مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع عزت نفس
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع عزت نفس
تعریف عزت نفس
درجه تصویب، تایید و پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود یا خویشتن احساس میکند. این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران باشد و یا مستقل از آنان باشد. میتوان نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد( خود ادراک شده) و ( خود ایده آل) مورد آزمایش قرار داد.خود ادراک شده همان خود پنداره است، یعنی یک دیدگاه عینی درباره مهارت ها، صفات و ویژگیهایی که در یک فرد وجود دارد یا فرد فاقد آنهاست.خود ایده آل عبارت است از تصوری که هر فرد دوست دارد از خود داشته باشد که لزوما پندارس پوچ و بیمعنی نیست بلکه یک تمایل صادقانه برای داشتن نگرشها و اسنادهای خاص است. زمانی که خود ادراک شده و خود ایده آل او این است که آدم مشهوری باشد ولی در واقع دوستان انگشت شماری دارد از عزت نفس پایین برخوردار خواهد بود( وجود و شکاف و فاصله بین خود ادراک شده و خود ایده آل عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود میآورد)(بیابانگرد،۱۳۷۲).
استور بر اساس مکتب روان پویایی ، فرمولی را برای عزت نفس تهیه نمود که این چنین است : نوزاد پس از تولد به طرز فزاینده ای از وابستگی و ناتوانی خود و نیاز به بزرگسالان آگاه می شود . اگر نوزاد در خانواده ای متولد شده باشد که آن خانواده پذیرنده ی وی باشد و مورد محبت ، نوازش و علاقه قرار گیرد به تدریج در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی می کند و والدین را به عنوان موضوعات خوب درونی می سازد . حال اگر این نوزاد در خانواده هایی به دنیا آمده باشد که مورد پذیرش ، لطف و نوازش قرار نگیرد از همان ابتدا دچار احساس فقدان ارزشمندی می گردد و این نقیصه در طی فرآیند رشد روانی به گونه های مختلف بر رفتار فرد تاثیر می گذارد که این موارد در بچه های بی سرپرست که والدینی ندادند بیشتر به چشم می خورد و در گروه کسانی قرار می گیرند که از ابتدای تولد مورد پذیرش، لطف و نوازش والدین قرار نگرفته اند.
۱-۶-۲ تاریخچه عزت نفس
عزت نفس خواستگاهی گران پایه دارد. بیش از صد سال پیش، ویلیام جیمز[۱]، پدر روانشناسی نوین چنین فرمولی برای عزت نفس ارائه داده بود. عزت نفس = (آمال و انتظارات )+ ( موفقیت). مفهوم عزت نفس، نزدیک به هفتاد و پنج سال پس از آنچه که جیمز درباره آن بیان کرد به همان صورت و بدون تغییر باقی ماند. اما در دهه ۱۹۶۰ در علوم اجتماعی تغییر چشمگیری رخ داد. برای توضیح رفتار انسان، اختیار فردی مطرح شد و بتدریج تاثیر پذیرفتن از قوای بیرونی به صورت تبیینی از مد افتاده درآمد در عوض نیروهای بیرونی هدایت فرد از درون به صورت اصلی ترین تبیینی درآمد که روشن می ساخت که انسانها به چه دلیل آنگونه عمل می کنند. دیگر زمان مناسبی برای زنده کردن مفهوم عزت نفس فرارسیده بود و در سال ۱۹۶۷ استانلی کوپر اسمیت چنین مطرح ساخت که عزت نفس در تربیت فرزندان نقش تعیین کننده دارد(بیابانگرد، ۱۳۷۲).
۲-۶-۲ اهمیت عزت نفس
اکثر صاحب نظران برخورداری از عزت نفس( ارزیابی مثبت از خود) را به عنوان عامل مرکزی و اساسی در سازگاری عاطفی و اجتماعی افراد میدانند. این باور گسترش یافته و دارای تاریخچه طولانی تیز هست. ابتدا روانشناسان و جامعه شناسان از جمله ویلیان جیمز، هریرت میدچالز بر اهمیت عزت نفس مثبت تاکید داشتند. چندی بعد صاحب نظرانی چون سالیوان و هودنی( خودپنداره) را در نظریه های شخصیتی شان وارد کردند. خلاصه اینکه عزت نفس یک جنبه خیلی مهم در کارکرد یا کنش کلی فرد است و یا زمینه های دیگر چون سلامت روانی- اجتماعی و عملکرد تحصیلی در ارتباط است. شیوه های تعاملی عزت نفس به این صورت است که هم میتواند علت و هم معلول نوعی از عملکرد که در زمینه دیگر حاصل شده است باشد(محمودی، ۱۳۷۸).
