مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه بررسی محتوایی و بلاغی گرشاسب¬نامه اسدی طوسی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه بررسی محتوایی و بلاغی گرشاسب¬نامه اسدی طوسی
۲-۲-۲- خدا بی نیازیست که ما به او محتاجیم. ۹
۲-۲-۳- قادر مطلق خداست و هر قدرتی در مقابل او هیچ است.. ۹
۲-۲-۵- منبع تمام نیک و بد خداست. ۹
۲-۲-۸- پناهگاه حقیقی انسان خداست. ۱۰
۲-۲-۹- تنها به خدا باید تکیه داد. ۱۰
۲-۲-۱۰-به خدا باید امیدوار بود. ۱۰
۲-۲-۱۱- باید از خدا، شاه و خرد پیروی کرد. ۱۰
۲-۲-۱۲- خدا بر همه گناهان پنهانی آگاه است. ۱۱
۲-۲- ۱۴- سخن های خدا گزاف نیست. ۱۱
۲-۲-۱۶- زهد نمایی به خاطر شکم بیارزش است.. ۱۱
۲-۴- اخلاق و خصوصیات رفتاری پادشاه. ۱۲
۲-۴-۱- نیازمند بودن جهان به پادشاه. ۱۲
۲-۴-۲- شاه نباید چهار ویژگی خیرهرأیی، بددلی، زفتی و کاهلی را داشته باشد.. ۱۲
۲-۴-۳- خرد و دانش و هوش بهترین هم نشینان پادشاهند.. ۱۲
۲-۴-۴- شاه باید برای هر مقامی بهترین را انتخاب کند.. ۱۲
۲-۴-۵- شاه باید دادگر باشد.. ۱۳
۲-۴-۶- وزیر شاه باید پیر و فرزانه باشد.. ۱۳
۲-۴-۷- حاجب شاه باید خوب کار و خردمند باشد.. ۱۳
۲-۴-۸- دبیر شاه باید نیکو خط و داننده باشد.. ۱۳
۲-۴-۹- سپاه شاه باید همیشه آماده باشد.. ۱۳
۲-۴-۱۰- شاه باید مردم خود را نکو دارد.. ۱۳
۲-۴-۱۱- هر کدام از زیردستان شاه باید فقط کار خودشان را انجام دهند.. ۱۳
۲-۴-۱۲- شاه باید از اتحاد سران سپاه جلوگیری کند.. ۱۳
۲-۴-۱۳- کسی که خطریست برای پادشاهی را باید از تاج و تخت دور کرد.. ۱۴
۲-۴-۱۴- شاه باید به اندازه هنر هر کسی به او توجه کند.. ۱۴
۲-۴-۱۵- پادشاه باید عیب دوستان خود را هم دوست داشته باشد.. ۱۴
۲-۴-۱۶- پادشاه گاهی نیاز است دشمنان داخلی خود را پنهانی نابود کند.. ۱۴
۲-۴-۱۷- پادشاه نباید گزافه گو و دروغ سخن باشد.. ۱۴
۲-۴-۱۸- پادشاه نباید در داوری از کسی طرفداری کند.. ۱۴
۲-۴-۱۹- پادشاه نباید موجب زیان کشاورزان شود.. ۱۴
۲-۴-۲۰- پادشاه نباید اهل مسخره بازی باشد.. ۱۵
۲-۴-۲۱- پادشاه نباید در هنگام خشم زود خند باشد.. ۱۵
۲-۴-۲۲- نباید بدون دلیل و بیگناه مقام کسی را از او بگیرد.. ۱۵
۲-۴-۲۳- پادشاه باید اهل نیکی کردن باشد.. ۱۵
۲-۴-۲۴- شاه باید بداند که: بی گناهی که بیشتر از او بدگویی می شود صاحب فضل و هنر است.. ۱۵
۲-۴-۲۵- شاه نباید آیین بد نو بگذارد.. ۱۵
۲-۴-۲۶- شاه باید راهزنان را نابود کند.. ۱۵
۲-۴-۲۷- شاه باید فقط با دوست داران واقعی خود یک جا بنشیند.. ۱۵
۲-۴-۲۸- شاه نباید به زن دیگران چشم داشته باشد.. ۱۶
۲-۴-۲۹- شاه نباید در را بر دادخواهان ببندد.. ۱۶
۲-۴-۳۰- شاه چون نیکی کرد و جواب نداد باید سراغ بدی رود.. ۱۶
۲-۴-۳۱- شاه باید سرگذشت گذشتگان را بداند.. ۱۶
۲-۴-۳۲- شاه باید از بدگوی و سخن چین دوری کند.. ۱۶
۲-۴-۳۳- پادشاه باید بر جهان اطراف خود آگاه باشد.. ۱۶
۲-۴-۳۴- شاه به ستمکار نباید پست و مقام بسپارد.. ۱۶
۲-۴-۳۵- شاه نباید هر کسی را به مقام بالا برساند.. ۱۷
۲-۴-۳۶- شاه باید فیلسوفی برای. ۱۷
۲-۴- ۳۷- شاه نباید کارها را به افراد ناتوان بسپارد.. ۱۷
۲-۴-۳۸- شاه بدخواه خود را باید نابود کند.. ۱۷
۲-۴-۳۹- شاه نباید بدبین باشد.. ۱۷
۲-۴-۴۰- شاه باید در خوراکی خود دقت کند.. ۱۷
۲-۴-۴۱- شاه باید پزشکان برگزیده. ۱۷
۲-۴-۴۲- شاه نباید دنبال شهوت باشد.. ۱۸
۲-۴-۴۳- شاه باید هر کسی را پله پله بالا ببرد.. ۱۸
