مبانی نظری وپیشینه تحقیق فراشناخت
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق فراشناخت
فراشناخت[۱] ابتدا توسط فلاول[۲]مطرح شد تنها به تبیین و توجیه دانش فرد در مورد فرآیندها و تولیدات شناختی و نظارت بر این فرآیندها بپردازد. فراشناخت به آگاهی انسان از نظام شناختی خود و کنترل و نظارت به آن گفته میشود. به سخن دیگر فراشناخت، دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خودش یا دانستن در بارهی دانستن است. دانش فراشناختی یاری میکند تا هنگام یادگیری و دانستن امور، شخص پیشرفت خود را در نظر بگیرد همچنین این دانش کمک می کند تا نتایج تلاشها ارزیابی شود و میزان تسلط بر مطالبی که خوانده شده، سنجیده شود. (سیف، ۱۳۹۲).
تعاریف مختلفی از فراشناخت ارائه شدهاست که به درک بهتر آن کمک میکند از جمله : دانش فرد در بارهی فرآیندهای شناختی خود و فرآیند سازماندهی و هماهنگ کردن مجموعهای از جریانها (فلاول، ۱۹۸۸) تفکر در بارهی تفکر (براون[۳] ۱۹۸۴) شناخت (براون و دولاچ[۴]، ۱۹۸۷)، آگاهی فرد از فرایندهها و راهبردها شناختیاش (فلاول، ۱۹۸۸)، و هر گونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت باشد با توجه به تعاریفی که ارائه شد میتوان گفت «فراشناخت، مجموعه دانش و فرآیندهایی است که کنشهای شناختی فرد را نظارت هدایت و کنترل میکنند و در واقع به مدیریت فعالیتهای شناختی میپردازند (به نقل از کارشکی، ۱۳۷۹).
راهبردهای فراشناختی، مهارتهای اجرایی هستند که موفقیت فعالیت یادگیری را ارزیابی میکنند (اوملی و کهات[۵]، ۱۹۹۰به نقل ازعاطی نژاد،۱۳۹۱)
راهبردهای فراشناختی اساسی، شامل ربط دادن اطلاعات جدید به اطلاعات قبلی انتخاب راهبردهای تفکر، برنامهریزی، نظارت، و ارزیابی فرآیندهای تفکر میشود (دیرکس[۶] ، ۱۹۸۵).
راهبردهای فراشناختی، فرآیندهای متوالی هستند که فعالیتهای شناختی را کنترل میکنند و به تنظیم و نظارت بر فعالیتهای یادگیری کمک میکنند، همچون کنترل آگاهانه بر یادگیری، برنامهریزی و انتخاب راهبردها، نظارت بر فرآیند یادگیری، تصیح اشتباهات، تحلیل اثربخشی راهبردهای یادگیری و تغییر رفتارها و راهبردهای یادگیری، هنگامی که ضروری باشد (ریدی و همکاران، ۱۹۹۲ به نقل از عاطی نژاد، ۱۳۹۱)
گراهام (۱۹۹۷) عقیده دارد، راهبردهای فراشناختی به دانش آموزان اجازه میدهد تا یادگیریشان را برنامهریزی، کنترل و ارزیابی کنند که در بهبود یادگیری، محوریترین نقش را بازی میکند و دانش آموزان بدون رویکردهای فراشناختی، اساساً یادگیرندگان بدون هدف هستند (به نقل از وانگ[۷] و همکاران، ۲۰۰۹).
راهبردهای فراشناختی عمده را میتوان در سه طبقه قرارداد :۱) راهبردهای برنامهریزی[۸] ۲) راهبردهای نظم دهی[۹] ۳) راهبردهای نظارت و ارزشیابی . راهبردهای برنامه ریزی، شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه، پیش بینی زمان لازم برای مطالعه، تعیین سرعت مناسب مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری، انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است. منظور از کنترل و نظارت، ارزشیابی یادگیرنده از کارخود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت آن است. از جمله می توان نظارت بر توجه در هنگام خواندن یا نوشتن یک متن، از خود پرسیدن به هنگام مطالعه و کنترل زمان و سرعت مطالعه نام برد. این راهبردها به یادگیرنده کمک میکند تا هر وقت به مشکلی بر میخورد به سرعت آن را تشخیص داده، در رفع آن بکوشد. راهبردهای نظمدهی انعطافپذیری در رفتار یادگیرنده را موجب میشوند و به او کمک میکنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشته باشد، یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، ۱۳۹۲).
