رابطه بین مدیریت استعداد با یادگیری سازمانی از دیدگاه کارکنان دانشگاه بوعلی-سینا
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :390,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
دانلود پروپوزال آماده: رابطه بین مدیریت استعداد با یادگیری سازمانی از دیدگاه کارکنان دانشگاه بوعلی-سینا
قسمت هایی از پروپوزال:
بیان مسأله:
در دهههای اخیر سرمایهی انسانی[۱] به عنوان سرمایهی مهم و رقابتی سازمان شناخته میشود و مدیران منابع انسانی با آگاهی از اهمیت این سرمایه، قادر به ایجاد مزیت رقابتی برای آینده سازمان میباشند (تونکه نژاد و داوری، ۱۳۸۸). به تجربه ثابت شده که مشکل کشورهای توسعه نیاقته، کمبود منابع طبیعی و مادی نیست بلکه آنها بیشتر با مسالهی منابع انسانی توسعه یافته مواجه اند. دلیل بر این ادعا اینکه چه بسا کشورهای غنی و ثروتمندی که از حیث منابع انسانی، عقب ماندهاند و چه بسا کشورهایی که علیرغم ضعف در منابع طبیعی و خدادادی به لحاظ برخورداری از منابع انسانی توانمند و متخصص جزو ممالک توسعه یافته محسوب میشوند (قلیپور، ۱۳۸۹).
تغییرات سریع و گستردهای که در سازمانهای امروزین به وجود آمده است سبب شده است تا کمبود مهارتها از چالشهای عمدهی بازار کار به شمار آید؛ تقاضای رو به افزایش کارفرمایان برای جذب نیروهای ماهر از سویی، و تمایل کارکنان توانمند برای تصاحب و در اختیار قرار گرفتن مشاغل با ارزش از سویی دیگر، باعث شده است تا یک نبرد و مبارزهای شکل بگیرد که بیمناسبت نیست آن را نبرد استعدادها بنامیم. در این نبرد، سازمانهای موفق در پی آن هستند که استراتژی و خط مشیها و رویههای خود را به گونهای بهبود بخشند که بتوانند استعدادهایی را که برای تداوم حیات اقتصادیشان ضروری است، جذب کنند، توسعه دهند و نگهدارند. برای این منظور آنها باید بدانند چه توانمندیهایی را برای سازمانشان نیاز دارند و سپس استعدادهای بالقوه و بالفعل را در بین کارشناسان شناسایی کنند، به عبارت دیگر باید قادر باشند تا بر استعدادها مدیریت کنند. (گای[۲]، ۱۳۸۸: ۱۷).
مدیریت استعداد فرایندی است که در دههی ۱۹۹۰ پدیدار شد و کماکان مسیر تحول را میپیماید. در این دهه واژهی جنگ استعداد برای اولین بار توسط شرکت مشاورهای مکنزی[۳] ارائه شد. در بررسی شرکت مکنزی مشاهده شد، سازمانهایی که در جذب، توسعه و نگهداری مدیران با استعداد موفقتر هستند میزان سوددهی بیشتری دارند همین امر سبب شد نگرش به افراد با استعداد برای سازمانها عوض شده و به آنها به دید یک منبع ایجاد مزیت رقابتی نگریسته شود (گای[۴]، ۱۳۸۸: ۱۷). مدیریت استعداد، شامل ابزار استراتژی وحدت یا بهبود فرآیندها به منظور افزایش خروجی از محل کار با استقرار سیستمها و فرآیندها برای جذب، توسعه، حفظ و استفاده از مهارت های مورد نیاز و تواناییهای نیروی کار و استعدادشان است که مطابق بانیازهای کسب و کار فعلی و آینده باشد (ساهای[۵]، ۲۰۱۲). مدیریت استعداد، تسهیل و توسعهی پیشرفت مسیر شغلی افراد بسیار با استعداد و ماهر در سازمان، با استفاده از دستورالعملهای تدوین شده، منابع، سیاستها و فرایندها میباشد (گای و دیگران بنقل از صیادی، محمدی و نیکپور، ۱۳۹۰). از سوی دیگر در دنیای متغیر کنونی، سازمانها همانند افراد باید سریعتر و بهتر خود را با محیط متغیر انطباق دهند، در غیر این صورت دچار شکست میشوند. بنابراین، سازمانهایی موفقتر هستند که زودتر، سریعتر و بهتر از رقبا یاد بگیرند و این یادگیری و آموختهها را در فرایندهای کاری خود نشان دهند. به همین دلیل است که در سالهای اخیر یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده[۶] به عنوان پارادایمهای جدید سازمانی مطرح و رشد قابل توجهی پیدا کردهاند (حجازی، عباسی، ایروانی، زالی و علوی: ۱۳۹۰).
به نظر سنگه[۷] (۱۹۹۰)، مشکل اصلی دست به گریبان سازمانهای امروزی این است که آنها بیشتر به صورت یک کل قادر به شناسایی تهدیدها و اثرات آنها نبوده و از خلق گزینهها و راهحلها عاجزند، به بیان دیگر سازمانها در یادگیری دچار مشکل هستند. مهمترین ابزاری که میتواند سازمانها را در این امر یاری کند، عامل یادگیری سازمانی است؛ زیرا نه تنها موجب دست گرفتن رهبری تغییر خواهد شد، بلکه شاید یگانه مزیت رقابتی برای تداوم و توسعهی سازمانها باشد (گو[۸]، ۲۰۰۳ بنقل از چوپانی، ۱۳۹۱).
