پیشینه ومبانی نظری تحقیق جهت گیری هدف پیشرفت
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
پیشینه ومبانی نظری تحقیق جهت گیری هدف پیشرفت
چارچوب نظری جهت گیری هدف پیشرفت:
بیش از دو دهه است که اکثر کارهای نظری و تجربی جهت گیری های انگیزشی[۱]بر انگیزش پیشرفت تمرکز یافته است. پیشینه پژوهش بر روی انگیزش پیشرفت در سال های اخیر به سمت چارچوب مفهومی گسترده تری برای سازماندهی مولفه های شناختی و عاطفی انگیزش جهت یافته است (ایمز،۱۹۹۲). تئوری جهت گیری هدف[۲] از جمله نظریه های انگیزش پیشرفت و اهداف پیشرفت[۳] آمده است یا جهت گیری های دو بخشی[۴] هستند و یا بصورت سه بخشی[۵] مطرح شده است. خاستگاه جهت گیری های انگیزشی به میزان زیادی برخاسته از کارهای دینر و دوک[۶] (۱۹۷۸، ۱۹۸۰)، ایمز و آرچر[۷] (۱۹۸۷، ۱۹۸۸)، نیکولز[۸] (۱۹۸۴)، دودا و نیکولز[۹](۱۹۹۲)، ایمز[۱۰](۱۹۹۲)، تورکیدسن و نیکولز[۱۱](۱۹۹۸)، دوک و لگت[۱۲](۱۹۹۸) و همچنین روبرتز، تریشر و کاواسانیو[۱۳](۱۹۹۷) و مارش[۱۴](۱۹۹۴) است.
الف: مفاهیم و تنوع جهت گیری های هدف
تئوری ها و مدل های متعددی در بحث از جهت گیری هدف مطرح شده است. اما هسته مفهومی همه آنها این است که چه قصد و نیتی برای فعالیت و رفتارهای مرتبط با پیشرفت وجود دارد. مفهوم جهت گیری هدف را باید از مفاهیمی مانند هدف گذاری[۱۵]و رویکرد هدف- محتوی[۱۶]تفکیک نمود. تئوری های هدف گذاری مانند تئوری لوکی و لاتم[۱۷](۱۹۹۰) بر دستیابی به اهداف خاص و نهایی مانند حل ده مساله بصورت صحیح تاکید دارد. لیکن تئوری جهت گیری هدف این بحث را مطرح می سازد که چرا فرد می خواهد ده مساله را صحیح حل نماید و چگونه به حل این مسایل مبادرت می ورزد. تفاوت این دو با رویکرد هدف- محتوی مانند تئوری فورد[۱۸](۱۹۹۲) در این است که رویکرد هدف-محتوی تاکید بر اهدافی دارد که منجر به هدایت رفتار می شود. در حالی که جهت گیری هدف بر مقصد و نیت برای پیشرفت در تکالیف تاکید دارد (پنتریچ و شانک[۱۹]، ۲۰۰۲).
جهت گیری هدف الگوی یکپارچه ای از عقاید است که به گزینش روش های مختلف روی آوری و پاسخ دهی به موقعیت های پیشرفت منجر می شود (ایمز، b1992). از نظر یوردن[۲۰](۱۹۹۷) جهت گیری هدف استدلال فرد درباره این موضوع است که چرا تکالیف پیشرفت را دنبال و پیگیری می نماید. پنتریچ (a2000، b2000،c2000) معتقد است که جهت گیری هدف تنها اهداف و استدلال های فرد برای پیشرفت را پوشش نمی دهد بلکه نوعی معیار (درونی و بیرونی) را نیز نشان می دهد که فرد بر اساس آن موفقیت یا شکست خویش را در دستیابی به آن هدف مورد قضاوت قرار می دهد. الیوت[۲۱](۱۹۹۷) نیز جهت گیری هدف را روشی می داند که فرد بر اساس معیارهای برجسته شایستگی خویش را مورد قضاوت قرار می دهد. تعریفی که تاکید بر ماهیت استدلال ها و مقاصد برای انجام تکلیف دارد، وقتی با معیارهای ارزشیابی عملکرد تلفیق می شود- که این موضوع در تعریف جهت گیری هدف مورد استفاده قرار گرفته است- بیش از باور اهداف به تنهایی می تواند نیروزا باشد (پنتریچ و شانک،۲۰۰۲).