۲-۴-۴۴- شاه در هنگام بار دادن نباید شمشیرداری را در بارگاه جای دهد.. ۱۸
۲-۴-۴۵- شاه نباید در لشکرکشی راز خود را به کسی بگوید.(شاه نباید دشمن را خوار بدارد). ۱۸
۲-۴-۴۶- شاه برای مشورت هر کدام از موبدان را جدا جدا باید فرا خواند.. ۱۸
۲-۴-۴۷- شاه باید روی خود را گاه گاه به دیگران نشان دهد.. ۱۸
۲-۴-۴۸- شاه باید با فاصله از خود داد دادخواه را بررسی کند.. ۱۸
۲-۴-۴۹- شاه نباید به ناآزموده دل دهد.. ۱۸
۲-۴-۵۰- شاه نباید با زنان ستیزه کند.. ۱۹
۲-۴-۵۱- شاه باید هوشمندانه گنج جمعآوری کند و هوشمندانه آن را هزینه کند.. ۱۹
۲-۴-۵۲- شاه در نامه نباید درشت گویی کند.. ۱۹
۲-۴-۵۲- شاه نباید فرستادگان را زود فرا بخواند.. ۱۹
۲-۴-۵۳- شاه باید با همه به اندازه گفتگو کند.. ۱۹
۲-۴-۵۴- فرستادهی شاه باید دانش پذیر و نهان دان و پاسخگو باشد .. ۱۹
۲-۴-۵۵- شاه در هر سفری باید همراه خود گوهر، اسب نیک و سلاح داشته باشد.. ۱۹
۲-۴-۵۶- شاه باید از احوال دشمن خود هر لحظه آگاه باشد.. ۱۹
۲-۴-۵۷- شاه چون نمی تواند با دشمن بجنگد باید دشمن را با زر فریب دهد.. ۲۰
۲-۴- ۵۸- شاه چون قصد لشکرکشی کرد باید سریع قصد خود را عملی کند.. ۲۰
۲-۴-۵۹- شاه باید به سپاهی خود زر و سیم دهد.. ۲۰
۲-۴-۶۰- شاه در هنگام جنگ نباید اجازه ی چاره گری به دشمن دهد.. ۲۰
۲-۴-۶۱- لشکر شاه باید جای خوابشان پراکنده باشد.. ۲۰
۲-۴-۶۲- دار باید دلیر و مهربان باشد و شب ها پاسبانان باید بچرخند.. ۲۰
۲-۴-۶۳- پادشاه برای گریختن باید شب را انتخاب کند.. ۲۰
۲-۴-۶۴- پادشاه چون پیروز شد باید از خدا بترسد.. ۲۱
۲-۴-۶۵- پادشاه نباید سریع دشمن خود را بکشد.. ۲۱
۲-۴-۶۶- شاه باید شب هنگام به کار فردای خود بیندیشد.. ۲۱
۲-۴-۶۷- شاه نباید شاهزاده ها را بکشد.. ۲۱
۲-۴-۶۸- شاه نباید از اندازه خود بیرون رود.(باید قدر خود را بداند). ۲۱
۲-۴-۶۹- شاه نباید بددل باشد.. ۲۱
۲-۴-۷۰- شاه نباید ظالم باشد.. ۲۱
۲-۴-۷۱- شاه باید بر هوای نفس خود مسلط باشد.. ۲۱
۲-۴-۷۲- شاه باید بر تن خود مسلط و دارای هوش و خرد و دانش باشد.. ۲۲
۲-۴-۷۳- شاه باید دارای گوهری بزرگ باشد.. ۲۲
۲-۴-۷۴- شاه باید از زنان، ستم و زفتکاری دوری کند.. ۲۲
۲-۴-۷۵- پادشاه بد کم عمر است.. ۲۲
۲-۴-۷۶- شاه در هر صورت شاه است و هیچ گاه خوار نمی شود.. ۲۲
۲-۴-۷۷- دل پادشاه زود بر میگردد.. ۲۲
۲-۴-۷۸- احوال پادشاه ثابت نیست.. ۲۲
۲-۴-۷۹- باید کمر بسته فرمان شاه را برد.. ۲۲
۲-۴-۸۰- کاری کن که نزدیکان شاه دلسوز او شوند.. ۲۳
۲-۴-۸۱- در نزد شاه چون گنهکاران باش.. ۲۳
۲-۴-۸۲- در نزد شاه در هر کاری دلیری نکن.. ۲۳
۲-۴-۸۳- در نزد شاه از بد آراستن بپرهیز.. ۲۳
۲-۴-۸۴- در حضور شاه در هر صورت باید از او ترسید.. ۲۳
۲-۴-۸۵- چون شاه خشمگین است نباید نزدش بروی.. ۲۳
۲-۴-۸۶- نباید زبان شاه را خواهان باشی.شاه خیرخواه و راستگو باش.. ۲۳
۲-۴-۸۷- در نزد شاه آگاهانه حرف بزن.. ۲۳
۲-۴-۸۸- همیشه سپاسگزار شاه باش.. ۲۴
۲-۴-۸۹- نباید به زیبارویان شاه نظر داشته باشی و مخالف فرمانش قدم برداری.. ۲۴
۲-۴-۹۰- نباید چیزی از شاه بخواهی که او را خشمگین کند.. ۲۴
۲-۴-۹۱- باید شاه را بستای و دشمنش را نکوهش کنی.. ۲۴
۲-۴-۹۲- باید دوستان شاه را دوست و دشمنانش را دشمن بداری.. ۲۴
۲-۴-۹۳- آنچه در خور شهریار باشد باید به او بدهی.. ۲۴
۲-۴-۹۴- نباید از خندهی شاه دلیر شوی.. ۲۴
۲-۴-۹۵- نباید بر شاه ناز و دلبری کنی.. ۲۵
۲-۴-۹۷- نباید عوض هر کاری چیزی از شاه بخواهی.. ۲۵