برای اولین بار در سال ۱۹۰۰ میلادی هنگامی که فردریک تیلور[۹] موضوع انتقال یادگیری به دیگر کارکنان را برای افزایش کارایی و بهبود سازمانی مطرح کرد، مفهوم یادگیری سازمانی شکل گرفت (یانگ و دیگران، ۱۹۹۹ بنقل از افجهء و رضایی ابیانه، ۱۳۹۲). اما سایرت و مارچ[۱۰] اولین کسانی بودند که در سال ۱۹۶۳ دو واژهی یادگیری و سازمان را در کنار هم قرار داده و یادگیری را به عنوان پدیدهای سازمانی مطرح کردند (قربانیزاده، ۱۳۸۷: ۲۰). یادگیری سازمانی فرایندی است پویا که سازمان را قادر میسازد تا به سرعت با تغییر سازگاری یابد. این فرایند شامل تولید دانش جدید، مهارتها و رفتارها میشود. یادگیری سازمانی راه اصلی ایجاد کار دانشی[۱۱] و بهبود کارایی سازمان است (زانگ، تیان و اوی[۱۲]، ۲۰۰۹). مارکوارت اظهار میدارد یادگیری زیر سیستم اصلی سازمان یادگیرنده است که در سطوح فردی و گروهی و سازمانی رخ میدهد. یادگیری سازمانی بیانگر قابلیت توسعهی فکری و بهرهوری است که از طریق تعهد به آن برای بهبود مستمر در سراسر سازمان حاصل میشود (مارکوارت[۱۳]، ۲۰۰۲). اجاق(۱۳۹۰) در تحقیق خود به بررسی رابطه بین مدیریت استعداد با عملکرد کارکنان پرداخته و نتیجه گرفت که بین مدیریت استعداد و عملکرد کارکنان در بیمارستانهای مورد مطالعه رابطهی مستقیم و معناداری وجود دارد. قنبرپور نصرتی، ساعتچیان و پورسلطانی زرندی (۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان «ارتباط بین فرهنگ یادگیری سازمانی، انگیزهی یادگیری و کیفیت خدمات داخلی در فدراسیونهای منتخب» نشان دادهاند که بین فرهنگ یادگیری سازمانی، انگیزهی یادگیری و کیفیت خدمات داخلی کارکنان ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
از آنجایی که در سازمانهای آموزشی اهمیت منابع انسانی مشهودتر است، چرا که در هر بخش از چرخهی درونداد- فرایند- برونداد مشارکت دارند (کلاپ[۱۴]، ۲۰۰۱ بنقل از فخرپور، ۱۳۹۱)، و نیز دانشگاه یک نهاد حیاتی در فرایند توسعهی هر ملتی است، نهادی که میتواند توسعهی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تسهیل کند، و اگر مسئولان دانشگاه قادر به جذب و نگهداری نیروی انسانی شایسته و باانگیزه و افزایش قابلیتها و مهارتهای آنان نباشد، در انجام مسئولیتهای خود با مشکل مواجه خواهند شد (رحیمی، ۱۳۸۵)، و با در نظر گرفتن این نکته که کمتر پژوهشی در حوزهی سازمانهای آموزشی در ارتباط با همبستگی مدیریت استعداد با یادگیری سازمانی انجام گرفتهاست، لذا این پژوهش در صدد پاسخگویی به سوال زیر است:
رابطهای بین مدیریت استعداد با یادگیری سازمانی در دانشگاه بوعلیسینا رابطه وجود دارد؟
[۱] . Human capital
[۲] . Gay
[۳]. Mckinsey
[۴] . Gay
[۵] . Sahaia
[۶]. Learning organization.
[۷] . Sange
[۸] . Goh
[۹] . Frederick winslow taylor
[۱۰] .Cyert & March
[۱۱] .Knowledge Work
[۱۲] . Zhang, Tian & Oi
[۱۳] . Marquardt
[۱۴] . Celap
……………………………
۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
……………………………
۳- پیشینه تحقیق:
……………………………
۴- اهداف تحقیق:
…………………………………….
۵- فرضيه هاي تحقیق:
…………………………………….
۶- مدل تحقیق
…………………………
۷- سوالات تحقیق:
…………………………………….
۸- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
…………………………………….
۹- بیان جنبه نوآوری تحقیق:
………………………….
۱۰- روش شناسی تحقیق:
الف: شرح كامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهيزات و استانداردهاي مورد استفاده در قالب مراحل اجرايي تحقيق به تفكيك):
………………………….
ب- متغيرهاي مورد بررسي در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
…………………………………….
ج – شرح کامل روش (ميداني، كتابخانهاي) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فيشبرداري و غيره) گردآوري دادهها :
…………………………………….
د – جامعه آماري، روش نمونهگيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان):
…………………………………….
ر- روش نمونه گیری و حجم نمونه:
…………………………………….
ز- ابزار تحقیق:
…………………………………….
هـ – روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها:
…………………………………….
منابع :
…………………………………….
آسان داک: www.Asandoc.com
دانلود نمونه پروپوزال تکمیل شده، پروژه پر شده، طرح پیشنهادیه آماده