مبانی نظری وپیشینه تحقیق نقش مدیران
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری وپیشینه تحقیق نقش مدیران
نقش مدیران
مقدمه:
ظهورسازمان های اجتماعی وگسترش روزافزون آنها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است . وبه این ترتیب وبا توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگی ها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمان ها افزوده می شود. بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است . یکی از پیامدهای مهم در هم ریخته شدن نظام ارزشی غرب حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیت هایا اقتصادی وتولیدی است. معتقدین به این مکتب یک عمل را تا آنجا درست قلمداد می کنند، که برای فرد یا افرادی بیشترین خوشی وآسایش را به بوجود آورد به بیان دیگر ملاک درستی یک عمل نتایج ان است نه شیوه انجام آن عمل.
تعریف مدیریت:
بهتر است پیش از تشریح مطالب، نخست تعریفی از واژه مدیریت و معانی پیچیده وابسته به آن ارائه شود. در این مورد شاید نخستین پرسشی که در بسیاری از نشست های آموزشی در حیطه مدیریت مطرح می شود مربوط به چگونگی طبقه بندی کردن این مفهوم است. عده ای مدیریت را به جهت نیازش برای به کارگیری فراوان روش های ریاضی، آماری و اقتصادی به عنوان شاخه ای از دانش می شناسند و برخی آن را نیز به سبب کاربرد شاخه های انسانی از جمله روان شناسی، جامعه شناسی و رفتار شناسی که استفاده از آنها در مدیریت اجتناب ناپذیر است آن را در یکی از زیر بخش های مربوط به هنر یا شاخه ای از دانش اجتماعی دسته بندی می نمایند. حال آن که به واقع مدیریت حاصل تلفیقی از هر دوی این بخش ها و تجلی گاهی برای نمایانی یکسان برای هر دوی این زمینه ها یعنی دانش وهنر است.
در ادامه تعریف مدیریت را می توان به کارگماری دیگران یا انجام کار به وسیله دیگران نیز بیان کرد. در تعریف جامع تر این موضوع می توانیم مدیریت را فرایندی بدانیم برای حل مسائل سازمان از طریق استفاده موثر از منابع. به تعبیری ساده می توان مدیریت را کارکردن با نیروی انسانی(به صورت عام)و در کنار آن ها برای دستیابی به اهداف و آرمان های آن سازمان و تمامی مشارکت کنندگانش تعریف کرد.
منظور از نیروی انسانی، تمامی افراد وابسته به موسسه مورد نظر است که به نحوی در فعالیت های آن سازمان موثر، دخیل یا شریک هستند.از دیدگاه قرآن و روایات، مدیریت نقش اول را در تغییر و تحولا ت اجتماعی بر عهده دارد. حضرت محمد(ص(می فرمایند: دو صنف هستند که هرگاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود و هر گاه فاسد شوند امت فاسد خواهند شد این دو صنف علما و امیران جامعه هستند. کسانی که رهبری فکری مردم را بر عهده دارند و آنانی که مسوولیت اوضاع اجتماعی و مسائل اجرایی را پذیرا شده اند، این دو دسته نقش اول را در فساد یا اصلا ح جامعه، ایفا می کنند. پس برای هر تغییر و تحول باید روی این دو دسته نیرو، سرمایه گذاری کرد.آنچه پایه های فکری و معنوی مدیریت و مدیریت اسلا می را تحکیم می بخشد قرآن کریم است.در این جا این پرسشی به ذهن می رسد و آن این که، حال که اصلا جامعه باید از مدیریت شروع شود برای اصلا ح خود مدیریت، از چه ابزاری باید استفاده شود؟
قرآن در این مورد می فرماید: آن هایی که قرآن را مستحکم و با تمام قوت در دست می گیرند تا عمل کنند و نماز را به پای داشتند آنان مصلحانند ما هرگز اجرمصلحان را ضایع نمی کنیم.ما انسان ها در زمینه مدیریت باید از قرآن و آیات قرآنی کمک بگیریم و به آن متوسل شویم تا بتوانیم سازمان را به نحو احسن مدیریت کنیم.از قرآن کریم و اسلا م برای اصلا ح خود چاره اندیشی کنیم و از آن کمک بگیریم، زیرا تاخودمان اصلا ح نشویم هرگز نمی توانیم جامعه یاسازمان را اداره کنیم یا بر آن مدیریت داشته باشیم.