۲-۴-۹۸- همیشه فاصله ای را نسبت به شاه رعایت کن.. ۲۵
۲-۴-۹۹- باید مقام خود را از آن پادشاه بدانی.(اگر سرور انجمنی قدردان ا و باش). ۲۵
۲-۴-۱۰۰- باید درآموزش شاه با او نرم خو باش و با حیا باش.. ۲۵
۲-۴-۱۰۱- باید شاه را بپرس.. ۲۵
۲-۴-۱۰۲- در نزد شاه نباید از نزدیکانش سخن بد بگویی.. ۲۵
۲-۴-۱۰۳- نباید در خود را با شه برابر نمایی.. ۲۶
۲-۴-۱۰۴- در فرمان شاه ننگی نیست.. ۲۶
۲-۴-۱۰۵- دلت را به شاه باید شاد گردانی.. ۲۶
۲-۴-۱۰۶- شاید که شاه را بد گفت.. ۲۶
۲-۴-۱۰۷- به خاطر شاه دادگر باید از خدا شاکر باشی.. ۲۶
۲-۵-۱- پیشرو لشکر دلیر باشد.. ۲۶
۲-۵-۲- بنه باید در عقب لشکر باشد . وعدۀ زیادی از آن محافظت نمایند.. ۲۶
۲-۵-۳- قبل از نبرد زیاد نباید اسبان را تازاند.. ۲۷
۲-۵-۴- بی رهنمون نباید سپاه راند.. ۲۷
۲-۵-۵-باید دیده بان بر تیغ کوه و طلایه را در هامون گماشت.. ۲۷
۲-۵-۶- در جنگ باید اطلاعات دشمن را جمع آوری کرد.. ۲۷
۲-۵-۷- دوری از می، نخجیر، زود و زیاد خوابیدن دیر برخاستن در لشکرکشی.. ۲۷
۲-۵-۸- باید مواظب شبیخون دشمن بود.. ۲۷
۲-۵-۹- اطراف لشکرگاه باید گودال حفر کرد.. ۲۷
۲-۵-۱۰- باید مواظب گودال و چاه کندن دشمن نیز بود و به سادگی نباید شبیخون زد.. ۲۷
۲-۵-۱۱- باید به نوبت پاسبان دلیر و مهربان بر لشکر گماشت.. ۲۸
۲-۵-۱۲- سپاه باید همیشه مسلح باشند.. ۲۸
۲-۵-۱۳- در جنگ باید منی را از سر خود دور کرد.. ۲۸
۲-۵-۱۴- نباید در دشت گل و خار و کند آب و چاه رزم کرد.. ۲۸
۲-۵-۱۵- نباید در جهت مخالف باد جنگید.. ۲۸
۲-۵-۱۶- نباید مخالف تابش آفتاب جنگید.. ۲۸
۲-۵-۱۷- لشکرگاه باید در کنار آب و علف باشد.. ۲۸
۲-۵-۱۸- پیادگان باید پیشرو لشکر باشند.. ۲۸
۲-۵-۱۹- کمانداران باید پشت سر سپرداران باشند.. ۲۹
۲-۵-۲۰- لشکری باید همزمان آمادهی نبرد با چند اسلحه باشد.. ۲۹
۲-۵-۲۱- از هر ده سپاهی باید یک نفرش آتش افکن باشد.. ۲۹
۲-۵-۲۲- بعد از پیاده ها، اسب سواران و بعد از اسب سواران صف پیلان باید اراسته شود.. ۲۹
۲-۵-۲۳-یک صف باید راست و یک صف باید خمیده باشد.. ۲۹
۲-۵-۲۴- باید پیاده ثابت و سواران متحرک باشند.. ۲۹
۲-۵-۲۵- باید گروهی آمادهی نبرد و گروهی در حال آرامش و استراحت باشند.. ۲۹
۲-۵-۲۶- باید مواظب کمین گاهها نیز بود.. ۲۹
۲-۵-۲۷- راه پیل ها باید باز باشد.. ۳۰
۲-۵-۲۸- قسمتی از لشکر را هر کدام از سران سزاوار باید سپرد.. ۳۰
۲-۵-۲۹- بیشتر پهلوانان تنومند را باید برای حملهی آخرین نگه داشت.. ۳۰
۲-۵-۳۰- اول باید خود را از زخم دشمن حفظ کرد سپس به او ضربه زد.. ۳۰
۲-۵-۳۱- باید قلعه های بلند ساخت.. ۳۰
۲-۵-۳۲- قلب لشکر را چنان باید آراست که از دو جناح به راحتی کمک رسیده شود.. ۳۰
۲-۵-۳۳-پیاده سپاه باید در کوه و دره نبرد کند.. ۳۰
۲-۵-۳۴- در جنگ در کوه باید گروهی سر تیغ و پایان کوه را گرفت.. ۳۰
۲-۵-۳۵- در نبرد در دشت سپاه باید به هم حلقه بندند.. ۳۱
۲-۵-۳۶- اگر لشکر دشمن پیاده باشد باید در دشت با آنان نبرد کرد.. ۳۱
۲-۵-۳۷- در جنگ باید آب در مسیر پیل افکند.. ۳۱
۲-۵-۳۸- شیوه نبرد با پیل باید چنین باشد:. ۳۱
۲-۵-۳۹- در هنگام کم بودن لشکر باید جایی تنگ بر گرد خویش گزید.. ۳۱
۲-۵-۴۰- نباید از دو طرف نبرد را آغاز کرد.. ۳۱
۲-۵-۴۱- باید سپاه را دلداری داد.. ۳۱
۲-۵-۴۲- هر کدام از دلیران که موفقیتی در جنگ کسب می کنند باید تشویق کرد.. ۳۱
۲-۵-۴۳- جنگجوی ناتوان را باید از لشکر بیرون راند.. ۳۲
۲-۵-۴۴- جنگجوی دلیر دشمن را باید با گروهی از افراد نابود کرد.. ۳۲
