مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفهوم شناخت درمانی، کاربرد و کارایی آن در پژوهشهای روان درمانی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفهوم شناخت درمانی، کاربرد و کارایی آن در پژوهشهای روان درمانی
مفهوم شناخت درمانی، کاربرد و کارایی آن در پژوهشهای روان درمانی
کلمه شناخت در لغت به معنی عمل یا فرایند دانستن است. رویکرد شناختی به شخصیت، بر نحوهای که افراد از محیط و خودشان آگاه میشوند، نحوهای که درک نموده و ارزیابی میکنند، یاد میگیرند و مسایل را حل میکنند، تمرکز دارد. این واقعاً یک رویکرد روانشناختی به شخصیت است؛ زیرا منحصراً روی فعالیتهای ذهنی هشیار تمرکز دارد. این تمرکز روی ذهن، مفاهیمی را که سایر نظریهپردازان به آنها پرداختهاند، نادیده نمیگیرد. برای مثال، در رویکرد شناختی، نیازها، سایقها یا هیجانات را جنبههایی از شخصیت میدانند که تحت کنترل فرایندهای شناختی قرار دارند (شولتز، شولتز، سیدنیالن ۱۳۸۶، ۳۹۶). آرنولد (۱۹۶۰) به نقش مهم شناخت در عواطف توجه کرد و احساس را فرآیندی دانست که با درک اشیاء و حوادث و ارزیابی آنها شروع میشود. انسان درباره خوب یا بد بودن حوادث تصمیم میگیرد. اگر حوادث را سودمند بداند واکنش مثبت و در غیر این صورت واکنش منفی نشان میدهد. هرچه به سود انسان باشد باعث خوشحالی و رضایت خاطر او میشود و هرچه به زیان او باشد باعث اندوه، خشم و اضطراب او میگردد. تجربیات بالینی تأثیر عوامل شناختی را بر عواطف آدمی نشان میدهد (آرنولد، ترجمه قراچه داغی ۱۳۷۹، ۶۷).
۲-۲-۲- مفاهیم عمده نظریههای شناختی
مفاهیم عمده نظریههای شناختی عبارتند از: ادراکات ذهنی شخص از رویدادها، تفسیرها و استنادهای مربوط به رفتارها، الگوهای فکری، بیانات شخصی و راهبردهای شناختی، حال با توجه به آنچه گفته شد در شناخت درمانی توجه زیادی به جزئیات و نقش تفکر در تغییرات رفتاری و عاطفی میشود زیرا اگر تحریفهای شناختی مکرر باشند، به ناراحتی یا اختلالات روانی منتهی میشوند. استنباط کردن و نتیجه گیری جزء کارهای مهم انسان هستند. انسانها باید کارهای خود را زیر نظر بگیرند و برای برنامهریزی در زندگی اجتماعی، عاطفی و شغلی خود احتمال پیامدها را بسنجد. ولی وقتی تحریفهای شناختی زیاد هستند نمیتوانند این کارها را درست انجام دهند و دچار اضطراب، افسردگی و دیگر اختلالات میشوند. شناخت درمانگرها تحریفهای شناختی را مییابند و به بیماران خود کمک میکنند اشتباهاتشان را بفهمند و تفکر خویش را عوض کنند) شارف، ترجمه فیروزبخت ۱۳۸۷).
شناخت درمانی عبارتست از حل منظم و ساختمند مسأله. محدودیت زمانی دارد و به ندرت بیش از ۳۰ جلسه طول میکشد. برای هر جلسه دستور کار تهیه میشود. بک معتقد است، درمانگر باید با گرمی و خلوص با مراجع همدلی کند. همچنین درمانگر باید الگوی اموری باشد که میخواهد آموزش دهد (تاد و سی. بوهارت ۱۳۸۹، ۴۳۸). شناخت درمانی، رواندرمانی نظامداری است که بر پایه نظریه، آسیب شناسی روانی، مجموعهای از اصول و فنون درمانی و انبوهی از دانش است که اساساً از بررسیهای تجربی بوجود آمده است (کیمیایی ۱۳۹۲). مضمون اصلی نظریههای شناختی رفتار درمانی و تغییر رفتار این است که نحوه تفکر افراد چگونه احساس و رفتار آنان را تعیین میکند هدف شناخت درمانی تشخیص و اصلاح افکاری است که به احساسها و رفتارهای نامطلوب میانجامد (سیف ۱۳۷۸، ۷۴). شناخت درمانی توسط آرون بک به عنوان درمانی دارای ساختار، کوتاه مدت و متمرکز بر حل مشکلات جاری و تغییر تفکر و رفتار ناکارآمد در دانشگاه پنسیلوانیا در اوایل دهه (۱۹۶۰) شکل گرفت. به طور خلاصه مدل شناختی میگوید که تفکر تحریف شده یا نا کارآمد (که روی خلق و رفتار بیمار تأثیر میگذارد) وجه مشترک تمامی آشفتگیهای روان شناختی است. ارزشیابی واقعبینانه و تغییر واقعگرایانه تفکر منجر به بهبود خلق و رفتار میشود. بهبود پایدار با تغییر باورهای ناکارآمد زیر بنایی بیمار حاصل میشود. اصول خاصی هستند که زیربنای شناخت درمانی برای همه بیماران محسوب میشوند.
