تاريخ جمع مصحف در زمان عثمان
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :29,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
تاريخ جمع مصحف در زمان عثمان
(۱۸ صفحه ورد)
ابن جعفر عسقلاني تاريخ جمع مصحف عثماني راتفه ۲۵ هجري ضبط كرده و قول كساني را كه در تاريخ جمع مصحف را در حدود سال سي هجري ذكر كرده اند بر مبناي بي خبري و غفلت دانسته است بي آنكه در صف قول خود مستندي را ارائه دهد.
ابن جزري در كتاب « النشر في القرآن العشر» راجع به تاريخ جمع قرآن مي نويسد : در حدود سال سي هجري ـ در زمان خلافت عثمان ـ حزيفه بن اليمان كه در جنگ ارمنستان و آذربايجان اختلاف مردم را در امر قرائت ديده بود ( از عراق به مدينه ) نزد عثمان آمد و به او گفت : درياب اين امت را پيش از آنكه در قرآن همان اختلافي رخ دهد كه در ميان يهود و انصاري روي داد. پس عثمان براي حفصه پيام پرستاد كه صحف را نزد ما بفرست تا نسخه چند از آ“ برداريم و آن گاه به تو آن را باز پس دهيم .
حفصه آنرا نزد عثمان فرستاد و عثمان فرمان داد تا زيد بن ثابت و عبدالله بين زبير و سعيد بن عاص و عبدالرحمن بن حارث بن هشام از آن نسخه بردارند و هر گاه اختلافي در قرائت بازديد پيش آيد . به سان قريش بنويسند زيرا قرآن به زبان قريش نازل شد.
ابن فرري مي نويسد : مصحف هايي كه از روي صفحه بوبكري استنساخ شد همه مجرد از نقطه و شكل بودند و با همان حروف و نقطي به كتابت در آمد كه پيامبر در حديق (انزل القرآن علي سبعه (حرف ) اشاره فرموده بود و در آخرين عرضه بر رسول الله مورد قبول قرار گرفت .
اختلاف نظر ابن مسعود با عثمان در مورد جمع قرآن
و نيز ابن واضح يعقوبي در تاريخ خود درباره جمع قرآن در زمان خلافت عثمان چنين مي نويسد :
« عثمان قرآن را جمع آوري كرد دويت نمود و سوره هاي دراز را با سوره هاي طويل و سوره هاي كوتاه را با سوره هاي قصار پهلوي هم قرار داد. و به اطراف و اكناف نوشت كه قرآن را جمع آوري كنيد تا همه جمع آوري شد. پس آن ها را با آب گرم و سركه جوشانيد و بقولي آنها را سوزانيد و جز مصحف عبدالله بن مسعود با همه مصحف ها چنين كرد ابن مسعود در كوفه بود و زير بار نرفت كه محصف خود را به عبدالله بن عامر بدهدو عثمان بدو نوشت كه عبدالله بن مسعود را نزد من فرست چه تباهي به اين دين و فساد به اين امت راه ندارد. پس در حالي كه عثمان خطبه مي خواند عبدالله به مسجد در آمد و عثمان گفت : اكنون جانوري سياه بر شما در آمد . پس ابن مسعود سخني درشت گفت و عثمان فرمود تا او را با پايش كشيدند و دو دنده او شكسته شد پس عايشه به حرف آمد و بسيار سخن گفت .