پیشینه ومبانی نظری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
پیشینه ومبانی نظری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) توسط هیز در اواخر دهه ۱۹۸۰ از رویکرد های رفتارگرایی به درمان پدید آمد(لارمر[۱]، ویترو ویسکی[۲] و لویس درایور[۳]، ۲۰۱۴). درمان رفتاری در سه گروه یا سه نسل مفهوم سازی شده بود که شامل: رفتار درمانی؛ رفتار درمانی شناختی (CBT) و ” نسل سوم ” و یا “موج سوم” رفتار درمانی (هریس، ۲۰۰۶، هیز، ۲۰۰۵). در دمان های موج سوم تلاش می شود بجای تغییر شناخت ها، ارتباط روان شناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد (رودیتی[۴] و روبین سون[۵]، ۲۰۱۱).
ACT ریشه در رفتار گرایی دارد اما بوسیله فرایندهای شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد (هیز، لوین[۶]، پلمب-ویلاردیج[۷]، ویلاتی[۸] و پیستورول[۹]،۲۰۱۳). این درمان با ادغام مداخلات پذیرش و ذهن آگاهی در راهبردهای تعهد و تغییر، به درمانجویان برای دستیابی به زندگی پرنشاط، هدفمند، و بامعنا کمک می کند. برخلاف رویکردهای کلاسیک رفتار درمانی شناختی، هدف ACT تغییر شکل یا فراوانی افکار و احساسات آزار دهنده نیست؛ بلکه هدف اصلی آن تقویت انعطاف پذیری روان شناختی است. مراد از انعطاف پذیری روان شناختی توانایی تماس با لحظه لحظه های زندگی و تغییر یا تثبیت رفتار است، رفتاری که به مقتضات موقعیت، همسو با ارزش های فرد می باشد. به بیانی دیگر، به افراد یاری می رساند تا حتی با وجود افکار، هیجانات، و احساسات ناخوشایند، زندگی پاداش بخش تری داشته باشند (فلکسمن، بلک و باند، ۱۹۷۰؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، ۱۳۹۳).
ACT چندین ویژگی مجزا و مشخص دارد. از برجسته ترین این ویژگی ها ارتباط کامل با یک نظریه و پژوهش درباره ماهیت زبان و شناخت انسان (معرف «نظریه چارچوب ارتباطی[۱۰]» یا RFT) است. این پیوند با قواعد رفتاری بنیادی، به ایجاد مدلی منحصر به فرد و تجربی از عملکرد انسان منجر شده است. مدل مزبور متشکل از شش فرایند درمانی است؛ فرایندهایی که ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند: گسلش شناختی، ،پذیرش ، تماس با لحظه اکنون ، خویشتن مشاهدهگر ، ارزشها، اقدام متعهدانه (فلکسمن و همکاران، ۱۹۷۰؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، ۱۳۹۳).