اکثر محققان، فراشناخت را به دو مؤلفه تقسیم نمودهاند. مؤلفهی نخست که دانش فراشناختی[۱۰] است همه بر آن توافق دارند و در همه ی نظریات وجود دارد و زمانی حاصل میشود که فرد از تواناییهای شناختی خود آگاه شود.
دوّمین مؤلفه در بارهی فراشناخت، تجربهی فراشناختی[۱۱] است. این مؤلفه بر حسب نظریههای مختلف به همراه دانش فراشناخت کارکردهای زیر را انجام میدهد. نظم بخشی فرآیندهای شناختی (پاریس و جاکوب، ۱۹۸۴)، خودمدیریتی در فکر کردن (کراس و پاریس، ۱۹۸۸)، کنترل فرآیند و کنترل خود (پنوگراد و پاریس، خودمدیریتی در فکر کردن (کراس [۱۲]و پاریس، ۱۹۸۸)، کنترل فرایند خود (نیوگراد و پاریس،۱۹۸۰) فعالیتهای خودگردان (گلاور و برونینگ، ۱۹۹۰)، (به نقل از هریس و همکاران ۲۰۱۰).
تجربهی فراشناختی (فلاول، ۱۹۸۸)، به تجارب شناختی یا عاطفی گفته میشود، که به یک اقدام شناختی مربوط باشد. تجارت کاملاً آگاهانه که به سادگی قابل بیان باشد نمونهای از تجارب فراشناختیاند؛ البته تجارت فراشناختی تجارب کمتر آگاهانه و کمتر قابل بیان را نیز شامل میشود (به نقل از هریس و همکاران، ۲۰۱۰).
گلاوروبرونینگ (۱۹۹۰ ؛ به نقل از خرازی، ۱۳۷۵) اظهار میدارند که افراد، کمتر از این فعالیتهای خودگردان خود اطلاع دارند، مگر اینکه در جریان یک فعالیت شناختی مثل خواندن، به مشکلی مثل ابهام در کلمه یا اشکال در جمله برخورد کنند. در اینجاست که فراشناخت به آنها هشدار میدهد. که مشکل دارند و باید برای حل مشکل چارهای بیندیشند. تجارب فراشناختی، از جهت آگاهانه بودن یا نبودن به دو دسته تقسیم میشوند. به تجارب ناآگاهانه اشاره شد، اما بخشی از این تجارب، تجارب آگاهانهای هستند که به تنظیم و نظارت بر فعالیتهای شناختی میپردازند و می توان از آنها تحت عنوان «راهبردهای فراشناختی» نام برد. کارکرد اصلی راهبردهای فراشناختی تعیین هدف، برنامه ریزی، نظارت و سازمان دهی و اصلاح سیستم شناختی خود است (هریس و همکاران، ۲۰۱۰).
محقق مختلف تعابیر متفاوتی برای بیان این راهبردها بکار بردهاند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میشود؛ نظارت و کنترل بر فعالیتهای شناختی (فلاول، ۱۹۸۸)، مهارتهای نظارت بر جریان آموزشی و یادگیری برای تسهیل یادگیری (گیج و برلاینز، ۱۹۸۸) ابزارهایی برای هدایت راهبردهای شناختی و نظارت بر آنها (دمبو، ۱۹۹۴) وارسی، نظارت و خودآموزی (منتیگو[۱۳]، ۱۹۹۷) را معرفی نمودند (به نقل از هریس و همکاران، ۲۰۱۰).