۳-۶-۲ تعریف خود و خودپنداره
برای خودپنداره تعاریف متعددی و تقریبا مشابهی ارائه شده است . از این رو به ذکر یک نمونه ی نسبتا کامل اکتفا می کنیم . « خود» مجموعه ای از عواطف و افکار است که به سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می شود . خود دنیای درون شخص است و شامل تمام ادراکات ، عواطف ، ارزشها و طرز تفکر او می باشد . تصویری که می باشد، تصویری که او از خود دارد مسلما برای او اهمیت حیاتی داشته و سعی دارد که این تصویر را نگاه دارد . بدیهی است که اجزای این تصویر را نام شخص ، احساساتش نسبت به اندام و بدن خود ، تصورش از کل بدن ، جنسیت و سن تشکیل می دهند.
۴-۶-۲ علت پیدایی پدیده خود، خودپنداره و عزت نفس
دلیل عمده ی ایجادخود ، خودپنداره و عزت نفس را باید در رابطه با جامعه اش به خصوص در دوران بر اهمیت کودکی و نوجوانی جست وجو کرد . این رابطه را می توان به چند نوع بیان کرد که عبارتند از :
الف . واکنش دیگران :
مهم ترین منشأ پدید آمدن خودپنداره و عزت نفس رفتار و واکنش دیگران نسبت به فرد به خصوص کودک است . این را نظریه ی « آینه ی خود نما » می نامند . نظریه ی مذکور معتقد است که برای دیدن خود به واکنش دیگران توجه کرده ، تصویر خود را در آن واکنش ها میبینیم .
ب . مقایسه با دیگران :
به تدریج که کودک رشد می کند خود را با دیگران مانند برادر ، خواهر ، دوستان ، همسالان و … مقایسه می کند . این مقایسه یکی از منابع اصلی ایجاد خودپنداره و عزت نفس در کودکان است .
ج . همانندسازی با الگوها
کودک با برخی از افراد مهم زندگی خود همانندسازی کرده آنان را به عنوان مدل با الگوی رفتاری خود برمی گزیند ، آنها را می ستاید و میل دارد آنان شود . والدین ، معلمان ، مربیان مهم ترین این الگوها هستند .
د . نیاز به احساس ارزش و عزت نفس :
همراهآن در انسان به وجود می آید که برای نگهداری سلامت روانی و حتی تکامل وجودی او بسیار ضروری است و معمولا اگربر این نیاز خللی وارد شود، احساس حقارت و خودبزرگ بینی در فرد ایجاد می شود .
به نظر می رسد که افراد در نتیجه ی تجارب اولیه ، خودپنداره ای می سازند که برای حفظ و افزایش عزت نفس آنها خوب است یا خوب نیست . شواهد زیادی وجود دارد که افراد با عزت نفس بالا خودپنداره ی متمایزی دارند( کمبل [۲]، ۱۹۹۰ مارکوس [۳]و نوریوس[۴] ، ۱۹۸۶ ، نقل از فرانکن ) .
۵-۶-۲ تغییرات در خودپنداره و عزت نفس در نوجوانی
در دوره ی نوجوانی افراد سعی می کنند شواهدی پیدا کنند که خودنگاره ی آنان را به خودشان نشان دهد . وقتی که نوجوان از خود می پرسد : « آیا من آدم شایسته ای هستم ؟ » « آیا فردی جذاب هستم ؟ » در واقع تلاش می کند درک و دریافتی از خود بدست آورد و احساسات و باورهای خود را در تجارب آتی کامل تر کند . همین طور نوجوان سعی می کند خود آرمانی خویش را با دیگران مقایسه کند ( لطف آبادی ، ۱۳۷۹ ) .واقعیت این است که هم خودنگاره و هم عزت نفس و هم هویت فرد ، همیشه و به خصوص در نوجوانی در حال تغییر و گسترش است .
