پیشینه ومبانی نظری تحقیق سرمایه انسانی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
پیشینه ومبانی نظری تحقیق سرمایه انسانی
سرمایه انسانی[۱]
مقدمه
براساس دیدگاه مبتنی بر منابع شرکت، منابع شرکت به عنوان مهمترین محرک رقابت و عملکرد محسوب میشوند. این منابع شامل داراییهای مشهود و همچنین داراییهای نامشهود ایجاد شده در داخل شرکت است که به گونه ای کارآ و اثربخش در راستای اجرای راهبردهای سودآور و رقابتی خاص به کار گرفته میشود. نوع اول داراییها (از قبیل اموال، ماشینآلات، تجهیزات و فناوریهای فیزیکی) عموماً مشهود، متداول، به راحتی تقلیدپذیر و قابل جایگزین است. به علاوه این نوع داراییها به راحتی در بازار آزاد داد و ستد میشود. نوع دوم داراییها عموماً نامشهود، ارزشمند، نادر و اغلب بینظیر و غیرقابل جایگزین است. این نوع داراییها، داراییهای راهبردی است که میتواند منجر به ایجاد مزیت رقابتی پایدار و عملکرد مالی برتر شود(ستایش و کاظم نژاد، ۱۳۸۸). در اقتصاد امروزی رشد و تولید ثروت عمدتاً از داراییهای نامشهود سرچشمه گرفته و پیشرفتهای اقتصادی اکثر سازمانهای موفق نیز حاکی از این مطلب است که ارزشافزایی بیشتر متکی به داراییهای نامشهود است تا داراییهای فیزیکی(شجاعی، بیگی و نظری پور، ۱۳۸۹). در ادامه مباحث چهار دارایی نامشهود سازمانی تحت عناوین سرمایه انسانی، سرمایه رابطهای، سرمایه سازمانی و سرمایه اطلاعاتی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
سرمایه انسانی بالاترین و باارزشترین سرمایه و بزرگترین دارایی هر سازمان و کشور محسوب میشود، و تنها سرمایهای است که با استفاده بیشتر کاهش نیافته و به صورت فزاینده توسعه پیدا میکند. در حقیقت سرمایه انسانی مهمترین دارایی یک سازمان و منبع خلاقیت و نوآوری است که شامل تمامی قابلیتهای فردی، استعدادها، دانش و تجربه کارکنان و مدیران یک سازمان میباشد. سرمایه انسانی عواملی نظیر دانش کارکنان، مهارت، توانایی و نگرش آنان را نیز شامل میشود(بازبورا[۲]، ۲۰۰۴). نقش حیاتی سرمایه انسانی در تئوریهای رشد اقتصادی درون زا تشخیص داده شده و در طول دهه ۱۹۹۰ پیشنهاد شده ومورد بحث قرار گرفته است. این نقش بطور مکرر بر نهادهای بینالمللی و اعلامیههای سیاسی تأکید کردهاست(لانزی[۳]، ۲۰۰۷) به گفته کاستانیس و هلفات(۱۹۹۱) تغییر در هر مهارت کارکنان نتایج مزیت رقابتی را تعیین میکنند. این دیدگاه توسط پتراف و بارنی(۲۰۰۳) مورد تأیید قرار گرفته، و بیان شده که اگرچه مهارت مهم است، کارمندان شرکتی که مهارتهای خاص صنعتی کارآمدی دارند، مزیت رقابتی بیشتری ایجاد میکنند. از زمانی که قانون مداران، قاطعانه آموزش مهارت منابع انسانی را به شرکتها تحمیل کردهاند، این سرمایه انسانی مهمترین منبع حرفهای شرکت به شمار آمد(آیو[۴]، ۲۰۰۹).