دمبو (۱۹۹۴ ، به نقل از سیف، ۱۳۹۲) در مقایسه راهبردهای شناختی و فراشناختی گفتهاست : «بر حسب نظام خبرپردازی، راهبردهای شناختی به ما کمک میکنند تا اطلاعات تازه را به منظور پیوند دادن با اطلاعاتی که میدانیم و برای ذخیرهسازی، در حافظه دراز مدّت، آماده میسازیم تا در هنگام نیاز، به آنها دسترسی داشتهباشیم». راهبردهای شناختی ابزارهای لازم برای یادگیری محتوا هستند، اما راهبردهای فراشناختی بر راهبردهای شناختی اعمال کنترل میکنند و به آن ها جهت میدهند. به سخن دیگر، می توان به یادگیرندگان راهبردهای شناختی زیادی را آموزش داد اما اگر آنها از راهبردهای فراشناختی لازم که میگوید در یک موقعیت معین کدام راهبرد یا استراتژی شناختی، مورد استفاده قرار میگیرد و چه وقت باید تغییر استراتژی داد، بیبهره باشند، هرگز یادگیرندگان موفقی نخواهندشد. بنابراین راهبردهای شناختی و فراشناختی با هم کار میکنند. فلاول (۱۹۷۹ به نقل از سیف، ۱۳۹۲) نیز راهبردهای شناختی و فراشناختی را مقایسه کرده و در این باره گفته است؛ «یادگیرندگان ماهر راهبردهای شناختی را به خدمت میگیرند تا به پیشرفت شناختی دستیابند و از راهبردهای فراشناختی استفاده میکنند تا به آن پیشرفت، نظارت و کنترل داشته باشند».
به طور کلی راهبردهای فراشناختی دامنهی گستردهای از راهبردها را شامل میشود که کارکرد همگی آن ها در تعامل با دانش فراشناختی، جهت هدایت، نظارت برنامهریزی و اصلاح فرآیندها و راهبردهای شناختی است. مهمترین راهبردهای فراشناختی که در زمینه آنها تحقیقاتی انجام شده، عبارتند از خودآموزی (مایفن بام، ۱۹۸۱)، خودبازبینی (نلسون و هیز[۱۴]، ۱۹۸۱)، خود پرسی (منتیگو، ۷ تدریس دو جانبه (پالینسکار، ۱۹۹۳) بازآموزی اسنادی (دوک، ۱۹۷۵)، نظارت بر درک مطلب (رفوث و همکاران، ۱۹۹۳)، برنامهریزی، پیش بینی و نظارت (پرسلی[۱۵] و همکاران، ۱۹۹۷)، نظارت (پاریس و همکاران، ۱۹۹۸)، تعیین هدف و مدیریت منابع (دمبو، ۱۹۹۴ به نقل از کارشکی، ۱۳۷۹)، خود نظم دهی (سکستون و همکاران، ۱۹۹۸؛ هریس ، ۲۰۰۳ ؛ گراهام، ۲۰۰۶ ؛ لین ۲۰۰۷).
یکی از مهمترین راهبردهای فراشناختی و مهمترین هدف آموزشی فراشناختی است. هدف اساسی خود آموزی، کسب کنترل آگاهانه فرد بر خود و تکلیف یادگیری با استفاده از خودآموزی و گفتگوی درونی است. در خود آموزی، شخصی مراحل و گامهایی را به کار میگیرد که او را به صورت یادگیرندهای مستقل توانا میکند تا بر تکالیف شناختی خود، غلبه کند. کارآمد راهبرد خودآموزی، در حیطه های مختلف شناختی، نشان دادهشدهاست (مانخین بام، ۱۹۸۱).
خودبازبینی یا خود نظارتی یکی دیگر از راهبردهای فراشناختی است. طی این راهبرد، فرد جریانها و فرآیندهای شناختی خود را مورد توجه قرار میدهد تا ببیند آیا جریان یا فرآیند در مسیر طبیعی خود و در جهت هدف حرکت میکند (نلسون و هیز، ۱۹۸۱).
یکی دیگر از راهبردهای فراشناختی است که مورد اسفتاده فراوان مخصوصاً در زمینهی خواندن دارد. کله و چان[۱۶] (۱۹۹۰ ، ترجمهی ماهر، ۱۳۷۲) معتقدند که آموزش این راهبردها مستلزم آموزش دانش آموزان برای ایجاد سؤالات برای خود هنگام خواندن متن، برای افزایش درک و فهم و یادآوری است. به اعتقاد آنها سؤالاتی که فرد از خود در طول خواندن متن میکند، باعث تعامل فعال خواننده با متن فعال سازی دانش قبلی مرتبط با متن، ایجاد هدف در خواندن، جهت دهی دقت به نکات مهم متن، وارسی مشکلات در درک و فهم متن و اقدام در جهت چیرگی بر این مشکلات میشود.