۶-۶-۲ دیدگاه نظریه پردازان درباره عزت نفس
تئوری شخصیتی ادلر جزء مباحثی از روانشناسی است که اختصاصا به عزت نفس می پردازد و آنرا به عنوان یک متغیر بانفوذ و با اهمیت عنوان می نماید ( اسمیت ، ۱۹۸۷ ) . شیوه ی زندگی ترکیبی مشخص و منحصر به فرد از انگیزه ها ، خصلت ها ، علایق و ارزشها است که درهر عملی که فرد انجام می دهد ، متجلی می شود که تعیین کننده ی نحوه ای اندیشیدن ، آموختن و رفتار کردن است . بنابراین ، این طرح از پیش تعیین شده که زیربنای تمام زندگی روانی را تشکیل می دهد و تمام رفتار فرد از آن نشأت می گیرد . در سال های نخست زندگی فراهم می شود که نقطه ی عطف آن بر نحوه ی کیفیت روابط والدین وکودک استوار می گردد .( منصور ، ۱۳۷۹ ) .
۷-۶-۲ چهار عامل مهم در تحول عزت نفس کودک از نظر کوپر اسمیت:
الف . ارزشی که کودک از سوی دیگران ، از طریق ابراز مهر و محبت ، تحسین و توجه دریافت می کند .
ب . تجربه همراه با موفقیت کودک ، مقام یا موقعیتی که خودش را درارتباط با محیط می بیند .
ج . تعریف شخصی کودک از موفقیت یا شکست .
د . شیوه ی کودک در ارتباط با بازحورد منفی یا انتقاد .
۸-۶-۲ کنترل خود و عزت نفس
به نظر میرسد که کنترل خود به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم با عزت نفس مرتبط است . اول اینکه کودکی که توانایی سازمان و جهت دهی فعالیت ها و ابراز عواطفش را دارد ممکن است احساس شایستگی و صلاحیت بیشتری کند . دوم اینکه کودکی که رفتارهایش را از نظر اجتماع به نحو قابل قبولی انجام می دهد احتمالا تایید وتوجه بیشتری از سوی دیگران دریافت میکند . در واقع مطالعات نشان می دهد که کودکان برخوردار از عزت نفس بالا هم احساس سودمندی فردی بهتر و هم احساس کنترل بیشتری می کند . در دوره ی نوجوانی سطح عزت نفس نیز تغییر می کند ، عزت نفس فقط هنگام انتقال از یک مقطع تحصیلی به مقطع دیگر به طور موقتی کاهش می یابد ، و غیر از این مورد در اغلب نوجوانان افزایش می یابد . این افزایش مستمر در عزت نفس ، دلیل دیگری است که پژوهشگران جدید این فرض را که نوجوانی دوره ی آشوب هیجان است ، زیر سوال می برند . برخلاف آنچه تصور می شود ، در اغلب افراد نوجوان شدن به غرور و اعتماد به نفس می انجامد .( پاورز [۵]، هاسر و کیلنر [۶]، ۱۹۸۹ ، به نقل از لورا برک ، ۱۳۸۳ ) .
۹-۶-۲ رابطه بین منبع کنترل و عزت نفس
یکی از مفاهیم ویژه و پر اهمیت در نظریه ی یادگیری اجتماعی راتر منبع یا مکان کنترل است این مفهوم دارای دو بعد کنترل درونی و بیرونی است . بنابر فرضیات راتر افرادی که دارای کنترل بیرونی هستند دارای ادراک مثبت یا منفی از حوادث و رویدادهایی هستند که ارتباطی با رفتار فرد ندارد و تحت کنترل فردی است . افراد دارای منبع کنترل درونی معتقدند که رویدادهای مثبت زندگی در نتیجه ی طرح ریزی دقیق و کوشش پیگیر خود آنان به دست می آید لذا برای اعمال و رفتار و پیامدهای ناشی از آن قبول مسئولیت می کنند.
۱۰-۶-۲ تاثیر گروه همسالان بر عزت نفس کودکان و نوجوانان
همسالان از راههای خاصی در شکل گیری شخصیت ، رفتار اجتماعی ، نظام ارزشی و نحوه نگرش های یکدیگر دخالت دارند . کودکان از طریق سرمشق گیری و سرمشق دهی در مورد اعمالی که قابل تقلید است و با ارزشیابی فعالیت های یکدیگر و بازخوردی که به یکدیگر می دهند در همدیگر تاثیر می گدارند . کودکان بسیاری از مهارت های اجتماعی را از طریق کنش متقابل به دست می آورند آنها می آموزند که چگونه چیزی بدهند و چیزی بگیرند . در فعالیت دسته جمعی شرکت از جنب و جوش دیگران لذت می برند احساس دیگران را درک کنند تونایی های خود را ارزیابی کنند اعتماد به نفس نمایند به تدریج از خانواده مستقل شوند و سرانجام با جامعه سازگار شوند ………………………………..
………………………….
………………………