تفسير صاحبي
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :29,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
تفسير صاحبي
(۱۷ صفحه ورد)
وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ ءَامَنُوا قَالُوا ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلى شيَطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نحْنُ مُستهْزِءُونَ(۱۴)
و چون مؤ منان را مى بينند مى گويند: ما ايمان آورده ايم و چون با شيطانهاى خود خلوت مى كنند مى گويند ما با شمائيم ، ما ايشان را مسخره مى كنيم (۱۴)
و من الناس من يقول … تا آيه بيستم . كلمه خدعه بمعناى نوعى نيرنگ است ، و شيطان بمعناى موجودى سراپا شر است ، و بهمين جهت ابليس را شيطان ناميده اند.
در اين آيات وضع منافقين را بيان مى كند، كه انشاءاللّه گفتار مفصل ما درباره آنان در سوره منافقين و مواردى ديگر خواهد آمد.
در آيه : مثلهم كمثل الذى استوقد نارا… با آوردن مثلى ، وضع منافقين را مجسم ساخته ، مى فرمايد منافقين مثل كسى ميمانند كه در ظلمتى كور قرار گرفته ، بطوريكه خير را از شر، و راه را از چاه و نافع را از مضر، تشخيص نميدهد، و براى بر طرف شدن آن ظلمت ، دست باسباب روشنى مى زند، يا آتشى روشن كند، كه با آن اطراف خود را به بيند، يا وسيله اى ديگر و چون آتش روشن ميكند و پيرامونش روشن ميشود خدا بوسيله اى از وسائل كه دارد يا باد، يا باران ، يا امثال آن ، آتشش را خاموش كند، و دوباره بهمان ظلمت گرفتار شود، و بلكه اين بار ميان دو ظلمت قرار گيرد، يكى ظلمت تاريكى ، و يكى هم ظلمت حيرت ، و بى اثر شدن اسباب .
اين حال منافقين است ، كه بظاهر دم از ايمان مى زنند، و از بعضى فوائد دين برخوردار ميشوند، چون خود را مؤ من قلمداد كرده اند، از مؤ منين ارث مى برند، و با آنان ازدواج مى كنند، و از اين قبيل منافع برخوردار ميشوند، اما همينكه مرگشان يعنى آن موقعى كه هنگام برخوردارى از تمامى آثار ايمان است فرا مى رسد، خداى تعالى نور خود را از ايشان مى گيرد، و آنچه بعنوان دين انجام داده اند، تا باجتماع بقبولانند كه ، مسلمانيم ، باطل نموده ، در ظلمت قرارشان ميدهد كه هيچ چيز را درك نكنند، و در ميان دو ظلمت قرار مى گيرند، يكى ظلمت اصليشان ، و يكى ظلمتى كه اعمالشان ببار آورده ؟.
او كصيب من السماء… كلمه (صيب )، بمعناى باران پر پشت است ، و معناى كلمه (برق ) معروف است ، و كلمه (رعد) بمعناى صدائى است كه از ابر وقتى برق مى زند برمى خيزد، و كلمه صاعقه عبارتست از تكه اى برق آسمان ، كه بزمين مى افتد.
اين آيه مثل دومى است كه خداوند حال منافقين را با آن مجسم مى كند، كه اظهار ايمان ميكنند، ولى در دل كافرند، باين بيان كه ايشان بكسى ميمانند، كه دچار رگبار توام با ظلمت شده است ، ظلمتى كه پيش پايش را نمى بيند، و هيچ چيز را از ديگر چيزها تميز نميدهد، ناگزير شدت رگبار او را وادار بفرار ميكند ، ولى تاريكى نميگذارد قدم از قدم بردارد، از سوى ديگر رعد و صاعقه هول انگيز هم از هر سو دچار وحشتش كرده ، قرارگاهى نمى يابد، جز اينكه از برق آسمان استفاده كند، اما برق آسمان هم يك لحظه است ، دوام و بقاء ندارد، همينكه يك قدم برداشت برق خاموش گشته ، دوباره در تاريكى فرو مى رود.
…………………..
…………………..