یکی از عناصر مهم فراشناخت و از راهبردهای مهمی است که دانش آموزان با به کارگیری آن در فرآیند یادگیری خود انعطافپذیر میشوند. این راهبرد که مستلزم برنامه ریزی هوشیارانه، بازنگری و ارزیابی فعالیتهای شناختی است.
راهبرد خود نظمدهی در بیان نوشتاری دانش آموزان مورد استفاده قرار گرفته و در تحقیقات بسیاری اثر مثبت آن نشان دادهشدهاست (ارتمر و نیوبی[۱۷] ، ۱۹۹۶) ؛ هکر[۱۸] ، ۱۹۹۸ ؛ مک کور میک[۱۹] ، ۲۰۰۳ ؛ سیتکو[۲۰] ، ۱۹۹۸ ؛ ونگ، ۱۹۹۹ به نقل، ازگراهام و هریس، ۲۰۱۰).
در پژوهش حاضر نیز برای بررسی تأثیر راهبردهای فراشناختی از راهبرد خود نظمدهی استفاده شدهاست.
یکی دیگر از راهبردهای فراشناختی که جایگاه بسیار مهمی در بین محققین دارد، تدریس دو جانبه است. (پالینسکار[۲۱] ، ۱۹۸۶) معتقد است، تدریس دو جانبه گفتگوی بین معلم و دانشآموز، با هدف مهم معنای واقعی متن است. روش تدریس دو جانبه ابتدا توسط پالینسکار طراحی شد تا استفاده از راهبردهای فراشناختی در یادگیری متن را پرورش دهد و محتوای این راهبرد شامل چهار مهارت خلاصه کردن با تأکید بر ایدههای اصلی تولید سؤال، تصریح و پیش بینی یا فرضیهسازی است. عنصر مهم این راهبرد، به عقیده ی او «چوب بست» است. این اصلاح بر حمایت یک فرد تازه کار از سوی یک متخصص با استفاده از گفتگو جهت الگویابی و توصیف فرآیندهای شناختی است که با حوزه ی مجاور رشد ویگوتسگی همخوان است. این الگوی آموزشی ابتدا معلممداراست و به تدریج که کودک پیشرفت میکند به سمت دانشآموز مداری حرکت میکند.
یکی دیگر از راهبردهای فراشناختی است که مربوط به تعامل عوامل و میانجیگریهای انگیزشی بانظام شناختی است. هدف این راهبردها رفع مشکلات انگیزشی دانشآموزان و تغییر باورهای علمی آن ها در مورد یادگیری خودشان است.
مبنای نظری این راهبرد ریشه در نظریههای اسنادی در باب انگیزش (واینر، ۱۹۸۴) دارد که معطوف به بررسی و تحلیل اسنادهای علمی دانش آموزان در مورد موفقیت و شکست خود در تکالیف مدرسهای است. مطابق این نظریهها، در صورتی که دانش آموزان موفقیت و شکستشان را به عللی نسبت دهند که زیر کنترل آنها نیست، انگیزه کافی برای انجام تکلیف ندارند و تمایلی به یادگیری نخواهند داشت. هدف آموزش راهبرد بازآموزی اسنادی، این است که الگوهای اسنادی علمی معیوب یادگیرندگان را تغییر دهد و به جای آنها باورهای انگیزشی مطلوب ایجاد شود. این نوع راهبرد به دانش فراشناختی فرد مربوط می شود و هدف آن اصلاح باورهای اشتباه فرد، در مورد نحوهی عمل فرآیندهای شناختی و انگیزشی و تعامل با آنهاست ( به نقل از سیف، ۱۳۹۲).
به طور کلی راهبردهای فراشناختی، دامنه وسیعی از راهبردها را شامل میشود که در جهت پیشبرد اهداف شناختی به کار میروند و می توان گفت که مؤلفه های مختلف آن اجزای جدا از هم نیستند، بلکه بصورت یک کل عمل میکنند و محدود به حیطه خاص نیستند، علاوه بر این در تعامل با دانش فراشناختی هستند.
۲-۱-۲ راهبردهای براون در بارهی کمک به فراشناخت دانشآموزان
براوان از دانشگاه کالیفرنیا برکلی، پیشگام تحقیق در بارهی فراشناخت است. (براون[۲۲] ، ۱۹۸۷) که مطالب زیر از تحقیقات او اقتباس شدهاست……………………..
……………………………….
……………………………..