۲-۲-۷-۲ بیان مسأله
توسعه تئوری سرمایه انسانی در سال ۱۹۶۰ اغاز شد، هنگامی که تئودور شولتز این ایده را که ((مهارت و دانش شکلی از سرمایه هستند)) معرفی نمود. شولتز همچنین ارتباط بین سرمایه انسانی و رشد اقتصادی را با مرتبط کردن سرمایهگذاری با هدف بهبود ((قابلیتهای انسانی برای انجام کار مولد)) با افزایش در بهرهوری انها، برجسته نمود. بِکِر تعریف و تئوری سرمایه انسانی را توسعه داده و بر سرمایهگذاری در سرمایه انسانی تمرکز نمود ، که این ((فعالیتهایی که درآمد حقیقی آینده را از طریق تعبیه منابع در افراد تحت تأثیر قرار میدهد))(داوسون[۵]، ۲۰۱۲). تئوری سرمایه انسانی بیان میکند که بین سرمایه انسانی و عملکرد رابطه وجود دارد که میتواند از انباشت سرمایه انسانی ارزشمند و ویژه سازمان بهره ببرد. سرمایه انسانی نشانگر موجودی دانشی افراد یک سازمان است که در وجود کارکنان آن نهفته است(بونتیس[۶]، ۱۹۹۹، ۲۰۰۱). سرمایه انسانی به عنوان مجموع مهارتها، تجربیات، قابلیتها و دانش ضمنی کارکنان تعریف میشود(ادوینسون و مالون، ۱۹۹۷ : ۵-۳۴). داونپورت و پروساک[۷](۱۹۹۸ : ۴۹) اضافه میکنند که (( سرمایه انسانی شامل منابع نامشهودِ تواناییها، تلاش و زمانی که کارکنان برای سرمایهگذاری در کارشان به همراه میآورند، میشود)). بونتیس(۱۹۹۸) سرمایه انسانی را به عنوان قابلیتهای جمعی سازمان برای استخراج بهترین راه حل از دانش افراد خود تعریف میکند. هادسون[۸](۱۹۹۳) سرمایه انسانی را به عنوان مجموعهای از ژنتیک وراثتی ، آموزش، تجربه و شیوه زندگی و کسب و کار تعریف کرده است. سرمایه انسانی دانش، مهارت، تجربیات افراد و همچنین تمایل آنها برای تسهیم این ویژگیها با سازمان برای خلق ارزش است(بونتیس و همکاران، ۲۰۰۱). سرمایه انسانی شامل اجزایی نظیر دانش، تخصص، مهارت، تجربه، شایستگی، خلاقیت، توانایی کارگروهی، وفاداری، آموزش و تحصیلات، توانایی حل مسأله، نگرش، وفاداری و انگیزش افراد است(سیدلر، هیفلیگرو پروکسا[۹]، ۲۰۱۳). ارزش سرمایه انسانی ذاتاً وابسته به تواناییهای بالقوه آن برای مشارکت در مزیت رقابتی یا شایستگیهای اصلی است(لیپاک و اسنِل[۱۰]، ۱۹۹۹). سرمایه انسانی یکی از اجزای اصلی سرمایه فکری است و در بسیاری از صنایع نظیر توسعه نرمافزار، مشاورههای مدیریتی و خدمات مالی منبع حیاتی میباشد(بونتیس و همکاران، ۲۰۰۷). روس و همکاران[۱۱](۱۹۹۷) اظهار میکنند که کارکنان سازمان از طریق شایستگی، نگرش و تیزهوشیشان سرمایه فکری ایجاد میکنند. شایستگی شامل مهارتها و تحصیلات است، در حالی که نگرش نحوه رفتار کارکنان در حین کار توصیف میکند. هوش نیز فرد را قادر میسازد تا فعالیتهای روزمره را تغییر دهد و از طریق تفکر خلاق مسائل را حل کند(بونتیس و همکاران، ۲۰۰۱). برآوردها نشان دادهاند که داراییهای نامشهود بطور متوسط ۶۰ تا ۷۵ درصد ارزش سازمان را تشکیل میدهند. موجودی سرمایه انسانی(شامل