۲-۵-۴۵- در هنگام آشتی هم باید مواظب حرکات دشمن بود.. ۳۲
۲-۵-۴۶- باید هم مواظب کمینگاههای دشمن در حال جنگ و هم مواظب برگشتنش در حال گریختن بود.. ۳۲
۲-۵-۴۷- تا شکست کامل دشمن نباید اقدام به تاراج اموالشان نمود.. ۳۲
۲-۵-۴۸- بهترین زمان برای حمله به دشمن زمانی است که:. ۳۲
۲-۵-۴۹- چون دشمن زنهار خواهد باید به او زنهار داد.. ۳۲
۲-۵-۵۰- نباید خون فراریها را ریخت.. ۳۳
۲-۵-۵۱- در حالت ناتوانی در جنگ باید آشتی کرد.. ۳۳
۲-۵-۵۲-در جنگ گاهی گریختن خود پیروزی است.. ۳۳
۲-۵-۵۳- باید علوفه و آب دشمن را نابود کرد.. ۳۳
۲-۶-۱- پیش هر کسی آیین شهرش نکوست.. ۳۳
۲-۶-۲- تنهایی نباید سفر کرد.. ۳۳
۲-۶-۳- در سفر باید بردنی همراه خود داشت و نباید از کسی خوردنی گرفت.. ۳۳
۲-۶-۴- نباید اسب خود را به کسی داد تا بر آن نشیند.. ۳۴
۲-۶-۵- نباید در ره تنگ سوار شد و باید از دزدان پرهیز کرد.. ۳۴
۲-۶-۶- نباید در شب آتش روشن کرد.. ۳۴
۲-۶-۷- نباید به راهی رفت که شناختی از آن نیست و نباید نیازموده هر آبی را خورد.. ۳۴
۲-۶-۸- در دشت و آباد جای باید منزل کرد.. ۳۴
۲-۶-۹- چون از اسب فرود آیی باید هر طرف را نگریست.. ۳۴
۲-۶-۱۰- به جای پا در هر راه باید دقت کرد.. ۳۴
۲-۶-۱۱- چون گم شدی شب هنگام نباید حرکت کرد.. ۳۴
۲-۶-۱۲- در سفر نباید اسب را اذیت کرد.. ۳۵
۲-۶-۱۳- در سفر نباید اسب را به حال خود رها کرد.. ۳۵
۲-۶-۱۴- در سفر ضمن انتخاب جای خوب نباید گرز و کمند و اسب را از خود دور کرد.. ۳۵
۲-۶-۱۵- در سفر کمان همیشه باید به زه باشد. ۳۵
۲-۶-۱۶- در سفر باید از بدی و خون ریختن دوری کرد.. ۳۵
۲-۶-۱۷- شب هنگام نباید وارد شهر شد و نباید در کنار آب منزل کرد.. ۳۵
۲-۶-۱۸- در سفر نباید اسب و یار ناآزمودهی نامهربان همراه خود داشت.. ۳۵
۲-۶-۱۹- در شهر بد آب و هوا نباید ماند.. ۳۵
۲-۶-۲۰- در سفر باید مواظب سلامتی خود بود.. ۳۶
۲-۶-۲۱- در سفر از یار بد باید دوری کرد.. ۳۶
۲-۶-۲۲- در سفر راه بی خطر را باید انتخاب کرد.. ۳۶
۲-۷-۱- دنیا بهشتی پنج روزه است.. ۳۶
۲-۷-۲- دنیا بتی فریبنده است.. ۳۶
۲-۷-۳- نه کسی در این دنیا زنده خواهد ماند و نه کسی که رفت دیگر برمی گردد.. ۳۶
۲-۷-۴- دنیا رباینده ای چابک است.. ۳۶
۲-۷-۵- جهان چاهی پر از بیم و آز است.. ۳۷
۲-۷-۶- جهان پیرزنی شویکش است.. ۳۷
۲-۷-۱۰- جهان دهی است که هر کس وارد آن شد ناچار باید بیرون آید.. ۳۷
۲-۷-۱۱- جهان زندان زشت است.. ۳۷
۲-۷-۱۲- جهان اولش رنج و آخرش مرگ است.. ۳۸
۲-۷-۱۳- جهان اژدهایی هفت سراست.. ۳۸
۲-۷-۱۴- جهان در پی گرفتن جان ماست.. ۳۸
۲-۷-۱۵- جهان سرایی دو در است.. ۳۸
۲-۷-۱۶- جهان باغی دودر است.. ۳۸
۲-۷-۱۷- دنیا ظاهری نیک و باطنی ناپسند دارد.. ۳۸
۲-۷-۱۸- ضرر دنیا ده برابر سودش است.. ۳۸
۲-۷-۱۹- روزگار دشمنی آشکار است.. ۳۹
۲-۷-۲۰- روزگار نیرنگساز است.. ۳۹
۲-۷-۲۱- روزگار آبستن از نیک و بد است.. ۳۹
۲-۷-۲۲- روزگار با کسی نخواهد ماند.. ۳۹
۲-۷-۲۳- روزگار بر یک خو نخواهد ماند.. ۳۹
۲-۷-۲۴- روزگار بر یک خو نخواهد ماند.. ۳۹
۲-۷-۲۵- زمانه ناپایدار است.. ۳۹
۲-۷-۲۶- روزگار زود تغیر چهره می دهد.. ۴۰
۲-۷-۲۷- حالات روزگار متفاوت است.. ۴۰
۲-۷-۲۸- کار روزگار حساب و کتاب ندارد.. ۴۰
۲-۷-۲۹- روزگار هر چه بیشتر نعمت بخشد همان اندازه غم و اندوه می بخشد.. ۴۰
۲-۷-۳۰- روزگار ابتدا نعمت میبخشد سپس غم میدهد.. ۴۰
۲-۷-۳۱- فقط آدم نادان و آدم ثروتمند در دنیا خوشند.. ۴۱
