دانلود پروپوزال آماده: تعیین میزان تأثیر مؤلفه¬های مدیریت آموزش عالی بر همکاری¬های دانشگاه و صنعت: ارائه مدلی مفهومی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :390,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
دانلود پروپوزال آماده: تعیین میزان تأثیر مؤلفه¬های مدیریت آموزش عالی بر همکاری¬های دانشگاه و صنعت: ارائه مدلی مفهومی
قسمت هایی از پروپوزال:
۱- بیان مسأله:
……………………………
۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
……………………………
۳- پیشینه تحقیق:
پیشینه مطالعاتی تحقیق در جهان
فلدمن (۲۰۰۷) در رسالۀ دکترای خود در رشته مدیریت آموزشی دانشگاه نیومکزیکو[۱] با عنوان تجاری سازی آموزش عالی دولتی : ایجاد تعادل میان ارزش های دانشگاهی، مالی و بازار به بررسی پیشینه پدیده سرمایه داری دانشگاهی پرداخته، که در برخی مراکز آموزش عالی تازه تأسیس گسترش یافته و به کاوش در اثرات گسترده پدیده ارزشهای تجاری در آموزش عالی به عنوان یک فرض برتر دقت نظر کرده است (جدول ۲-۱). پژوهشگر با استناد به مطالعات بک[۲] (۲۰۰۳)، نیومن[۳] (۲۰۰۰)، واشبورن[۴] (۲۰۰۵) و زیمسکی، واگنر و مسی[۵] (۲۰۰۵) چنین بیان می نماید که تأثیرات تجاری سازی در دانشگاههای امروز نمایان می باشد.
هدف اصلی آنها، توصیف و تبیین تأثیر فرهنگ همکاری و تغییر ارزشهای دانشگاهی و رفتار در یک دانشگاه پژوهشی دولتی است. نتیجهای که حاصل شد، شناخت تغییر در مأموریت و اتخاذ تصمیمات مرتبط با ارزشهای کارآفرین بود که قسمتی از دورنمای علمی دانشگاه از دهۀ ۱۹۸۰ را تشکیل داده است. برای این کار از روشهای کیفی و کمی استفاده شده و تحلیل محتوای مأموریت دانشگاه از ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۵ تغییرات مهمی در مأموریت آموزشی را نشان می دهد. تحقیق به همراه بررسی و تخصیص بودجهها دنبال شده است و جهت بررسی تأثیر ارزشهای تجاری بر تصمیمات بودجهای، دو واحد دانشگاهی با هم می شود. نتایج آن پژوهش حکایت از دخالت دو گروه از عوامل داخلی و خارجی در شکل گیری سرمایه داری دانشگاهی دارد که در مجموع به صورت هم افزا سبب ایجاد دورههای بروز و افول تجاری سازی شدهاند. نیروهای خارجی تعیین کننده عبارت است از :
۱- فشارهای دولتی ۲- فشارهای اقتصادی و ۳- فشارهای فناوری و نیروهای داخلی که تأثیر عملی دارند عبارت از ماهیت اجتماعی و رفتاری بودند و اکثریت مصاحبه شوندگان در این مطالعه بر این نکته اذعان داشته اند که در ارزشهای دانشگاهی، تغییرات محسوسی رخ داده است. با این وجود نگاه به تجاری سازی در اغلب موارد نگاهی سطحی است. در حالیکه تغییرات ارزشی دانشگاهها روشن کننده اهمیت این موضوع بوده و نیازمند نگاهی جامع و آیندهنگر است. پژوهشگر در نهایت «مدل کارآفرینی اجتماعی» را به عنوان راهگشایی برای حل دوگانگی موجود میان ارزشهای دانشگاهی و ارزشهای مالی و تجاری معرفی مینماید. یافته های این تحقیق نشان می دهد که، رهبران به توانایی ایجاد تعادل در دو بخش ارزشهای آشکار (ارزشهای سنتی) و ارزشهای تجاری دانشگاهی نیاز دارند.
کولیواس[۷] (۲۰۰۷) در مطالعه خود، تحت عنوان «از معانی واگرا تا عملکرد مشترک: فرآیند نهادی شدن و تجاریسازی تحقیق دانشگاهی»، با تمرکز بر سه سطح از سازمان : «اداره صدور مجوز فناوری»[۸]و دپارتمان علوم پایه و آزمایشگاه تحقیقاتی، دانشگاه استانفورد، به تحلیل فرآیند شکل گیری فعالیتهای تجاری دانشگاه، توجه نموده و ضمن بررسی فرآیند شکل گیری تجاری سازی، پیامدها و اثرات آن را بر آموزش و تحقیق دانشگاهی مورد بررسی قرار داده است.
