مبانی نظری وپیشینه کیفیت زندگی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری وپیشینه کیفیت زندگی
کیفیت زندگی:
تاریخچه:
مفهوم کیفیت زندگی به دوران ارسطو، ۳۸۵ سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد، در آن دوران ارسطو « زندگی خوب» یا « خوب انجام دادن کارها» را به معنی شاد بودن در نظر گرفته است، لیکن در عین حال به تفاوت مفهوم شادی در افراد مختلف پرداخته است و ذکر نموده است سلامتی که باعث شادی در یک فرد بیمار می شود با ثروت که فرد فقیری را شاد می کند یکسان نمی باشند و به طور مشخص بیان نموده است که شادی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت.واژه کیفیت زندگی نخستین بار توسط “پیگو۱“در سال ۱۹۲۰ در کتاب « اقتصاد و رفاه» مورد استفاده قرار گرفت. او در این کتاب در مورد حمایت دولتی از اقشار پائین و تاثیر آن بر زندگی آنها و سرمایه های ملی به بحث پرداخته بود (شاهنده، ۱۳۸۲). این مطلب تا بعد از جنگ جهانی دوم مسکوت ماند تا اینکه در اثر دو حادثه مهم مورد توجه قرار گرفت . اول آنکه سازمان جهانی بهداشت تعریفی از سلامت منتشر کرد که شامل سلامت جسمی، روانی و اجتماعی بود. این امر منجر به بحث گسترده ای در مورد سلامت و چگونگی اندازه گیری آن شد.
- Pigou
دومین اتفاق وجود نابرابری های گسترده اجتماعی در جوامع غربی و سایر کشورها به دنبال پیامدهای جنگ جهانی و پیشرفت در زمینه علوم انسانی و علوم تجربی بود که موجب افزایش فعالیت های اجتماعی و در نتیجه ابتکارات سیاسی گردید. به مرور زمان محققین متوجه شدند که کیفیت زندگی می تواند یکی از پیامدهای پر اهمیت در ارزیابی های سلامت باشد، چنانچه تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت نیز بر این نکته تاکید دارد.
در سال ۱۹۸۵ در شمال غرب انگلستان برای اولین بار تحقیقات کیفیت زندگی انجام شد. محور اصلی این مطالعات محدود به بیماری های روانی مزمن بود و از آن به عنوان شاخصی در جهت ارزیابی سلامت روانی استفاده می شد. امروزه از این مفهوم در اندازه گیری کارایی درمان ها، داروها، جراحی ها و بررسی شاخص های سلامت استفاده می گردد.
تا دهه ۱۹۵۰ اصطلاح کیفیت زندگی در مباحث اقتصادی و اجتماعی مورد استفاده قرار می گرفت و در آن زمان این واژه بیشتر یک مفهوم اقتصادی بود تا روانشناختی( شاهنده، ۱۳۸۲)
پس از ارائه هرم نیازها توسط آبراهام مزلو۱(۱۹۵۴)که سلسله مراتبی از نیازها را ارائه داده بود، توجه از نیازهای صرفا مادی و اقتصادی به نیازهای شناختی که در سلسله مراتب هرمی نیازها در سطوح بالاتری قرار داشت معطوف شد و روانشناسان معتقد شدند که احساس رضایت و برداشت شخصی فرد از رفاه مادی عامل اصلی برای رسیدن به یک کیفیت زندگی خوب می باشد. در حال حاضر مفهوم کیفیت زندگی توجه به معنویات و احساسات فردی و تمام سطوح نیازها از نیازهای فیزیولوژیک تا نیاز به خود شکوفایی را در بر می گیرد (نظری ، ۱۳۸۰)
- Maslow
اگرنس۱ در سال ۱۹۸۸ به طورقوی تحت تاثیر هرم نیازهای مازلو قرار گرفته بود و برای نیل به کیفیت زندگی رضایت بخش برآورده شدن نیازهای زیر را لازم می دانست:
- نیازهای حیاتی
- نیاز برای داشتن ارتباطات و تعاملات نزدیک و مناسب
- نیاز برای اشتغال هدف دار
- نیاز برای تغییر
همه انسان ها به دنبال کسب شادمانی هستند. شاید بتوان تمام فعالیت ها و تلاش های بشر را حرکت به سوی دو هدف کلی دانست. این دو هدف عبارتند از: گریز از درد و رنج و جستجوی شادی.
بهترین راه اندازه گیری کیفیت زندگی افراد بررسی جنبه هایی از نیاز انسان هاست که باعث خوشبختی و شادی آنها شوند( غلامی مایانی، ۱۳۸۴).