۲-۷-۳۲- نباید غم روزگار را خورد.. ۴۱
۲-۷-۳۳- نباید رنج دنیا را برد.. ۴۱
۲-۷-۳۴- باید در زندگی شاد بود.. ۴۱
۲-۸-۱- بهترین خواسته دانش است.. ۴۱
۲-۸-۲- هیچ گنجی بالاتر از دانش نیست.. ۴۱
۲-۸-۳- دانش در این دنیا نگهبان ما از بدی و توشهی آخرت است.. ۴۲
۲-۸-۴- آدم نادان در آن دنیا خوار است.. ۴۲
۲-۸-۵- هیچ کس بدبخت تر از درویش بی دانش نیست.. ۴۲
۲-۸-۶- نادان گرفتار نادانی خود است.. ۴۲
۲-۸-۷- نادان سودی به کسی نمیرساند و شایسته نابود شدن است.. ۴۲
۲-۸-۸- انسان نادان مانند مردگان است.. ۴۲
۲-۸-۹- از بی دانشان نباید طلب دانش کرد.. ۴۲
۲-۸-۱۰- با بیدانشی هیچ راهی طی نخواهد شد.. ۴۳
۲-۸-۱۱- پایهی هر کس به اندازهی دانش اوست.. ۴۳
۲-۸-۱۲- باید اهل دانش بود.. ۴۳
۲-۸-۱۳- دانش مایهی زندگی روان و سبب آزادی و آزادگی است.. ۴۳
۲-۸-۱۴- بهترین دانش، شناخت پروردگار است.. ۴۳
۲-۸-۱۵- خوشا دانای با اندیشه!. ۴۳
۲-۸-۱۶- دانا درخت بهشتی است.. ۴۳
۲-۸-۱۷- شایسته است از آدم دانا سؤال پرسیده شود.. ۴۳
۲-۸-۱۸- شایسته نیست فرد دانا خاموش باشد.. ۴۴
۲-۸-۲۰- خرد برای غمگساری فرد خردمند کافیست.. ۴۴
۲-۸-۲۱- مرد باید به خردش بنازد نه به خورد و پوشش.. ۴۴
۲-۸-۲۲- از فرمان خرد نباید روی گردانید.. ۴۴
۲-۹- در وصف نیک و بد و نکونامی. ۴۴
۲-۹-۱-در نیک و بد همزمان باز است.. ۴۴
۲-۹-۳-کسی که نیکی کند یک روز مزد آن را خواهد گرفت.. ۴۵
۲-۹-۴-زندگانی که در آن نکوکاری نباشد بیهوده است.. ۴۵
۲-۹-۵-نیکی کردن زمانی ارزشمند است که بی چشم داشت و آزار و اذیت باشد.. ۴۵
۲-۹-۶-از جایی که نیکی یابی نباید منبع نیکی را قطع کنی.. ۴۵
۲-۹-۷-به ناسپاس نباید نیکی کرد.. ۴۵
۲-۹-۸-خوی نیک چون فرشته و خوی بد چون دیوست.. ۴۵
۲-۹-۹-نیکی کردن و دوری از بدی.. ۴۵
۲-۹-۱۰-به کسی نباید بدی کرد.. ۴۷
۲-۹-۱۱-از زشت خویی باید دوری کرد.. ۴۷
۲-۹-۱۲-شریک بودن در بدی کردن دیگران سزاوار مجازات است.. ۴۶
۲-۹-۱۳-بدی نکن تا بدی نبینی.. ۴۶
۲-۹-۱۴-با کژی کسی به مقصود نمی رسد.. ۴۶
۲-۹-۱۵-گناه کژی هر کسی بر گردن خودش است.. ۴۶
۲-۹-۱۶-جواب نیک و بد را خواهی دید.. ۴۶
۲-۹-۱۷-نیکی و بدی متناسب به موقعیت مشخص می شوند.. ۴۶
۲-۹-۱۸-با همه باید مهربان بود.. ۴۷
۲-۹-۱۹-نیکوکاری تاقیامت همراه نیکوکار است. ۴۷
۲-۹-۲۰-بهترین توشه کردارنیک و دانش نیک است.. ۴۷
۲-۹-۲۱-کردار خوب و گفتار راست سبب نیک نامی می شود.. ۴۷
۲-۹-۲۲-گنج حقیقی نام نیک است.. ۴۷
۲-۱۰-۲-دروغ آزمودن ز بیچارگیست.. ۴۸
۲-۱۰-۳-دروغ در مقابل راست فروغی ندارد.. ۴۸
۲-۱۰-۴- راستگویی همه جا نیاز نیست.. ۴۸
۲-۱۰-۵-نباید هر حرفی را راست دانست.. ۴۸
۲-۱۰-۶- گاهی روی آوردن به گفتار خوش مایه دوستی دشمن هم میشود.. ۴۸
۲-۱۰-۷-در گفتار باید از چاپلوسی دوری کرد.. ۴۸
۲-۱۰-۸-گفتاری که سبب کیفر می شود را نباید بر زبان آورد.. ۴۸
۲-۱۰-۹-زخم زبان بدتر از زخم نیزه است.. ۴۸
۲-۱۱- در وصف مال و روزی و دوری از کاهلی. ۴۹
۲-۱۱-۱-از مال و دارایی باید به اندازه خورد و به اندازه پوشید.. ۴۹
۲-۱۱-۲-باید از روی خرد خورد و پوشید.. ۴۹
۲-۱۱-۳-نباید پول را ذخیره کرد بلکه باید خورد و پوشید. ۴۹
۲-۱۱-۴-ثروت هر کسی فقط برای خودش مفید است.. ۴۹
۲-۱۱-۵-گنج اندوزی باید برای دور کردن رنج از خود باشد.. ۴۹
۲-۱۱-۶-باید از عمر و دارایی خود استفاده کرد.. ۴۹
۲-۱۱-۷-هنگام مرگ از گنج و ثروت هیچ چیزی همراه انسان نخواهد بود.. ۴۹
۲-۱۱-۸-در محافظت از مال همه را باید دزد شمرد.. ۵۰