مهارتها، دانش و تواناییهای افراد)، سرمایه اجتماعی(شامل ارتباطات ارزشمند بین افراد) و سرمایه سازمانی(شامل فرآیندها و جریان عادی سازمان)، سرمایه فکری را تشکیل میدهند(پابلس، ۲۰۰۲). سرمایه انسانی شامل عواملی نظیر دانش کارکنان، مهارت، توانایی و نگرش آنان است. در نتیجه این عوامل، کارکنان به عملکردی ترغیب میشوند، که مشتریان بابت آن حاضرند پول بپردازند. سرمایه مشتری و سرمایه ساختار هر دو، به سرمایه انسانی وابسته هستند. در واقع سرمایه انسانی شکل عملیاتی دو بخش دیگر سرمایه فکری (ساختار و مشتری) است(ضیایی، حسنقلی پور، عباسپور و یاراحمدزهی، ۱۳۹۱ ). منابع نامشهود ویژه سازمانی(نظیر دانش) به سازمانها اجازه میدهد تا به عوامل ورودی محصول ارزش بیفزایند. گرانت(۱۹۹۶) بیان میکند که دانش اصلیترین دارایی رقابتی است که یک شرکت در اختیار دارد. بسیار ی از دانش سازمانی در سرمایه انسانی آن قرار گرفته است. بنابراین سازمانها از طریق انتخاب، توسعه و استفاده از سرمایه انسانی خود ارزش ایجاد میکنند(بونتیس و همکاران، ۲۰۰۷). سطح بالایی از دانش، مهارت و تجربیات توانایی پیشبینی دقیقتر نتایج، مدیریت بهتر منابع، نظارت کارآمدتر بر نتایج، درک و جذب بهتردانشی که کارکنان ظاهر میسازند، رسیدگی مؤثر به فرآیندهای پیچیده درگیر در تغییر و تشخیص شباهتها و تفاوت در روال گذشته و حال را به اشخاص میدهد(نی وِس و هالر[۱۲]، ۲۰۱۳). سرمایه انسانی یک منبع کلیدی برای اطمینان از دستیابی به مجموعهای از قابلیتهای ضروری که اجازه پایداری مزیت بیش از رقبا را میدهد، در نظر گرفته میشود(همان). سرمایه انسانی محرک تولید محصولات و خدمات و همچنین نوآوریهای جدید در محیط بازار است(بونتیس و همکاران، ۲۰۰۷). سازمانهایی که کارکنانشان از سطوح بالای دانش و تجربه برخوردارند بیشتر قادر به شناسایی منابع خود و درک نیاز به اجرای اصلاحات مورد نیاز برای رویارویی با محیط در حال تغییر هستند(نی وِس و هالر، ۲۰۱۳). براساس دیدگاه مبتنی بر منابع، سرمایه انسانی ارزشمندترین و دشوارترین نوع منابع برای تقلید است، به این دلیل که سرمایه انسانی تا حد زیادی حاصل ساختارهای اجتماعی پیچیدهاند که در طول زمان ایجاد شدهاند(داوسون، ۲۰۱۲). کرایس و بایرد[۱۳](۲۰۰۰) اظهار میکنند که دانش کارکنان چه صریح و چه ضمنی توانایی سازمان برای حل مشکلات و یا ایجاد دانش جدید را تعیین میکند. آئوگیرو تیس[۱۴](۲۰۰۹) استدلال میکنند که موفقیت یک سازمان به داشتن کارکنان بسیار ماهر با ظرفیت برای هماهنگسازی، ترکیب و ادغام منابع شرکت، بستگی دارد. برای درک نقش سرمایه انسانی فکری در توانایی سازمان برای ایجاد قابلیتهای جدید، محققان ظهور دانش ضمنی ناشی از تعامل سرمایه انسانی بسیار ماهر را برجسته کردهاند. عملکرد نوآورانه شرکت حداقل بخشی از عملکرد سرمایه انسانی آن است(سیدلر، هیفلیگر و پروکسا، ۲۰۱۳)…………………
…………………………..
………………………….