در این درمان ابتدا سعی می شود پذیرش روانی[۱۱] فرد در مورد تجارب ذهنی (افکار، احساسات و …) افزایش یابد و متقابلا اعمال کنترلی ناموثر کاهش یابد. به بیمار آموخته می شود که هر گونه عملی جهت اجتناب یا کنترل این تجارب ذهنی ناخواسته بی اثر است یا اثر معکوس دارد و موجب تشدید آنها می شود و باید این تجارب را بدون هیچ گونه واکنش درونی یا بیرونی جهت حذف آنها، به طور کامل پذیرفت. در قدم دوم بر آگاهی روانی[۱۲] فرد در لحظه حال افزوده می شود؛ یعنی فرد از تمام حالات روانی، افکار و رفتار خود در لحظه حال آگاهی می یابد. در مرحله سوم به فرد آموخته می شود که خود را از این تجارب ذهنی جدا سازد (جداسازی شناختی) به نحوی که بتواند مستقل از این تجارب عمل کند. چهارم، تلاش برای کاهش تمرکز مفرط بر خود تجسمی[۱۳] یا داستان شخصی (مانند قربانی بودن) که فرد برای خود در ذهنش ساخته است. پنجم، کمک به فرد تا اینکه ارزش های شخصی اصلی خود را بشناسد و به طور واضح مشخص سازد و آن ها را به اهداف رفتاری خاص تبدیل کند (روشن سازی ارزش ها). در نهایت، ایجاد انگیزه جهت عمل متعهدانه[۱۴]؛ یعنی فعالیت معطوف به اهداف و ارزش های مشخص شده به همراه پذیرش تجارب ذهنی. این تجارب ذهنی می تواند افکار افسرده کننده، وسواسی، افکار مرتبط به حوادث، هراس ها و یا اضطراب های اجتماعی و … باشند(پور فرج عمران، ۱۳۹۰)
- هدف ACT
هدف ACT ایجاد یک زندگی غنی و پرمعنا در حالی است که فرد رنج ناگزیر موجود در آن را میپذیرد. ACT (به معنی اقدام) مخفف جالبی است چون این درمان درباره انجام اقدام مؤثری است که بهوسیله عمیقترین ارزشهای ما هدایت میشود آنهم درحالیکه ما کاملاً آماده و متعهد هستیم. تنها از طریق اقدام هشیارانه است که ما میتوانیم یک زندگی پرمعنا بسازیم. البته همینکه برای ساختن چنان زندگی تلاش خود را آغاز کردیم با انواع و اقسام موانع به شکل تجربههای درونی ناخواسته و نامطلوب روبهرو خواهیم شد (افکار، تصورات، احساسات، حسهای بدنی، تکانهها و خاطرات). ACT برای اداره این تجربههای درونی مهارتهای مؤثر توجه آگاهی را به ما میآموزد (هریس[۱۵]، ۲۰۰۶).
- توجه آگاهیچیست؟
توجه آگاهی یعنی اینکه هشیارانه و با علاقه و پذیرش آگاهی خود را به تجربهای که اینجا و اکنون از سر میگذرانند معطوف کنید. توجه آگاهی جنبههای زیادی دارد، مثلاً در لحظه اکنون زندگی کنید، بهجای غرق شدن در افکار کاملاً درگیر آنچه انجام میدهید شوید؛ به احساسات خود اجازه دهید تا همانطور که هستند باشند و بهجای کنترل کردنشان اجازه بدهید تا بیایند و بروند. وقتی تجربههای درونی خود را با پذیرش نظاره میکنیم حتی خاطرات، احساسات، افکار و حسهای بدنی دردناک نیز به نظر کمتر تهدیدکننده و تحملناپذیر به نظر میرسند. توجه آگاهی به این شیوه به ما کمک میکند تا رابطه خود با افکار و احساسات دردناک خود را بهنوعی تغییر دهیم که تأثیر و نفوذ آنها بر زندگیمان کمتر شود (هریس، ۲۰۰۶).
- ACT، رنجش انسان و اجتناب تجربه ای
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، استروسال، و ویلسون، ۱۹۹۹) به عنوان جایگزینی برای اشکال سنتی تر روان درمانی (مانند درمان شناختی –رفتاری کلاسیک) تدورین شده است. تاکید اصلی این درمان بر کاهش شدت فراوانی هیجانات و افکار آزار دهنده است. ACT به جای تلاش مستقیم برای کاهش موارد اخیر، بر افزایش کارآمدی رفتاری در عین وجود افکار و احساسات ناخوشایند، تاکید می کند. به عبارت دیگر، درمانگر ACT تلاش نمی کند تا افکار آشفته ساز درمانجو را تغییر دهد یا هیجانات ناخوشایندش را کاهش دهد(فلکسمن و همکاران، ۱۹۷۰؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، ۱۳۹۳).