علاقه مندی به بررسی کیفیت زندگی در حیطه مراقبت های بهداشتی و پزشکی از آنجا آغاز شد که با شروع قرن بیستم در اکثر کشورها به خصوص در کشورهای صنعتی همزمان با اقدامات پیشگیری و درمان برای بیماری ها، تغییرات زیادی در مراقبت های بهداشتی برای بهبود وضعیت سلامتی و بهداشت صورت گرفت. این تغییرات باعث افزاش متوسط طول عمر مردم شد. در آمریکا نیز تلاش برای بررسی کیفیت زندگی از سال ۱۹۶۰ شروع شد که شامل بررسی عوامل مختلف اجتماعی و محیطی از قبیل آموزش و پرورش، پیشرفت اقتصادی، تندرستی و رفاه و غیره بود(پیغمبر دوست، ۱۳۸۶).
- Aggerneas
امروزه انجمن های تحقیقاتی، سازمان بهداشت جهانی و دیگران از مفهوم کیفیت زندگی به عنوان یک شاخصی برای ارزیابی موفقیت برنامه های بهداشتی- رفاهی و اندازه گیری وضعیت سلامت، سودمندی درمان و توصیف نتایج کلی تشخیص و درمان استفاده می کنند ( تاچر، هاپودوآندرسون۱، ۲۰۰۲)
اندازه گیری و بررسی کیفیت زندگی بیماران به عنوان یک برآیند مورد انتظار مهم در کنار سایر شاخص ها، در تحقیقات بالینی ارزشمند شناخته شده است (پیغمبر دوست، ۱۳۸۶)
سازمان یونسکو از دیگر سازمان هایی است که توجه عمیقی بر روی کیفیت زندگی معطوف نمودهسازمان از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰، مقوله کیفیت زندگی را در پنج قاره دنیا و کشورهای مختلف بررسی کرده است و روند توسعه کیفیت زندگی را در سال ۲۰۰۵ طی ۳۴ صفحه به شکل آماری، تحت عنوان کیفیت زندگی ارائه نموده است (قدیری، نیلوفر ۱۳۸۶).
۲-۱-۲) تعریف کیفیت زندگی:
کیفیت زندگی مفهومی است با ماهیت انتزاعی و ابعاد گوناگون و دستیابی به یک تعریف جامع و کلی دشوار و نا ممکن است ولی بر اساس کاربرد های آن توسط مراجع و افراد مختلف می توان از آن تعاریفی عملیاتی ارائه نمود. این واژه مفهومی چند بعدی و چند وجهی دارد.
- Thacher, Hopwood, Anderson
در حال حاضر بیش از یک صد تعریف از کیفیت زندگی در متون علمی وجود دارد ولی به طور کلی به وسیله حیطه هایی که در برگیرنده کیفیت زندگی است تعبیر می شود، حیطه هایی مانند سلامت روحی، اعتماد به نفس، شادمانی، سلامتی جسمی و رضایت از زندگی و غیره (نظر زاده،۸۸).
کیفیت زندگی یک فرآیند منطقی و مفهومی استوار بر پایه فرهنگ و خلاصه ای از ارزش ها و عقاید، سمبل ها، تجارب شکل گرفته آن فرهنگ آن فرهنگ است و راهی برای شناخت و فهم شرایط و تجارب انسان در زندگی فراهم می کند. لذا شناخت کیفیت زندگی عاملی مهم در راستای راهنمایی، حفظ و پیشبرد سلامت و تندرستی در جوامع و فرهنگ های مختلف می باشد (رحیمی، ۱۳۸۵)
گوتی و همکارانش معتقد هستند مفهوم کیفیت زندگی وضعیت بهتر زیستن است که مشتمل بر دو بخش می باشد:
الف- توانایی اجرای فعالیت های روزمره که همان بهزیستی جسمی،روانی و اجتماعی است.
ب- رضایت فرد از سطح عملکرد خود (رسولی، ۱۳۸۲)
فالوفیلد و همکاران معتقدند که کیفیت زندگی مجموعه ای از اطلاعات ذهنی است که معمولا بیمار در مورد نوع تجارب خود از بیماری مانند درد, ضعف, ناتوانی و جنبه های وسیعتری از وضعیت جسمانی عاطفی, اجتماعی و شغلی خود بیان می نماید.
تعریف (۱WHO) سازمان بهداشت جهانی کامل ترین تعریف موجود از کیفیت زندگی است که اکثرا پژوهشگران به آن استناد می کنند. تعریف سازمان بهداشت جهانی از کیفیت زندگی چنین است: ” ادراک فرد از موقعیت شان در زندگی در متن فرهنگ و نظام های ارزشی که در آن زندگی می کنند و در ارتباط با اهداف، انتظارات و نیازهایشان می باشد” (میرخانی، ۷۸).
