مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه بررسی آثار صلح درفقه امامیه وحقوق مدنی ایران
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه بررسی آثار صلح درفقه امامیه وحقوق مدنی ایران
۱-۵- سوابق تحقیق
ازمرتضی محمد حسینی طرقی در مقاله ای با عنوان(گوناگون بودن عقد صلح در قانون مدنی)چنین آمده است: صلح در لغت به معنی سازش و آشتی و توافق است و در قرآن و سنت ها نیز عقد صلح به معنی رفع مرافعه و پایان بخشیدن به دعوی به کار می رود و در قرآن کریم از صلح در شش آیه از سوره های انفال، نساء، حجرات نام برده شده است زیرا اسلام رافت و عطوفت است، صلح در قانون مدنی ما که متخذ از فقه امامیه است معنی وسیع تری دارد که عقد صلح می تواند بطور فرعی جایگزین عقود دیگری مانند بیع و اجاره و عاریه قرار گیرد و قانون مدنی در ماده ی ۷۵۶ عقد صلح ممکن است برای رفع مرافعه و دعوا و یا در مورد معامله و سایر عقود به کار می رود.
آن چه امروزه صلح در میان جامعه متداول است که صلح را به عنوان معامله یا دارای نتیجه و آثار معامله استفاده می کنند مانند فردی یک دستگاه اتومبیل را در مقابل دریافت قیمت توافقی به دیگری صلح می کند این نقل و انتقال و قبض و اقباض که نتیجه ی صلح همان نتیجه ی بیع است که بدون اجرای احکام و شرایط خاصه عقد بیع صورت می گیرد (محمد حسینی طرقی، ۱۳۸۲، ش۴۲).
از مسعود امامی در مقاله ای با عنوان (صلح ابتدایی)چنین آمده است:عقد صلح در میان عقود شناخته شده دارای امتیازات وویژگیهای منحصر به فردی است که به این عقد، جایگاه مهم ووالایی را بخشیده است. از سویی، عقدی مستقل و اصیل می باشد که در احکام و شرایط تابع هیچ یک از عقود دیگر نیست. از سوی دیگر، این عقد می تواند نتایج و ثمرات بیشترعقود و ایقاعات شناخته شده، یا حتی قراردادهای نو پیدایی را که تحت هیچ یک از عقود معین جای نمی گیرند، به بارآورد. این گستردگی و توسعه منحصر به عقد صلح می باشد، و عقود دیگراز آن بی بهره اند. بیشتر فقها امتیاز سومی را نیز برای عقد صلح باور دارند، وآن این است که این عقد می تواند در مواردی که هیچ گونه پیشینه خصومت و نزاع و یا احتمال آن وجود ندارد، جاری گردد. به عبارت دیگر: این عقد علاوه بر جایگاه اصلی خویش که همان مواردی است که برای آشتی و رفع نزاع و اختلاف میان دو طرف عقد جریان می یابد، در معاملات و قراردادهای بدوی و ابتدایی که از هرگونه سابقه درگیری و نزاع میان طرفین عاری است، و یا حتی خالی از حقوق پیشینی است که ممکن است منجر به اختلاف و نزاع گردد، جاری و ساری است. صلح در قانون مدنی، متخذ از فقه امامیه است، عقد صلح در فقه امامیه به عنوان سیدالاحکام معروف است و قانون مدنی لزومی ندارد حتماً اختلافی موجود باشد تا عقد صلح محقق شود بلکه این عقد هم می تواند وسیله ی معامله و یا اجاره قرار گیرد و عقد صلح در قانون معرف فرق بین آن و سایر عقود کمی دشوارتر به نظر می رسد و صلح دو نوع است : ۱- صلح به منظور رفع تنازع ۲- صلح در مقام معامله (امامی، ۱۳۸۲، ش۳۴).