مفروضه اصلی ACT از این قرار است که بخش قابل توجهی از پریشانی روان شناختی، جزء بهنجار تجربه انسانی است. از دیدگاه ACT و نظریه چارچوب ارتباطی، شیوع بالای رنجش انسانی، چیز عجیب و غریبی نیست. ظاهرا حیوانات برای رشد و نمو به چیزهای زیادی احتیاج ندارند و به نظر می رسد نسبتا شادند؛ یعنی، اگر غذا، آب، گرما، سرپناه، و اندکی ارتباط جسمی داشته باشند و آزار جسمی چندانی نبینند به خوبی و خوشی زندگی می کنند. نظریه چارچوب ارتباطی نشان می دهد که چگونه فرایند های طبیعی زبان، تجربه انسان را به نحو چشمگیری تغییر می دهد. این فرایند ها سبب می شود که تقریبا همه جوانب تجربه انسان، به سادگی و به کرات، منفی ارزیابی شود. انسان ها هنگامی که ظرفیت کلامی منحصر به فردی پیدا می کنند تا درباره هستی شان تامل نمایند، به هدف نهایی آن فکر کنند، آن را با آرمان های ذهنی مقایسه نمایند، نقایص شخصی را تشخیص دهند، و از این نقایص به عنوان شاهدی برای بی ارزشی استفاده کنند، ظرفیت پریشانی به طور نظرگیری افزایش می یابد. نظریه چارچوب ارتباطی فرض را بر این می گیرد که این قابلیت کلامی ظرفیتی برای اجتناب تجربه ای پدید می آورد. اجتناب تجربه ای به معنای تلاش برای اجتناب از افکار، احساسات، خاطرات، و این تجارب ناآشکار اما ناخوشایند است(فلکسمن و همکاران، ۱۹۷۰؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، ۱۳۹۳).
ظرفیت انسان برای اجتناب تجربه ای دست کم به دو دلیل حائز اهمیت است. نخست اینکه بسیاری از رفتارهای این چنینی، یا موجب آسیب جسمی می شود یا به وخیم شدن مسائل اولیه دامن می زند. می بارگی، سوء مصرف مواد، پرخوری، و ورزش نکردن، اغلب نمونه های معمول اجتناب تجربه ای هستند که منجر به اسیب جسمی می شوند. رفتارهایی مثل اهمال کاری و اجتناب از تعارض سازنده، اغلب پریشانی موجود را بدتر هم می کنند. به عبارت دیگر، بسیاری از نمونه های اجتناب تجربه ای ممکن است برای مدت کوتاهی تسکین دهنده باشد، اما مشکلات و پریشانی ما را در دراز مدت وخیم تر می کند. دوم اینکه بسیاری از مصادیق اجتناب تجربه ای، مانع از زندگی با معنا، هدفمند، و پورشور می شود. برای مثال، اگر برای فردی داشتن رابطه صمیمی و دلسوزانه و عاشقانه ارزشمند است و در عین حال، همواره به دنبال هیجانات ناخوشایند، از فرد مورد علاقه خود کناره گیری می کند، بعید است چنین رابطه ای ایجاد و حفظ نماید(فلکسمن و همکاران، ۱۹۷۰؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، ۱۳۹۳).
این مفروضه های نظریه چارچوب ارتباطی/ ACTدلالت بر نگاهی متفاوت به رنجش انسان دارد. اگر پریشانی فزاینده، بخشی از زندگی بهنجار انسان است که اجتناب از آن غالباً ممکن نیست؛ و اگر اجتناب تجربه ای مکرر، اغلب باعث تسریع پریشانی و کاهش کیفیت زندگی می شود، پس، شاید روان درمانی ملزم است به درمانجویان کمک کند تا راههایی برای پذیرش این پریشانی پیدا کنند، پریشانی ای که در حین زندگی معنادار، هدفمند، و پورشور ایجاد می شود(فلکسمن و همکاران، ۱۹۷۰؛ ترجمه میرزایی و نونهال ، ۱۳۹۳)…………………….
………………………….
……………………..