۲-۱۱-۹-روزی که از دست رفت دیگر بر نمیگردد.. ۵۰
۲-۱۱-۱۰-سه چیز سبب کمی روزی و دانش می شود.. ۵۰
۲-۱۱-۱۱-کاهلی سبب کمی روزی و دانش می شود.. ۵۰
۲-۱۱-۱۲-جوان کاهلی روان را تیره میکند.. ۵۰
۲-۱۱-۱۳-کسی با کاهلی به آسایش نمیرسد.. ۵۰
۲-۱۱-۱۴-برای رسیدن به بزرگی باید رنج کشید و اهل خطر بود.. ۵۱
۲-۱۱-۱۵-باید از قدرت و ثروت یافتن کسی که روزی انسان در سفره ی اوست خوشحال شد.. ۵۱
۲-۱۲-۱-طمع جان را به باد می دهد.. ۵۱
۲-۱۲-۲-طمع سبب کوته زبانی می شود.. ۵۱
۲-۱۲-۳-آز در نهاد همه وجود دارد.. ۵۱
۲-۱۲-۴-آزمندترین افراد درویش ترین افرادند.. ۵۱
۲-۱۲-۵-آزمند حقیر و کوچک است.. ۵۲
۲-۱۲-۶-کسی که آزمندست بنده است.. ۵۲
۲-۱۲-۸-آز چون خانه ای صد در است.. ۵۲
۲-۱۲-۹-آز راهی وحشتناک است.. ۵۲
۲-۱۲-۱۰-آز سبب مرگ روحی فرد می شود.. ۵۲
۲-۱۲-۱۱-باید از آز دوری کرد.. ۵۲
۲-۱۲-۱۲-انسانهای طمع کار بی ارزشند.. ۵۳
۲-۱۳-۱-در مقابل تن پروری بوسیلهی دانش باید به روان توجه کرد.. ۵۳
۲-۱۳-۲-تن مانند جهان است که جان پادشاه آن است.. ۵۳
۲-۱۳-۳-جان به همه چیز آگاه است.. ۵۳
۲-۱۳-۴-حفظ تن و جان واجب است.. ۵۳
۲-۱۴-۲-با زنان نباید راز گفت.. ۵۴
۲-۱۴-۳-با آدم زفت و بیچاره نباید راز را در میان نهاد.. ۵۴
۲-۱۴-۴-به هر ناشناسی نباید راز گفت.. ۵۴
۲-۱۵-۱-در دشمنی دوستی را بپای.. ۵۴
۲-۱۵-۲-در دوستی دشمنی را بپای.. ۵۴
۲-۱۵-۳-نیاز را از دشمن هم باید برآورده کرد.. ۵۴
۲-۱۵-۴-با فقیر و بدبخت دوستی نباید کرد.. ۵۵
۲-۱۵-۵-گرفتن دوست مشکل و پیدا کردن دشمن آسان است.. ۵۵
۲-۱۵-۶-بعد از آشتی نباید دنبال جنگ بود.. ۵۵
۲-۱۵-۷-دشمن زخم خورده تا ابد دشمن است.. ۵۵
۲-۱۵-۸-دشمن پناه داده را نباید اذیت کرد.. ۵۵
۲-۱۵-۹-بعد از پیروزی نباید خون دشمن را ریخت.. ۵۵
۲-۱۵-۱۰-دشمن را باید به نیروی دیگران از بین برد.. ۵۵
۲-۱۵-۱۱-نباید نکوهیدگان را یار گرفت.. ۵۶
۲-۱۵-۱۲-در سختی و آسایش دوستان را باید آزمایش کرد.. ۵۶
۲-۱۵-۱۳-نباید دشمن را کشت و دوست گردانیدن او.. ۵۶
۲-۱۵-۱۴-دوست را باید احترام کرد و دشمن را گوشمالی داد.. ۵۶
۲-۱۵-۱۵-از بدخواه نباید انتظار نیکی داشت.. ۵۶
۲-۱۵-۱۶-به گفتار و هدیه دادن دشمن نباید اعتماد کرد.. ۵۶
۲-۱۵-۱۷-باید مواظب گفتار و فریب کاری دشمن بود.. ۵۶
۲-۱۵-۱۸-دشمن هرگز یک دل نمی شود.. ۵۷
۲-۱۵-۱۹-بدی دوست بهتر از نیکی دشمنست.. ۵۷
۲-۱۵-۲۰-هر که مقام دشمن خود را بالا ببرد سبب نابودی خودش می شود.. ۵۷
۲-۱۶-۱-از جنگ نباید ترسید.. ۵۷
۲-۱۶-۲-در جنگ باید قوی دل بود.. ۵۷
۲-۱۶-۳-به هر خطری نباید دست زد.. ۵۷
۲-۱۶-۴-نباید جان را بیهوده از دست داد.. ۵۷
۲-۱۶-۵-با از خود قوی تر نباید جنگید.. ۵۸
۲-۱۶-۶-کسی قوی تر از تو هم وجود دارد.. ۵۸
۲-۱۶-۷-جایی که پول کارایی ندارد باید از زور استفاده کرد.. ۵۸
۲-۱۷-۱-مرگ به ما نزدیک است.. ۵۸
۲-۱۷-۲-انسان مسافر جهان آخرت خواهد شد.. ۵۸
۲-۱۷-۳-تفاوتی میان چگونه مردن نیست.. ۵۸
۲-۱۷-۴-مرگ وقت و سن و سال نمی شناسد.. ۵۹
۲-۱۷-۵-چارهای در برابر مرگ وجود ندارد.. ۵۹
۲-۱۷-۶-از مرگ پیشینیان باید عبرت گرفت.. ۵۹
۲-۱۷-۷-مردی و اندیشه نمی توانند جلوی مرگ را بگیرند.. ۵۹
۲-۱۷-۸-دانش و پرهیز نمی توانند جلوی مرگ را بگیرند.. ۵۹
۲-۱۷-۹-ننازیدن به ظواهر دنیایی چرا که مرگ حتمی است.. ۵۹
۲-۱۷-۱۰-توانایی آن جهانی در گرو پاکی و دانایی این دنیاست.. ۵۹
۲-۱۷-۱۱-برای فردای قیامت باید توشه جمعآوری کرد.. ۶۰
