………………………….
۸- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
…………………………………….
۹- بیان جنبه نوآوری تحقیق:
………………………….
۱۰- روش شناسی تحقیق:
الف: شرح كامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهيزات و استانداردهاي مورد استفاده در قالب مراحل اجرايي تحقيق به تفكيك):
………………………….
ب- متغيرهاي مورد بررسي در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
…………………………………….
ج – شرح کامل روش (ميداني، كتابخانهاي) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فيشبرداري و غيره) گردآوري دادهها :
…………………………………….
د – جامعه آماري، روش نمونهگيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان):
…………………………………….
ر- روش نمونه گیری و حجم نمونه:
…………………………………….
ز- ابزار تحقیق:
…………………………………….
هـ – روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها:
…………………………………….
منابع :
…………………………………….
آسان داک: www.Asandoc.com
دانلود نمونه پروپوزال تکمیل شده، پروژه پر شده، طرح پیشنهادیه آماده