جهت گیری های هدف متنوع هستند، لیکن دو جهت گیری که اغلب در تئوری های جهت گیری اهداف مورد اشاره قرار می گیرد با عناوین اهداف یادگیری[۲۲] و اهداف عملکردی[۲۳] مشهورگشته اند (دوک و لگت[۲۴]،۱۹۸۵، الیوت و دوک[۲۵]،۱۹۸۸). این دو جهت گیری هدف با نام هایی مانند اهداف تکلیف مشغولی[۲۶] و من مشغولی[۲۷] (نیکولز،۱۹۸۴) یا اهداف تبحری و عملکردی[۲۸](ایمز،b1992، ایمز و آرچر،۱۹۸۷، ۱۹۸۸)، اهداف تکلیف محور و توانایی محور (میهر و میگلی[۲۹]،۱۹۹۱) هم آمده است. در میان محققین در این باره که آیا سازه های مختلف مطرح در مدل های جهت گیری اهداف مشابه هستند، توافق نظر وجود ندارد (نیکولز،۱۹۹۰). لیکن همپوشی مفهومی بین این سازه ها به حد کافی وجود دارد تا برخی از محققین آن ها را به گونه ای مشابه مورد توجه قرار دهند (پنتریچ و شانک،۲۰۰۲).
در مطالعات ایمز (۱۹۹۲)، بونگ[۳۰](۱۹۹۶)، دوک (۱۹۸۶)، لپر[۳۱](۱۹۸۸)، مورفی و الکساندر[۳۲](۲۰۰۰)، پنتریچ (۱۹۹۴)، اسنو، کورنو و جکسون[۳۳](۱۹۹۶) نیز کم و بیش بر سازه هایی تاکید شده است که به موازات و مشابه یکدیگر هستند. این سازه ها همچنین مشابه با انگیزش درونی و انگیزش بیرونی[۳۴] است که بوسیله دی سی و ریان[۳۵](۱۹۸۵) مطرح شده است. بعنوان مثال جهت گیری تکلیف مشغولی مشابه با انگیزش درونی است، این جهت گیری مشابه با اهداف یادگیری است که بوسیله دوک و لگت (۱۹۸۵) مطرح شده است. همچنین جهت گیری من مشغولی مشابه انگیزش بیرونی است که بوسیله دی سی و ریان (۱۹۸۵) و ریان و دی سی (۲۰۰۰) مطرح شده است. این جهت گیری ها همچنین با اصطلاح اهداف عملکردی مشابهت دارد که بوسیله دوک (۱۹۷۵، ۱۹۸۶) عنوان شده است. ریان و دی سی (۲۰۰۰) به این موضوع اشاره می کنند که جهت گیری من مشغولی مثالی کلاسیک از انگیزشی بیرونی است.
جهت گیری یادگیری و سازه های مشابه مانند جهت گیری تبحری با واژه ها و اصطلاحاتی مانند تمرکز بر یادگیری، تبحریابی در تکلیف بوسیله معیارهای تدوین شده بوسیله خود، افزایش مهارت های نو، رشد دهی و فزون بخشی شایستگی، کوشش برای مواجهه با مسائل چالش برانگیز و کوشش برای کسب بینش و بصیرت معرفی شده است (ایمز، b1992، دوک و لگت، ۱۹۸۸، میهر و میگلی،۱۹۹۱، میگلی و همکارانف ۱۹۹۸، نیکولز، ۱۹۸۴، هارتر[۳۶]، b 1981).
اهداف عملکردی معمولا در مقابل اهداف یادگیری و تبحری قرار می گیرد. این جهت گیری بر اثبات شایستگی یا توانایی تاکید دارد. محور جهت گیری عملکردی این است که چگونه توانایی فرد بوسیله دیگران مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. برای مثال کوشش برای بهتر از دیگران بودن، کوشش برای تفوق در تناسب با معیارهای هنجاری، بکارگیری معیارهای اجتماعی برای مقایسه خود با دیگران، سعی برای برجسته بودن در گروه یا کوشش برای برتری در انجام تکالیف کلاسی، اجتناب از مورد قضاوت واقع شدن بعنوان فردی با توانایی ضعیف و یا اجتناب از مشخص شدن بعنوان فردی کند فهم و جستجوی این موضوع که فرد بعنوان شخصی دارای توانایی بالا مورد قضاوت قرار گیرد (ایمز،b1992، دوک و لگت،۱۹۸۸، میگلی و همکاران[۳۷]،۱۹۹۸). در برخی پژوهش ها بجای استفاده از واژه جهت گیری عملکردی یا جهت گیری من از واژه جهت گیری توانایی مرتبط[۳۸] استفاده شده است (نگاه شود به یوردن،۱۹۹۷). جهت گیری من و جهت گیری عملکردی همپوشی دارند. ذکر این نکته لازم است که در مدل ها و مطالعات آغازین تمایزی بین اهداف عملکرد گرایشی و عملکرد گریزی وجود نداشته است (برای مثال میگلی و همکاران،۱۹۹۸).