نمونههای این مطالعه را ۱۵ نفر از دانشمندان محقق، ۱۰ نفر از دانشجویان و فارغالتحصیلان مقطع دکتری و ۱۰ نفر از مدیران تشکیل دادهاند که با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شده و با استفاده از روش تحقیق کیفی مصاحبه و مفاهیم اصلی موضوع شکل گیری فعالیتهای تجاری، استخراج شده است.
محقق با تأکید بر ابعادی چون نحوه ورود به آزمایشگاههای تحقیقاتی، برنامه هر محقق برای تولیدات علمی خویش و برنامه ارتباط پژوهشگران با شرکاء صنعتی و دیدگاههای آنان در رابطه با تأثیر تجاری شدن بر تحقیق و آموزش، به موارد اصلی مطالعه خود می پردازد. بخشی از نتایج این تحقیق نشان می دهد که : فعالیتهای تجاری تحقیق، در گام نخست به محققین دانشگاهی با درجه بالای علمی پیشنهاد میگردد. حمایت، پذیرش و تشویق به تداوم آن منجر میگردد و سپس در یک فرآیند تقلیدی، گسترش این فرآیند به سایر آزمایشگاههای تحقیقاتی و توسط محققینی با درجه علمی پایینتر صورت میپذیرد. در این زمان روشهای سازمانی جدید، در حمایت و پایداری از دانش تجاری شده صورت میپذیرد و این مرحلهایست که ارزش جدیدی به نام «کارآفرینی دانشگاهی» یا علم کارآفرین به منصّه ظهور رسیده است. این ارزش پیرامون سیاستهای انتقال فناوری، رخ نشان داده و در شکل کلی آموزش و تحقیق دانشگاهی خود را نشان می دهد (Colyvas, 2007).
دومینو[۹] و همکاران (۲۰۰۶) نیز در مطالعهای تحت عنوان «نگرانیهای شکل گرفته پیرامون رویکرد بازار محوری در آموزش عالی»، عواملی مهمی که دانشجویان را برای انتخاب یک دانشکده تحت تأثیر قرار میدهد، را مورد بررسی قرار داده است. یک موضوع مهم در موسسات آموزش عالی که بر اساس نگرش بازارگرایی عمل میکنند این است که چه عواملی در انتخاب یک دانشکده از جانب دانشجویان تأثیر خواهد داشت؟ واضح است که عوامل متعددی در این فرآیند دست دارند که برخی از آنها بنیان اقتصادی داشته و برخی نیز غیراقتصادی هستند. هیأت علمی، شهریه، اعانه ها، خوابگاه و بورسیه عوامل اقتصادی و سایر موارد چون موقعیت جغرافیایی و برنامههای ورزشی از عوامل غیراقتصادی به شمار میروند. در این پژوهش نقش عوامل اقتصادی در گزینش دانشکده قویتر بوده و از جمله عوامل مهم در فاصلهگیری دانشجویان از این مکانهای علمی به شمار میرود. محققین در نهایت چنین عنوان می دارند که امید است که این مطالعه با رویکرد جامعی که به عوامل تأثیرگذار مهم در انتخاب دانشجویان از محیط علمی خود دارد، راهنمایی باشد برای برنامهریزی در حوزه آموزش دانشگاهی و دسترسی به خدمات و منابع آموزشی باشد.
مارینژ[۱۰] (۲۰۰۵) در مطالعۀ خود با عنوان بررسی بحرانها در جریان فعالیتهای بازاریابی آموزش عالی؛ ضمن معرفی مدل CORD مینویسد: آموزش عالی در جریان فعالیتهای بازاریابی خود با سه بحران مواجه خواهد شد :
۱- شکلگیری مقاومتهای جدی جامعه دانشگاهی در برابر ایدههای بازار در دانشگاههای اغلب نقاط جهان
۲- شکست آموزش عالی در جدا شدن ساختار جدید تجاری خود از ساختار اولیه و هویت شناخته شده خود، که به تدریج به عدم مشروعیت بازارگرایی در این نهاد ختم خواهد شد.
۳- شکست آموزش عالی در تلفیق فلسفه شناختی دانشگاهی و بازارگرایی و در نتیجه نهادی کردن آن، چرا که این مفهوم تنها یک تفکر برگرفته شده از بخش بازرگانی است.