الف. شناخت درمانی مبتنی بر مدل شناختی ویژه بیمار است. افکار کنونی بیمار که موجب تداوم مشکلات بیمار شده و رفتارهای مشکل ساز وی را نیز پیدا میکنند. سپس عوامل تسریع کنندهای که روی ادراکات بیمار تأثیر میگذارد شناسایی میشود. و سپس رویدادهای رشدی و الگوی پایدار تفسیر آن رویدادها بررسی میگردد.
ب. شناخت درمانی مستلزم اتحاد درمانی قوی است. رابطه درمانی مبتنی بر گرمی، همدلی، اعتماد و توجه خالصانه است.
پ. شناخت درمانی مبتنی بر همکاری دوجانبه و مشارکت فعال است. درمان یک کار تیمی است و بیمار و درمانگر با هم تصمیم میگیرند هر جلسه روی چه چیز کار کنند. در ابتدا درمانگر نقش فعالتری در تعیین سمت و سوی جلیات درمان دارد و با گذشت جلسات بیمار نقش فعالتری بازی میکند.
ت. شناخت درمانی معطوف به هدف و متمرکز برحل مسأله است. درمانگر در جلسه اول میخواهد که بیمار مشکلاتش را فهرست کرده و اهداف خود را مشخص کند تا با کمک درمانگر به صورت واقع بینانهای نیل به این اهداف را دنبال کنند.
ث. شناخت درمانی بر زمان حال تأکید میورزد. درمان اغلب بیماران مستلزم تأکید جدی بر مشکلات کنونی و موقعیتهای خاصی است که بیمار را تحت فشار قرار میدهد.
ج. شناخت درمانی آمورشی است. هدف این است بیمار بیاموزد خود درمانگر خودش باشد و بر پیشگیری از عود تأکید میکند.
چ. شناخت درمانی محدودیت زمانی دارد. بیماران مبتلا به اضطراب خفیف در چهار تا چهارده جلسه شرکت میکنند. البته همه بیماران ظرف چند ماه بهبود نمییابند. برخی بیماران به یک الی دو سال درمان نیاز دارند تا بتوانند باورهای ناکارآمد انعطافپذیر و الگوهای رفتاری که منجر به ناراحتی مزمن میشوند را تغییر دهند.
ح. جلسات شناخت درمانی ساختار دارند. ابتدا در شروع جلسه خلق بیمار بررسی شده و با همکاری بیمار دستور جلسه تعیین میگردد. از بیمار خواسته میشود درباره جلسه قبل نظر دهد، تکالیف درمانی مرور میشوند، تکالیف جدید تعیین میشود، محتوای جلسه متوالیاً خلاصه میشود و در پایان جلسه از بیمار خواسته میشود در باره جلسه نظر و بازخورد بدهد. این ساختار در طی جلسات درمانی همواره ثابت است.
خ. شناخت درمانی به بیماران میآموزد که افکار و باورهای نا کارآمد خود را شناسایی و ارزیابی کرده و به آنها پاسخ دهد. درمانگر به بیمار کمک مینماید که افکار خود را به چالش کشیده و اعتبار و کارآیی آنها را ارزیابی کند.
ر. شناخت درمانی از فنون متنوعی برای تغییر تفکر، خلق و رفتار استفاده میکند. انتخاب یک فن بر مبنای ضابطه مندی درمانگر از بیمار و هدف درمانگر در آن جلسه به خصوص صورت میگیرد (جوديت اس بك، ۱۳۹۲، ۴۸-۴۴).