کیفیت زندگی به مقدار زیاد از ارزش ها متاثر است و در واقع طبق ارزش های فردی و اجتماعی و ملی امری است ذهنی و درونی و متصور و در نتیجه به تصورات و ادراک فرد از واقعیت های زندگی بستگی دارد (نظری زاده، ۸۸).
هر فرد خصوصیات خاص خودش را دارد و ادراکش در مورد خوب یا ضعیف بودن کیفیت زندگی مختص خودش است. بدین ترتیب یک عامل ویژه مانند بازگشت به کار می واند به معنای ارتقای کیفیت زندگی برای یک فرد خاص محسوب شود، در حالی که همین عامل برای فرد دیگر می تواند به معنای بدتر شدن وضعیت و کیفیت زندگی باشد.
از نظر فارکو۲ (۱۹۹۵) تعاریف موجود در ارتباط با کیفیت زندگی به سه دسته تقسیم شده اند:
- تعاریف عمومی: این تعاریف از رضایت از زندگی و احساس شخصی رفاه و خوشحالی تاکید دارند. تعاریف عمومی هم به شرایط خارجی و هم به تجارب ذهنی فرد از کیفیت زندگی اهمیت می دهند.
- تعاریفی که تاکیدش بر یک یا دو جزء تشکیل دهنده آن است.
- تعاریفی که کیفیت زندگی را به اجزاء یا یک سری از حیطه های تشکیل دهنده اش تجزیه می کنند.
- World Health Organization
- Farquhar
این تعاریف نسبت به تعاریف عمومی برای تحقیقات تجربی مناسب ترند، زیرا یک گام به کاربردی کردن مفاهیم نزدیک تر می باشند (دهدادی، ۱۳۸۰)
نمونه ای از این تعاریف ” که مرکز تحقیقات کیفیت زندگی دانشگاه تورنتو” درباره کیفیت زندگی ارائه کرده است به شرح زیر است:
کیفیت زندگی هر شخصی میزان لذت بردن او از امکانات مهم زندگی اش است. این امکانات از فرصت ها و محدودیت هایی که هر شخصی در زندگی دارد، ناشی می شود و به تعامل فاکتورهای شخصی و محیطی بر میگردد.
در این رابطه سه حوزه اصلی تعریف شده اند ، که هر کدام شامل زیر گروههایی می باشند :
الف-حوزه بودن ۱
ب-حوزه وابستگی و تعلقات ۲
ج-حوزه شدن ۳
Being
- Belonging
- Becoming
الف-حوزه بودن
در این حوزه به سه جنبه توجه می شود :
۱-بودن جسمی۱: شامل وضعیت تغذیه و توانایی جسمی زندگی کردن
۲-بودن روانی ۲ : در این حوزه به خلق غالب شخص و نیز فارغ بودن وی از نگرانی و استرس توجه می شود.
۳-بودن معنوی ۳: این حوزه به تصور شخص از درست یا غلط بودن ، بد و خوب و امید واری به آینده توجه می شود.
ب-حوزه وابستگی و تعلقات
این حوزه به سه جنبه توجه شده است :
۱-تعلق فیزیکی: که شامل وابستگی به محل زندگی ، خانه ، آپارتمان و همسایه ها می باشد.
۲-تعلق اجتماعی: که شامل روابط با خانواده و داشتن همسر و تعلق به شخص خاصی می باشد.
۳-وابستگی: در ارتباطات که شامل توانایی استفاده از سرویس های پزشکی، اجتماعی و غیره و همچنین داشتن در آمد کافی می باشد.
- Physical Being
- Psychological Being
- Spritual Being
ج-حوزه شدن
در این حوزه به جنبه های زیر توجه می شود :
۱-شدن عملی : که شامل فعالیت های اطراف منزل و نیز داشتن شغل یا رفتن به مدرسه می شود.
۲-گذراندن اوقات فراغت شامل فعالیت های بیرون منزل مثل پیاده روی و فعالیت های داخل منزل مثل دیدن تلویزیون .
۳-رشد و پیشرفت کردن که شامل ارتقاء سلامت فیزیکی، روانی و غیره می باشد.
تقسیم بندی دیگری ابعاد کیفیت زندگی را به چهار بعد، عملکرد جسمی، روانی،اجتماعی و معنوی تقسیم کرده است.
طبق تقسیم بندی اجرای عملکرد جسمی شامل وجود یا عدم وجود اختلال در اشتها، اختلالات بلع و تهوع،یبوست واسهال، تنگی نفس و بخوابی، ناتوانی، بی حسی ودرد، توانایی حرکت جهت مراقبت از خود و توانایی انجام کارهای عادی و روزمره می باشد.
اجرای عملکرد روانی مشتمل بر وجود یا عدم وجود اضطراب، افسردگی، سازش با بیماری و در آن و رضایت از مراقبت ارائه شده به بیمار می باشد.
………………………….
……………………………
…………………………..