این پژوهش ابتدا به بررسی ضرورتهای فعالیتهای تجاری در دانشگاهها پرداخته و سپس با معرفی سه مانع که حاصل مرور بر مطالعات انجام شده در نقاط مختلفی از دنیا بوده است در پایان با ارائه یک مدل بازاریابی، مبتنی بر برنامه درسی، زیربنایی برای آینده بازاریابی در آموزش عالی تشکیل می دهد. مدل CORD در این مطالعه، تلاشی است برای نمایان ساختن مشکلاتی که بازاریابی در آموزش عالی برای این نهاد به ارمغان خواهد آورد و راهکارهایی که برای مقابله با این مشکلات باید در نظر گرفته شوند (Maringe, 2005).
کوتینالاتی[۱۱] (۲۰۰۵) در مطالعۀ خود با عنوان آزادی علمی و تجاریسازی دانشگاههای استرالیا با این فرض که در هزارۀ نوین دانشگاهها در محیطی با ویژگیها و ارزشهای مالی به حیات خود ادامه میدهند، تأثیر فعالیتهای تجاری دانشگاهها (ارائه واحدهای مبتنی بر شهریه، تحقیقات مشترک دانشگاه و صنعت و مشاورههای دانشگاهی) را بر آزادی علمی در سه سطح فردی، دانشکدهای و دانشگاهی مورد سنجش قرار داده است. این پژوهش در سه مرحله انجام شده است. مرحله اول مصاحبه عمیق با ۲۰ پاسخدهنده کلیدی (صاحبنظران حوزه علوم اجتماعی). مرحله دوم تدوین پرسشنامه و ارائه آن به ۱۰۰۰ نفر از صاحبنظران حوزه علوم اجتماعی در ۱۳ دانشگاه (۴ نوع دانشگاه منتخب). مرحله سوم مصاحبه تکمیلی به منظور شرح و بسط یافتههای حاصل از پرسشنامه. ۹۲% پاسخدهندگان مهمترین اصل آزادی علمی را آزادی در تعریف عنوان پژوهش و متدولوژی آن و نشر آزادانه نتایج تحقیق اظهار کرده اند. کاهش زمان تحقیق و تغییر عنوان تحقیق به دلایل مالی مهمترین پیامدهای تأثیرپذیری از تجاریسازی تحقیق اظهار شده است. همچنین آنان ضمن اظهار رضایت در سطح فردی، از تعدادی از عوارض سیستماتیک حاصل از تجاری شدن به اصول آزادی علمی در سطح دانشکده و دانشگاه اظهار نگرانی کرده اند (Kutinlanti, 2005).
تودورویک[۱۲] (۲۰۰۴) در مطالعه ای با عنوان «جهتگیری کارآفرینی در گروههای علمی دانشگاه و میزان بروز[۱۳] فعالیتهای تجاری»، با استفاده از «رویکرد تدوین مقیاس پنج مرحلهای چرچیل»،[۱۴] ابزار گردآوریی طراحی کرده و پس از سنجش اعتبار آن، به اندازهگیری جهتگیری کارآفرینی در گروههای آموزشی دانشگاه پرداخته است. این ابزار به منظور ارزیابی مدلی که در آن ارتباط بین جهتگیری کارآفرینی و فعالیتهای تجاری دانشگاه، مثبت در نظر گرفته شده بود، تدوین شده است. به این منظور ابتدا سازه جهتگیری کارآفرینی در دانشگاهها ، با استفاده از مصاحبه عمیق با ۴۰ نفر از اعضای هیئت علمی چهار دانشگاه در ایالت انتاریوی جنوبی[۱۵] بطور وسیع، شرح داده شده و با استفاده از روشهای «تحلیل عاملی اکتشافی»[۱۶] و مدلسازی معادلات ساختاری به بررسی ماهیت سازه، اندازهگیری ابعاد مربوط به جهتگیری کارآفرینی و برازش مدل پرداخته است. نتایج حاصل از تحلیلهای آماری در این مطالعه نشان می دهد که فرضیههای پژوهش تأیید می شوند و بیانگر این نکته اند که جهتگیری کارآفرینی، یک متغیر مخفی[۱۷] با ابعاد مرتبط با یکدیگر است. به علاوه مقیاس فراهم شده در این پژوهش ابزاری ارزشمند برای مدیران دانشگاهها فراهم مینماید تا سطح هر یک از ابعاد جهتگیری کارآفرینی را در گروههای آموزشی خود را مورد سنجش قرار دهند. نتایج حاصل از این پژوهش را میتوان در موارد ذیل خلاصه نمود :
۱- سه بعد اصلی جهتگیری کار، آفرینی در گروههای آموزشی دانشگاه عبارتند از: عدم پایبندی به سنت[۱۸] ، خطرپذیری و «جهتگیری محیط خارجی».