۲-۲-۴- اصول بنیادی درمان شناختی
بک که برای مدت چندین سال از روانکاوی استفاده میکرد به «افکار خوکار» درمانجویان خود علاقمند شد، افکار خودکار عقاید خصوصی هستند که محرکهای خاصی آنها را راه میاندازند و به پاسخهای هیجانی منجر میشوند. او به عنوان بخشی از مطالعه روانکاوی خود، محتوای رؤیای درمانجویان افسرده را برای خشمی که آنها به سمت خودشان بر میگردانند، بررسی کرد. او متوجه شد بیش از خشمی که به خود برگردانده شده باشد، یعنی آن گونه که فروید در مورد افسردگی نظریهپردازی کرده بود، در تعبیر یا تفکر آنها سوگیری وجود دارد (کری ۲۰۰۵). شناخت درمانگرها علاقه خاصی به تأثیر تفکر بر شخصیت دارند. اگر چه فرایندهای روانی علت اختلالات روانی نیستند ولی یکی از مؤلفههای مهم این اختلالات محسوب میشوند. در این، افکار خودکاری که انسانها آگاهی کمی از آنها دارند نقش مهمی در رشد و تحول شخصیت بازی میکنند. این افکار یکی از جنبههای عقاید و یا طرحوارههای شناختی هستند و برای شناخت نحوه انتخاب کردن و استنباط انسانها مهم اند. آنچه در بررسی اختلالات روانی اهمیت ویژهای دارد، تحریفهای شناختی است یعنی شیوههای فکری نادرستی که موجب غمگینی و نارضایتی انسان میشوند.
۲-۲-۵– شناخت درماني گروهي مايكل فري
شناخت درماني گروهي مايكل فري مبتني بر شناخت درماني افسردگي بك (CT)، رفتار درماني عقلاني عاطفي اليس (REBT) و درمان بازسازي شناختي مك مالين (CRT) ميباشد. علت انتخاب اين روش آموزش رواني اين است كه به مراجع قدرت كنش بالايي ميدهد و داراي گرايش شناختي بسيار قدرتمندي است و از سويي با توان و مهارت اغلب درمانگران نزديكتر و سازگارتر است (فری، ۱۹۹۸؛ صاحبی و همکاران ۱۳۸۲).
۲-۲-۶- مدل شناخت درمانی مایکل فری
مایکل فری در کتاب معروف خود، مدل شناخت درمانی را ترسیم نمود، که بر پایه شکل زیر میباشد.
شکل ۲-۱- مدل شناخت درمانی، برگرفته از کتاب شناخت درمانی گروهی: مایکل فری (۱۳۸۲). ترجمه علی صاحبی.
۲-۲-۷- انواع تکنیکهای شناخت درمانی
- تکنیک پیکان (فلش) رو به پایین[۱]
از این فن حهت دستیابی به باورهای بنیادین استفاده میشود. روش اجرا: الف: ابتدا يک فکر منفی اتوماتيک را که احتمال میدهيم به يک باور بنيادين ارتباط دارد، انتخاب میکنيم. ب. اين فکر را مینويسيم. ج: به بيمار میگوييم: فرض کنيم اين فکر درست باشد، چه معنی خاصی برای تو دارد؟/ چه چيز اين موضوع تو را ناراحت میکند؟ د: يک فلش رو به پايين زير فکر اوليه کشيده و جملهای را که بيمار میگويد، زير فلش مینويسيم. ه: همان جمله را خوانده و دوباره به بيمار میگوييم: فرض کنيم اين فکر هم درست باشد، اين موضوع چه معنی خاصی برای تو دارد؟/ چه چيز اين موضوع تو را ناراحت میکند؟ و: اين کار را آن قدر ادامه میدهيم که به جملهای برسيم که يک باور واسطهای يا ناکارآمد باشد. در اين شرايط معمولاً بيمار ديگر نمیتواند به اين کار ادامه دهد، يعنی به جملهای میرسيم که به خودی خود ناراحت کننده است و لازم نيست که برای بيمار معنی خاصی داشته باشد.
- فن تحلیل سود و زیان
مثال: ۱٫ فکر ناکارآمد: (اگر به آن مهمانی بروم کسی تحویلم نمیگیرد) ۲٫ فکر جایگزین: (نباید درباره نظر مردم نسبت به خودم اهمیتی بدهم).
………………………………….
………………………………….
…………………………………