مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه بررسی تعیین تأثیر مهارتهای زندگی بر میزان اجتماعی شدن
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه بررسی تعیین تأثیر مهارتهای زندگی بر میزان اجتماعی شدن
بخش اول : میزان اجتماعی شدن
۲-۲- تاریخچه اجتماعی شدن سابقه تاریخی اصطلاح جامعهپذیری به سال ۱۸۲۸ میرسد، ولی در ایالات متحده آمریکا نخستینبار این واژه در حدود سال ۱۸۹۵ توسط جورج زیمل گئورک[۱] به کار گرفته شد (چیکولت، ۱۳۷۸، ۳۵۵ ). در ایران نیز توسط غلامحسین صدیقی در سال ۱۳۱۷ هجری شمسی بنیان نهاده شد. صدیقی که مدرک دکترای خود را در فلسفه و علوم اجتماعی از دانشگاه پاریس اخذ کرده بود، پس از بازگشت به ایران در دانشسرای عالی دانشگاه تهران به تدریس جامعهشناسی و تاریخ فلسفه پرداخت. تلاشهای اصلی صدیقی « اشاعه و کاربردی نمودن شناخت علمی پدیدههای اجتماعی و بستر سازی و برپایی ساختارهای سازمانی مناسب برای توسعه علوم اجتماعی » بود (انجمن جامعهشناسی ایران،۱۳۸۱،۱۶۱-۱۶۳). ۲-۳- فرایند اجتماعی شدن ۲-۳-۱- پذیرش مسئولیت در ادبیات و فرهنگ عامه بیشتر ملتها، شخصیتهایی هستند که مظهر فرار را از مسئولیتاند و همیشه صدها بهانه و دلیل برای انجام ندادن کارها و نپذیرفتن مسئولیت در آستین دارند؛ اما یک انسان رشد یافتة حتی اگر به آسانی بتواند از انجام کارها سرباز زند باز هم چنین کاری را نخواهد کرد و از پذیرفتن مسئولیت استقبال خواهد کرد. وقتی انسان نخستین گام را برای پذیرفتن کار دشوارتر برمیدارد یعنی از موقعیت کنونی خود یک قدم جلوتر میرود؛ بنابراین در موقعیت تازه، امکان پیشرفت را فراهم میکند. البته یک نکته مهم دیگری وجود دارد و آن داشتن پشتکار، توانایی کوشش مداوم و امیدواری است.
۲-۳-۲- آیندهنگری ویژگی دیگر یک انسان رشد یافته، آیندهنگری است. او درک میکند که تصمیمات امروزش ممکن است بر زندگی فردا و سالهای آیندهاش تأثیر بگذارد؛ بنابراین هر چه را به دست میآورد، خرج نمیکند. تردیدی نیست که پیری، بیماری و حوادث غیر مترقبه در انتظار همه ماست. اگر برای چنین روزهایی به قدر کافی نیندیشیم و از پیش تدبیر نکنیم، نیازمند دیگران خواهیم شد. یعنی مسئولیت زندگی ما به دوش دیگران خواهد افتاد که به احتمال زیاد، سنگینی آن موجب مسائلی خواهد شد که نهایتاً به حرمتما لطمه خواهد زد. مراقبت همیشگی و جدی از تندرستی خویش و کنارگذاردن اندکی از درآمد خود برای روزهای گرفتاری، میتواند ما را از نیازمند شدن به دیگران و سربار شدن نجات دهد. البته تنظیم امور بدینترتیب، مستلزم داشتن ذهنی توانا در پیشبینی و برنامه ریزی است.
۲-۳-۳- میانهروی نشانه دیگر یک انسان رشد یافته از نظر اجتماعی این است که لذتها و حتی کار خود را متعادل نگه میدارد و اگر هم برای اوممکن باشد که بیشتر ساعات خود را صرف تفریح و لذت بردن بکند هرگز چنین کاری نمیکند و ساعات معینی را برای این کار در نظر میگیرد؛ به طوری که به وظایف اصلی خود لطمهای نزند و به تجدید قوا و تمدّد اعصاب او کمک کند. مشخصه اصلی بلوغ اجتماعی میانه روی است.