۲-۱۸-۱-شوهر کردن هنر زنان است.. ۶۰
۲-۱۸-۲-از مکر زنان باید ترسید.. ۶
۲-۱۸-۳-تفاوت زن نیک با زن بد. ۶۰
۲-۱۸-۴-ظاهر و باطن زنان متفاوت است.. ۶۰
۲-۱۸-۵-هنر دیگر زنان بچه زاییدن است.. ۶۰
۲-۱۸-۶-خانهنشینی کار زن است.. ۶۱
۲-۱۸-۷-سختترین درد، درد هجران همسر است.. ۶۱
۲-۱۸-۸-همسر درخور باید انتخاب کرد.. ۶۱
۲-۱۸-۹-زن ناپاک و فرزند نادان سبب اندوهاند.. ۶۱
۲-۱۸-۱۰-فرزند هر کس پیش خودش زیباترین است.. ۶۱
۲-۱۹- در وصف سوگند و پیمان. ۶۱
۲-۱۹-۱-اعتمادی به سوگند فرد بیایمان نیست.. ۶۱
۲-۱۹-۲-پیمان شکستن مانند بیدینی است.. ۶۱
۲-۱۹-۳-نباید پیمان و سوگند را نادیده گرفت.. ۶۲
۲-۲۰-۱-هر کسی باید غم خود را بخورد.. ۶۲
۲-۲۰-۲-غم کسی را بخور که غمت را بخورد.. ۶۲
۲-۲۰-۳-نباید غم اتفاق حتمی را خورد.. ۶۲
۲-۲۰-۴-غم از دست رفته را نباید خورد.. ۶۲
۲-۲۰-۵-بر غم دیگران نباید شاید شد.. ۶۲
۲-۲۱- در وصف خشم و بردباری و خرسندی. ۶۳
۲-۲۱-۱-بردباری و خرسندی هر جایی کارآمد نیستند.. ۶۳
۲-۲۱-۲-خرسندی سبب توانگریست.. ۶۳
۲-۲۱-۳-نیرومندترین افراد بردبارترین افرادند.. ۶۳
۲-۲۱-۴-خشم خود را باید فرو خورد.. ۶۳
۲-۲۱-۵-خشم و هوا دشمن انسانند.. ۶۳
۲-۲۲-۱-باید عاقبت بین بود.. ۶۳
۲-۲۲-۲-کسی که عاقبت بین نیست شکست خواهد خورد.. ۶۴
۲-۲۲-۳-عاقبت بین پشیمان نخواهد شد.. ۶۴
۲-۲۳-۱-بخت و اقبال هر که خوابید راه نجاتی نخواهد داشت. ۶۴
۲-۲۳-۲-به بخت نباید امیدوار بود.. ۶۴
۲-۲۳-۳-در مقابل بخت چاره ای وجود ندارد.. ۶۴
۲-۲۴-۱-ذات و سرشت هر کس در کردار او آشکار می شود.. ۶۴
۲-۲۴-۲-از هر کس متناسب سرشتش باید انتظار داشت.. ۶۵
۲-۲۴-۳-باید به ذات و درون انسانها توجه داشت.. ۶۵
۲-۲۵- چگونگی انجام دادن کارها. ۶۵
۲-۲۵-۱-در کارها به رهنمون نیاز است.. ۶۵
۲-۲۵-۲- در کارها باید چارهگری کرد.. ۶۵
۲-۲۵-۳-در کارها نباید عجله کرد.. ۶۵
۲-۲۵-۴-کارهای نامناسب بیهوده اند.. ۶۵
۲-۲۵-۵-وقتی کاری بی اندوه و رنج به دست می آید نباید با سختی آن را به دست آورد.. ۶۵
۲-۲۶- چگونگی رفتار با زیردستان. ۶۶
۲-۲۶-۱-زیر دستان را باید از نظر مالی تامین کرد.. ۶۶
۲-۲۶-۲-به چاکران باید به اندازهی لیاقتشان مقام داد.. ۶۶
۲-۲۶-۳-کار را بر کهتران نباید خوار گرفت.. ۶۶
۲-۲۶-۴-فرومایه را باید از اطراف خود دور کرد.. ۶۶
۲-۲۷- خوی انسان تغییرپذیر است.. ۶۶
۲-۳۰- آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند.. ۶۷
۲-۳۱- نباید به شادمانی ها نازید.. ۶۷
۲-۳۲- باید اهل پند و اندرز بود.. ۶۷
۲-۳۴- از پرخوری باید دوری کرد.. ۶۷
۲-۳۵- کردار مهم است نه گفتار. ۶۸
۲-۳۶- به کسی نباید آزار رساند.. ۶۸
۲-۳۷- کسی بزرگ است که نزد خدا بزرگ باشد.. ۶۸
۲-۳۸- سود یکی در گرو زیان دیگری است.. ۶۸
۲-۳۹- نباید با تنگ دست مشورت کرد.. ۶۸
۲-۴۱- شنیدن کی بود مانند دیدن.. ۶۹
۲-۴۲- پیری و درد عیبهای مرد را آشکار مینمایند.. ۶۹
۲-۴۳- باید از زفتی دوری کرد.. ۶۹
۲-۴۳-۱باید از درشتخوی دوری کرد و به نرمی رفتار کرد.. ۶۹
۲-۴۴ — از نا استوران ایمنی مجوی. ۶۹
۲-۴۵- به گمانها نباید اعتماد کرد و عمل کرد. ۷۰
۲-۴۶- از نهان رشک و کینه ور باید ترسید.. ۷۰
۲-۴۶-۱-از کسی که از تو میترسد باید ترسید.. ۷۰
۲-۴۷-۱- بهترین هنر آنست که حتی دشمن هم پسندد.. ۷۰
۲-۴۷-۱-هنرمند همیشه به رنج است.. ۷۰
۲-۴۸- دردی که مرهم دارد باید همان مرهمش را گذاشت.. ۷۰
۲-۴۹- نباید از قوم و خویش برید.. ۷۰
۲-۵۰- آدم بیشرم از گفتن هیچ حرفی باکی ندارد.. ۷۱