یکی از مشکلا ت ما این است که برای ایراد گرفتن از دیگران، گاهی اوقات حاضر و آماده ایم. هر چه دیگران در کارشان موفق تر باشند و بیشتر مطرح شوند شدت عمل ما هم بیشتر می شود تا به یک شکلی او را به زیر بکشیم. در این مورد می توانیم تعبیر عینی از رفتار خرچنگ ها را مثال بزنیم اگر شما تعداد زیادی خرچنگ را در بشکه ای بریزید امکان ندارد هیچ کدام بتوانند از بشکه خارج شده و خود را آزاد کنند برای این که تا یکی از آنها بالا می رود تا خودش را به درب بشکه برساند دیگر خرچنگ ها او را به زیر می کشند و خود شروع به بالا رفتن می کنند و باز همین بلا سر خودشان می آید. در خرچنگ ها این مورد را نمی توانیم تحلیل کنیم ولی چرا برخی از ما انسان ها این روحیه زشت را داریم و نمی توانیم هیچ سری را بالا تر از سرخودمان ببینیم؟طرف با لیاقت به درجات عالی رسیده زمین و زمان را به هم می بافیم که این آدم نه براساس لیاقت که بر اساس فلا ن و فلا ن به آنها رسیده است. چرا این قدر روحیه مدیر ستیزی در جامعه کاری مشاهده می شود؟ مگر این مدیران بزرگ چه کسانی هستند؟ مگر از خود ما نیستند؟مگر با همین فرهنگ ما رشد نکرده اند؟ در کل باید اعلا م کنم که برخی از مردم جامعه ما ضعیف دوست هستند.
البته شاید تعبیر بهتر این باشدکه از آدم های تنبل و ناموفق خوشمان می آید چرا که با دیدن آنها ضعف های خودمان را نمی بینیم .دلمان خنک می شود منتظریم یکی که راه می رود سکندری بخورد زمین تا ما هم او را هل بدهیم مثلا می گوییم خود محوری است و چنان در این مورد به بحث می پردازیم و انتقاد می کنیم و کلی از افراد جامعه را نیز محکوم می کنیم بعد به رفتار خودمان در خانه و محل کار که نگاه می کنیم می بینیم خودمان چه می کنیم با این رفتارهای خود محورانه مان؟ مرگ خوب است ولی برای همسایه. طرف می نشیند برایت ساعت ها از مشارکت و بحث آزاد و انتقاد پذیری و مشورت حرف می زند هنوز یک روز نگذشته می بینی در مقابل کوچکترین انتقاد زمین و زمان را به هم می بافد. تا زمانی که این روحیه بد ما اصلا ح نشود هیچ کار درستی نمی توانیم به انجام برسانیم حتی نمی توانیم به عنوان یک مدیر خوب و موفق به کار خود ادامه دهیم. همین روحیه دشمن اصلی ماست.امیرکبیر این مرد بزرگ برای همه ما ایرانیان آشناست و او را به خوبی می شناسیم. خیلی از پارکها، خیابان ها و مکان های مختلفی در تهران و شهرستان ها به نام این مرد بزرگ نامگذاری شده است. امیرکبیر در طول زندگانی خود ۳سال در راس مدیریت بود و می بینیم که چه کارهای بزرگی برای ما در کشورمان انجام داد. و اما مدیریت چیست؟
مدیریت فرایند به کارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع وامکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد. واقعا باید گفت ؛که در ابتدا انسان ها درباره مدیریت چقدر می دانند؟دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را می توان از طریق مدیریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگررا ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت، و بخشی را که موجب به کار بستن اندوخت ها در شرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند(شریعتمداری،۶۷:۱۳۸۵ -۶۵). تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را در بر دارد: – مدیریت یک فرآینداست.
– مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
– مدیریت موثر،تصمیم های مناسبی می گیرد و به نتایج مطلوبی دست می یابد.
– مدیریت کارا به تخصیص ومصرف مدبرانه میگویند.
– مدیریت برفعالیتهای هدفدارتمرکزدارد.
مدیریت ازدیدکارکردی شامل وظایفی همچون برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش وکنترل میگردد. این نوع تعاریف ازمدیریت اگرچه باکمی وکاستیی افزونیهایی درواژه های بیان کننده ی وظایف روبرو است، اما به نظر روان تر از تعاریفی است که می کوشند مدیریت رامحصور به یک ویژگی خاص نمایند و یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. بااین حال تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکردهای آن ازسوی محققانی چون فایول ویا گیولیک دارای تفاوت هایی است که به سادگی نمی توان ازآن ها گذرکرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانسته است تعریف خود را مدیریت کند.
۳-۱-۲- سیرتحول تاریخی نظریههای مدیریت :
۱-۳-۱-۲- اصول علم اداره (نظریه فراگرد مدیریت)
اصول علم اداره (نظریه فراگرد مدیریت) از جمله رهیافت های سنتی به مدیریت است در بحبوحه سال های جنگ جهانی اول (۱۲۹۶ هجری شمسی)، هنری فایول مدیر حرفه ای، دانشمند و نویسنده فرانسوی مکتب مبتنی بر (اصول علم اداره) یا (مکتب اصول گرایی در مدیریت) را مطرح کرد. فایول در سال ۱۹۱۶ میلادی، پس از سالها کار در صنایع فرانسه، کتاب مدیریت عمومی و صنعتی را منتشر کرد. و در آن دیدگاه های خود را در مورد مدیریت مناسب سازمان و افراد آن بیان کرد. فایول، کل سازمان را در قالب پیکره ای واحد تصور می کرد و فعالیت های آن را به شش دسته قابال تقسیم می دانست: “فنی و تولیدی”، “بازرگانی و مبادله”، “مالی و بهینه سازی مصرف”، “ایمنی و حفاظت از اموال و افراد”، “حسابداری و تعیین وضعیت مالی”، و “وظایف مدیریتی”.
وی وظایف مدیریتی را مشتمل بر برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل می دانست.او معتقد بود که پنج دسته فعالیت اول، مشخص ترند؛ به همین دلیل در کتاب خود بیشتر به تحلیل فعالیت ششم مبادرت کرد. فایول ضمن بیان این واقعیت که اصول مدیریت باید به صورت انعطاف پذیر به کار برده شوند، حاصل تجربیات خود را در قالب چهارده اصل برای بهبود مدیریت سازمان و انجام وظایف مدیریت ارائه کرد:
۱٫تقسیم کار– کاهش تنوع مسئولیت ها و کارهایی که هر کس در یک محدوده معین انجام می دهد، موجب افزایش مهارت و بهبود عملکرد وی خواهد شد
- اختیار– حق صدور دستور و اجرای آن به کمک پاداش یا تنبیه را اختیار می گویند. مسئولیت بر الزام به پاسخگویی در برابر نتایج دلالت دارد. میزان اختیار و مسئولیت افراد باید متناسب باشد.
۳٫انضباط – اطاعت و تعهد ناشی از توافق مدیر با کارکنان را انضباط گویند، خواه به صورت کتبی، خواه به صورت خط مشی های نانوشته و شفاهی. برقراری انضباط، به طور عمده به توان رهبری مدیربستگی دارد.
۴٫وحدت فرماندهی– اختیار دستور دادن به هر کارمند باید مختص به یک مدیر باشد. هر کارمند باید بداند که از چه کسی دستور می گیرد و در برابر چه کسی مسئول است…………………………………….
……………………………………..
…………………………………….