۲-۳-۴- امیدواری و خوشبینی برای بریدن از دنیای بدون مسئولیت و سبکبال کودکی و ورود به مرحله بزرگسالی که روز به روز هم نیاز به پذرش مسئولیتهای بیشتر دارد واقعاً باید روحیهای قوی داشت. کسانی که شخصیتهای مستحکم و استوار دارند و به رشد واقعی رسیدهاند؛ در موقعیتهای دشوار و حساس خود را نمیبازند؛ به کوشش خود ادامه میدهند و در صورت تکرار شکست، دوباره فعالیت خود را از سر میگیرند. انسانی که از نظر اجتماعی و عاطفی به بلوغ رسیده باشد در مسایل اساسی زندگی موضعگیری میکند و در حرکت به سوی نیکروزی بشر، سهمی مثبت به عهده میگیرد. یکی از پایه های رشد واقعی اعتماد به نفس است. منتها نباید تصور کرد که اعتماد به نفس صرفاً یک کیفیت روانی است که تنها با تلقین و تمرین میتوان آن را به دست آورد. تا انسان در کشاکش زندگی، لیاقت خود را ثابت نکند و موفقیتهایی به دست نیاورد، نمیتواند اعتماد به نفس پیدا کند. اعتماد به نفس یعنی؛ احساس تسلط در زمینه مورد نظر و برای رشد در زندگی، بسیار لازم است.
۲-۳-۵- کمبودها و نارساییها تردیدی نیست که هر انسانی در زندگی، کمبودها و نارساییهایی دارد. هیچکس نیست که از همه نظر در نهایت کمال باشد و هیچ نقصی از هیچ نظر نداشته باشد. حفظ روحیه و نگهداشتن امید نخستین گامی است که باید برداشته شود. یک زندگی تلخ و افسرده با ساعاتی کسلکننده و کشدار، به یک زندگی پر از هیجان و امیدواری تبدیل خواهد شد. اگر انسان امید داشته باشد و در رفع کمبودها تلاش کند و تسلیم نارساییها نشود. کمبودهای عاطفی، شاید خاموشترین و پنهانترین دردی است که انسانها از آن رنج میبرند؛ کسی که این کمبودها را دارد، پیش از دیگران به محبت و توجه دیگران نیاز دارد. راه حلی که برای اینگونه انسانها وجود دارد، صحبت کردن است به صورت واقعی و بدون چشمداشت پاسخ. اگر چنین باشد پاسخ و تلافی خود درپی خواهد آمد. اگر انسان عادت کند که بیشتر از کمک کردن و صحبت کردن به دیگران لذت ببرد تا از محبت دیدن و مهربانی گرفتن، در آن صورت، زندگی بسیار راحتتر، زیباتر و دلپذیرتر خواهد بود.
۲-۴- عواملی که در اجتماعی شدن میتواند موثر باشد : ۲-۴-۱- خانواده : خانواده که انسان درگرو همزیستی با خانواده و رفع نیازهای عاطفی و توجه کردن میتواند رشد و تعالی پیدا کند و شخصیت خود را تقویت و به نوعی تثبیت میکند و فرد میتواند اعتماد به نفس خود را ارتقاء دهد و راه اجتماعی شدن را بهتر پیماید.
۲-۴-۲- دوستان: تاثیراتی که دوستان میتوانند بر روی شخصیت فرد بگذارند به مراتب بیش از خانواده است؛ زیرا فرد ارتباطی با دوست خود دارد با پدر خود ندارد زیرا هر حرفی را نمیتواند بزند و فرد وقتی که با دوستان معاشرت میکند در جامعه قرار میگیرد و تجربه کسب میکند. انسان وقتی که با خانواده و دوستان بتواند ارتباط مناسب و خوبی داشته باشد میتواند به شخصیت خود شکل ثابتی بدهد و اجتماعی شدن را تجربه کند. |
….
….