۲-۵۱- (زیاد خوری می باعث کم خردی میشود.). ۷۱
۲-۵۲- نباید گناه کسی را به پای کسی دیگر نوشت.(نه بر گنهکار و نه بر بیگناه نه باید خشم برانی). ۷۱
۲-۵۳- (مهمان ناخوانده را هم باید نکو داشت.). ۷۱
۲-۵۴- از بد، بدتر هم وجود دارد.. ۷۱
۲-۵۵- در رفتار و برخورد باید تعادل را حفظ کرد.. ۷۱
۲-۵۶- همسایه ی بدان نباید شد.. ۷۲
۲-۵۸- در جوانی باید کام دل جست.. ۷۲
فصل سوم:حماسه در گرشاسب نامه
۳-۱- حماسه. ۷۳
۳-۲-مختصات حماسه در گرشاسبنامه:. ۷۳
۳-۲-۱- در حماسه همه جا سخن از دلاوری و جنگاوری است.. ۷۳
۳-۲-۲-همیشه زنی عاشق قهرمان حماسه میشود.. ۷۵
۳-۲-۳-حضور گیاهان عجیب و غریب در حماسه. ۷۶
۳-۲-۴-آیندهبینی و پیشگویی در حماسه نقش مهمی دارد.. ۷۷
۳-۲-۵-قهرمان حماسه به سفرهای پرخطری می رود و در نهایت تن درست و پیروز به وطن باز می گردد.. ۷۸
۳-۲-۶-قهرمان حماسه قهرمانی قومی و ملی یا نژادی است.. ۷۸
۳-۲-۷-در حماسه سخن از دیوان، غولان، جادوان و جادویی است.. ۷۹
۳-۲-۸-قهرمان حماسه همه آفاق را سیر و سیاحت میکند.. ۷۹
۳-۲-۹-قهرمان حماسه اعمالی انجام میدهد که اهمیت ملی یا معنوی دارد.. ۸۰
۳-۲-۱۰-قهرمان حماسه جانور مهیب یا هیولایی را میکشد.. ۸۰
۳-۲-۱۱-قهرمان حماسه در هر بخش از زندگی خود با یک ضد قهرمان مواجه است.. ۸۰
۳-۲-۱۲-در نبردهای تن به تن جنگهای حماسی از انواع سلاح استفاده میشود.. ۸۰
۳-۲-۱۴-در حماسه یکی از ابزارهای جنگی فریب است.. ۸۲
۳-۲-۱۵-در حماسه، با عینیت، اقتدار،سادگی و عظمت مواجه ایم.. ۸۲
۳-۲-۱۶-حماسه دارای سبک عالی، معنایی جدی و الفاظی سنگین و فاخر است.. ۸۳
۳-۲-۱۷-در حماسه اعمال قهرمان خارقالعاده و غیر طبیعی است.. ۸۳
۳-۲-۱۹-در حماسه نیروهای متافیزیکی نقش مهمی دارند.. ۸۵
۳-۲-۲۰-در حماسه هر کدام از خدایان طرفدار یکی از قهرمانان هستند.. ۸۵
۳-۲-۲۱-در حماسه حیوانات نقشهای بزرگی دارند و نمیتوان آنها را جانوران معمولی به شمار آورد.. ۸۶
۳-۲-۲۲-در حماسه شعر بوسیلهی یکی از الهگان شعر به شاعر الهام میشود.. ۸۶
۳-۲-۲۳-مرگ قهرمان حماسه در حضور مردم نیست.. ۸۶
فصل چهارم: مکانهای جغرافیایی
۴-۱-مقدمه. ۸۸
۴-۲-نام مکانها……………………………………………….. ..۸۹
فصل پنجم: عجایب در گرشاسب نامه
۵-۱-مقدمه……………………………………… ۱۰۶
۵-۲-عجایب در داستانهای گرشاسب نامه……………………………………………….. ..۱۱۱
۶-۱-مقدمه……………………………………………….. …۱۱۸
۶-۲- عناصر سامی. ۱۱۸
۷-۱- مقدمه…………………………………….. ۱۲۶
۷-۲- تشبیه…………………………………….. ۱۲۶
۷-۲-۱-تشبیه از نظر حسی و عقلی بودن طرفین. ۱۲۸
۷-۲-۲-تقسیم بندی تشبیه از نظر تعداد و ترکیب طرفین…………. ۱۳۰
۷-۲-۳-تقسیم بندی تشبیه ازنظر تعداد و ترکیب تشبیه………………………………………………. ………..۱۳۳
۷-۲-۴-تقسیم بندی تشبیه از نظر وجود شرط در تشبیه………………………………………………………………………………………………۱۳۵
۷-۲-۵-تشبیه ازنظر زاویه تشبیه……………………………………………….. …۱۳۶
۷-۲-۶-تقسیم بندی تشبیه ازنظر اشکاری درکلام……………………………………………….. …۱۳۷
۷-۲-۷-تقسیم بندی تشبیه ازنظر وجود یا حذف وجه شبیه و ادات……………………………………………….. …۱۳۸
۷-۲-۸-تقسیم بندی تشبیه ازنظر جایگاه و حرمت مشبه نسبت به مشبه به در داشتن وجه……………………………………………….. …۱۴۲
۷-۳-استعاره……………………………………………….. …۱۴۴
۷-۴-مجاز……………………………………………… ……………۱۴۶
۷-۵-کنایه……………………………………………….. …۱۵۰
۷-۶-بدیع……………………………………………….. …….۱۵۴
۷-۶-۱-بدیع لفظی……………………………………………….. …۱۵۴
۷-۶-۲-بدیع معنوی……………………………………………….. …۱۶۵
…..
…..