ايمان
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :29,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
ايمان
(۱۵صفحه ورد)
شك و ايمان دو حقيقت عقلانى و ذهنى متضادند و هر يقينى لزوما مطابق با واقع نيست اما ايمان با يقين مساوى است و غالبا اگر به حكمى يقين بيابيم در حقيقتبه آن ايمان واقعى مىآوريم. چنانچه ايمان را تنها به معنى اقرار لفظى به كار بريم و با باور يقينى همراه نباشد در آن صورت حوزه ايمان و انديشه از يكديگر جدا و ايمان به اين معنى هميشه با شك و ناباورى توام خواهد شد. و اين كوششى استبىنتيجه براى آشتى ساختگى بين دو حقيقت متضاد.
نگارنده اديان عقلانى را (برخلاف اديان غير معقول) بىنياز از توسل به مبانى غير عقلانى مانند احساس، اراده و يا تفكيك بين حوزه عقل و ايمان مىشمارد.
شك در مفهوم دو دلى بمعنى آن است كه شخص در يك قضيه، به مرحله جزم و قطع نرسيده است. و ايمان در مفهوم باور، بمعنى آن است كه شخص در يك قضيه به مرحله جزم و قطع رسيده است.
بنابراين اگر ذهن ما بهر دليل نسبتبه حكم قضيهاى قطع و جزم پيدا كرد بمرحله ايمان و يقين رسيده است، وگرنه در حال شك و دو دلى خواهد بود. و اين دو، يعنى ايمان و شك، دو حقيقت عقلانى و ذهنى متضادند بگونهاى كه اگر در قضيهاى يقين داشته باشيم، ديگر جائى براى شك باقى نمىماند، و اگر شك داشته باشيم حتما هنوز امكان جزم و يقين براى ذهن ما فراهم نشده است.
در اينجا از تذكر چند نكته ناگزيريم:
۱. هر يقينى مطابق با واقع نيست، بسيارى از يقينها هستند كه منشا آنها، نه علم و آگاهى نسبتبه واقعيت، بلكه جهل مركب ناشى از تقليد و تعصب است كه متاسفانه اكثريت انسانها در حصار چنين يقينى گرفتارند. (۱) بنابراين در تضاد شك و يقين، لحاظ وحدت ذهن شرط استباين معنى كه يك ذهن معين نمىتواند نسبتبه حكمى يقين داشته و در عين حال شك هم داشته باشد، اما ممكن استيك ذهن نسبتبه چيزى يقين داشته باشد، مانند ذهن يك مسيحى به مسيحيت، ولى ذهن انسان ديگرى در آن قضيه دچار ترديد و شك باشد.
۲. ايمان با يقين مساويست. يعنى اگر به حكمى يقين پيدا كنيم، در حقيقتبه آن ايمان آوردهايم. و اگر يقين نكنيم، ايمان آوردنمان غيرممكن خواهد بود، مگر اين كه ايمان را برخلاف معنى واقعى آن، مجازا بمعنى اقرار لفظى بكار بريم، اگر چه اين اقرار و اعتراف برخلاف يقين و ايمان و باور ذهنى ما باشد. مانند اين كه براساس تسليم به شخصيت كسى بعنوان حاكم، اقرار بكنيم به اين كه ۹=۲×۲ و بگوئيم كه باين موضوع ايمان آوردهايم. اما وقتى به مشاعر خود مراجعه كنيم بجاى قضيه مذكور چنين يابيم كه ۴=۲×۲.
اكنون با توجه به دو نكته ياد شده، اگر كسى در چنين شرايطى قرار گيرد براى توجيه اين تضاد ناچار استبگويد كه: اولا حوزه ايمان و انديشه از يكديگر جداست. يعنى قضيهاى كه در حوزه تعقل قابل تصديق و قبول نباشد، در حوزه ايمان قابل قبول و اقرار خواهد بود……………………..
……………………..
2019-03-14
كد : 28904
وضعيت :موجود
دسته بندی :