انواع دیگر جهت گیری هدف که همسو با جهت گیری عملکردی هستند در پژوهش های مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است. برای مثال پنتریچ و همکاران (پنتریچ،۱۹۸۹، پنتریچ و دی گروت، a1990، پنتریچ و گارسیا،۱۹۹۱) جهت گیری هدف بیرونی را مورد ارزیابی قرار می دهند. در این جهت گیری تاکید بر کسب نمره خوب، انجام تکلیف مدرسه، کسب پاداش و دوری گزینی از شکست مطرح است. همچنین یوردن (۱۹۹۷) نقش جهت گیری هدف بیرونی در یادگیری و پیشرفت را مورد بحث قرار می دهد. جهت گیری هدف بیرونی مشابه با انگیزش بیرونی در تئوری دی سی و رایان (۱۹۷۸) است. نیکولز و همکاران (نیکولز،۱۹۸۹ و نیکولز و همکاران،۱۹۸۹) دو جهت گیری هدف دیگر با عناوین کارگریزی[۳۹] و بیگانگی تحصیلی[۴۰] را نیز مطرح می کنند. اهداف کارگریزی با احساس موفقیتی همراه است که در ان کار و تکلیف بسیار آسان است، در حالی که اهداف بیگانگی تحصیلی احساس موفقیتی است که در ان یاد گیرنده احساس می کند که می تواند اطرافیان خویش را فریب دهد و تکالیف کلاسی را انجام ندهد. بعبارتی از زیر کار در برود. میس و همکاران[۴۱](۱۹۸۸) اهداف کار گریزی را بعنوان خواسته و میل فرد برای انجام تکالیف بدون صرف کوشش و تلاش مورد توصیف قرار می دهند.
مدل های متعددی در تئوری جهت گیری هدف مطرح شده است. لیکن این مدل ها به لحاظ مفهومی و واژگانی مشابهت هایی دارند. در برخی از پژوهش های مرتبط با این مدل ها تنها به پیامدهای جهت گیری هدف توجه شده است و در برخی دیگر هم پیش آیندها و هم پیامدهای این جهت گیری ها مورد توجه بوده است. در این مدل ها جهت گیری هدف یا بصورت دوبخشی و یا سه بخشی مطرح شده است. در ادامه به اختصار برخی از این مدل ها مورد توجه قرار خواهند گرفت. در انتخاب این مدل ها کوشش شده است که از ذکر مدل های همپوش با یکدیگر خودداری شود و به مدل هایی توجه شود که پیش زمینه ای برای طرح مدل مطرح در این پژوهش هستند.
ب: مدل نیکولز(۱۹۸۴)
در مدل نیکولز(۱۹۸۴) دو نوع جهت گیری هدف تحت عناوین جهت گیری تکلیف مشغولی و جهت گیری من مشغولی مطرح شده است. در این مدل فرض بر این است که جهت گیری هدف فرد با عقاید و باورهای وی درباره علل موفقیت رابطه تنگاتنگ دارد. نیکولز(۱۹۸۴) معتقد است که جهت گیری هدف فرد معیاری کلی برای داوری و قضاوت نسبت به علل موفقیت خواهد بود. بنابراین جهت گیری هدف عقاید فرد را نسبت به علل موفقیت بوسیله توجه به اسنادهای وی پیش بینی خواهد کرد. بعنوان مثال یادگیرنده ای با جهت گیری تکلیف مشغولی بر یادگیری بعنوان علت موفقیت تاکید خواهد داشت. این یادگیرنده بجای حفظ موضوع سعی در فهم مطلب خواهد داشت. اما یادگیرنده با جهت گیری من مشغولی بر توانایی و بهتر از دیگران بودن بعنوان علت موفقیت تاکید خواهد داشت. استدلال این فرد رد مورد موفقیت در مدرسه این است که در امتحان سعی داشته است، بهتر از دیگران باشد و کوشش کرده است، دیگران را پشت سر گذارد (نگاه شود به دودا و نیکولز،۱۹۹۲)………………….
………………………………..
………………………………………
[۱] -Motivational orientation
[۲] .Goal orientation
[۳] .Achievement goals
[۴] .Dichotomous
[۵] . .Trichotomous
[۶] . Diener & Dweck
[۷] . Ames & Archer
[۸] .Nicolls
[۹] .Duda & Nicolls
[۱۰] .Ames
[۱۱] .Thorkidsen & Nicolls
[۱۲] .Dweck & Legget
[۱۳] .Roberts, Treasure &Kavassanu
[۱۴] .Marsh
[۱۵] .Goal setting
[۱۶] .Goal-content
[۱۷] .Locke & Latham
[۱۸] .Ford
[۱۹] .Pintrich & Schunk
[۲۰] .Urdan
[۲۱] .Elliot
[۲۲] .Learning goals
[۲۳] Performance goals
[۲۴] .Dweck & Legett
[۲۵] .Elliot & dweck
[۲۶] .Task-involved goals
[۲۷] .Ego-involved goals
[۲۸] .Mastery and performance goals
[۲۹] .Meahr &Midgley
[۳۰] .Bong
[۳۱] .Lepper
[۳۲] .Murphy & Alexander
[۳۳] .Anow, corrno & Jackson
[۳۴] .Intrinsic & extrinsic motivation
[۳۵] .Seci & Ryan
[۳۶] .Harter
[۳۷] .Midgley etal
[۳۸] .Relative ability orientation
[۳۹] .Work-avoidance
[۴۰] .Academic alienation
[۴۱] .Meece etal