فصل دوم: مفهوم، ماهیت وخصوصیات عقد صلح
۲-۱- مفهوم عقد صلح
۲-۱-۱- مفهوم و تعریف عقد صلح از نظر فقها
صلح از دو جهت قابل تعریف است:
الف:تعریف لغوی:صلح همان مقابله با فساد و یا زائل شدن فساد از چیزی را گویند، یعنی صلح همان دفع و رفع فساد است. (خوری شرتوتی لبنانی، ۱۴۰۳، ج۱، ص۶۵۶)
ب) تعریف اصطلاحی:صلح عبارت است از به توافق رسیدن و سازش بر امری مانند تملیک کردن عین یا تملیک کردن منفعت یا اسقاط کردن دینی یا حقی و مانند آن. (خمینی، ۱۳۶۶، ج۲، ص۴۳۹)
در ادامه تعریف لغوی و اصطلاحی صلح را از دیدگاه فقها و حقوقدانان را بررسی می کنیم.
الف) معنای لغوی:
در کتاب ترمینولوژی لنگرودی حقوق «صلح» در مفهوم کلی، به دو معنی به کار رفته است:در معنای اوّل، صلح در مقابل جنگ و جدال است که جایگاه فعلی آن در حقوق بین الملل عمومی میباشد و به بحث ما ارتباط نزدیکی نخواهد داشت. ولی، در مفهوم دیگر، صلح به عنوان یک عقد در حقوق خصوصی مطرح میشود که از برخی جهات در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در هر حال این دو پیمان، در لغت و تا حدودی عرف، مدلول و مفهوم مشترک دارند (جعفری لنگرودی، ۱۳۶۸، ص۴۰۸).
«صلح» کلمهای عربی است و اسم مصدر از مصالحه و مصالحه، نیز مصدر باب مفاعله میباشد، این واژه در لغت به معنای آشتی و سازش آمده است (عمید، ۱۳۶۳، ج۲، ص۱۶۲۸).
بیشتر لغت شناسان عرب «صلح» را به «سلم» معنانموده اند ( فیروز آبادی، ۱۴۱۲، ج۱، ص۴۷۳٫ ابن منظور، ۱۴۱۶، ج۷، ص۳۸۴٫ زبیدی، ۱۴۰۵، ج۶، ص۵۴۸٫ ابن سکیّت، ۱۴۱۲، ص۲۶۶). و در مقابل «صلح»را به عنوان یکی ازمعانی «سلم» ذکر کرده اند (جوهری، ۱۴۰۷، ج۵، ص۸۴۵٫ راغب اصفهانی، ۱۴۱۲، ص۲۴۶). گویا این دور آشکار به جهت روشنی معنا نزد عرب زبانان بوده است. بدون شک اگر پرسش ما در حقیقی بودن استعمال واژه «صلح» درمعامله ابتدایی برای آنان مطرح بود، از پاسخ لازم و توضیح بیشتر دریغ نمی نمودند. اما با تتبع بیشتر در باره کلمه «سلم» که به کسر سین و سکون لام، و فتح سین و سکون لام، و فتح سین و فتح لام قرائت شده، می توان معنای حقیقی این واژه راکه همان معنای «صلح» است دریافت.
مفسران نیز بیشتر آیاتی را که واژه «سلم» در آنها به کار رفته است (مانند: الانفال، آیه ۶۱، النساء، آیه ۹۱و ۹۰، المحمد (ص) ، آیه ۳۵٫ ) به صلح به معنای پایان دادن به جنگ و اختلاف میان مسلمانان معنا کرده اند.
جمع قابل توجهی از اهل لغت که بیشتر آنان از معاصران می باشند تصریح نموده اند که «صلح» سازش و توافق بعد ازخصومت و نزاع است. (راغب اصفهانی، همان. مصطفوی، ۱۳۷۵، ج۶، ص۲۶۵).
علامه طباطبایی در تفسیر آیه ۱۲۸ از سوره نساء «و ان امراة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلاجناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر» می فرماید: «در این آیه ترس از نشوز و اعراض شوهر کافی است تا موضوع صلح محقق گردد، زیرا موضوع صلح از هنگام ظهور نشانه هاو آثاری که ترس را در پی داشته باشد به وجود می آید (طباطبایی، ۱۴۱۷، ج۵، ص۱۵۸).
…..
…..