۲- این مطالعه امکان درک عمیق «رویکرد قابلیت پویا»[۱۹] را در چارچوب تئوری محوریت منابع[۲۰] فراهم میسازد.
۳- کاربرد تئوری محوریت منابع نقش قابلیتهای پویا را در سازمانهای وابسته به بخش دولتی تعیین میکند (Todorovic, 2004).
پژوهشی در استرالیا با عنوان ایجاد سیستمهای مؤثر تجاری سازی تحقیقات دانشگاهی توسط گروه مشاورهای آلن[۲۱] (۲۰۰۴) انجام گردیده است و عوامل زیر را پیشرانهای اصلی تجاری سازی تحقیقات معرفی کرده است :
- چهارچوبهای قانونی داراییهای فکری
- ساختارها و سیستمهای مدیریتی تجاری سازی در دانشگاهها
- کیفیت تحقیقات انجام شده در دانشگاهها
- در دسترس بودن منابع مالی مخاطره پذیر برای مراحل اولیه توسط فناوری
- وجود کسب و کارهای محلی با ظرفیت قوی در دریافت فناوری
- رفتار مشارکت کنندگان در سیستمهای تجاری سازی تحقیقات
گوانزالس واکر[۲۲] (۲۰۰۳) در یک مطالعه کیفی با عنوان : «موسسات آموزش عالی در همکاری با سازمانها : تأثیر بر سیستمهای سازمانی دانشگاه»، اثرات این همکاری ها را بر چهار سیستم سازمانی موسسات آموزش عالی مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش مشتمل بر سه مطالعه موردی بوده و در دانشگاههای لوا[۲۳]، ماساچوست[۲۴] و رود آیلند[۲۵] ایالات متحده آمریکا انجام گرفته است. محقق با استناد به نظرات صاحبنظران مشهور حوزه آموزش عالی چون : کاست و روزنویگ[۲۶] (۱۹۷۲)، اسکات[۲۷] (۱۹۸۱)، بیرنبام[۲۸] (۱۹۸۸) و آلبرشت[۲۹] (۱۹۸۳)، سیستمهای سازمانی موسسات آموزش عالی را به چهار دسته اجتماعی، فناوری، مدیریتی و نهادی تقسیم بندی نموده و به بررسی تأثیرات همکاریهای آموزشی دانشگاه و سازمانهای صنعتی و غیرصنعتی، بر سیستمهای فوق پرداخته است. این مطالعه در یک دوره ۱۸ ماهه و طی دو مرحله انجام گرفته است. برای رسیدن به این هدف در طی مرحله اول ۱۲ مصاحبه تلفنی با افراد آگاه انجام شده و نتایج اخذ شده از آن به وب سایت ای.سی.ال ارسال گردیده است. در مرحله دوم ۱۶ مصاحبه عمیق با مدیران و اعضای دانشکدههایی که ذکر آن شد انجام گردیده و تغییراتی که هر یک از سیستمها را تغییر داده است، طی سوالات باز از شرکت کننده گان خواسته شده است.
لازم به ذکر است که کلیه مؤسسات ذکر شده با سازمانها و به لحاظ اعطای درجه علمی به اعضای آنها همکاری آموزشی داشتهاند. یافتههای حاصل از تحلیل اطلاعات بدست آمده در این رساله دکترا نشان داده شده است که همکاری دانشگاهها با شرکتها، با تغییراتی در سیستم فناوری آنها بوده است و این تغییر در زیرسیستمهای فناوری یعنی استانداردهای آکادمیک، نقش دانشکده، روشهای آموزش بزرگسالان[۳۰] و تسهیلات دانشگاهی، فراوان بوده و تأثیر آن بر زیرسیستمهایی چون : ارائه خدمات به دانشجویان، برنامه درسی، ارائه خدمات دانشگاهی، کمکهای مالی و اطلاعات قابل ملاحظه است. بعلاوه یافتهها حکایت از آن دارد که سیستم اجتماعی، در یکی از دانشگاههای مورد مطالعه با تغییرات مهمی مواجه شده است. ارزشها و هنجارها در این سیستم سازمانی، به شدت تحت تأثیر این همکاریها قرار گرفتهاند. بروز تغییرات در سایر زیرسیستمهای اجتماعی، مانند : جو اجتماعی، ارتباطات، سیستم پاداش، در دانشگاههای دیگر با تغییرات اندک مواجه شده است. یکی از یافتههای مهم این مطالعه، تأثیرگذاری قابل توجه همکاریهای آموزشی بر زیر سیستم مدیریتی در تمام دانشگاهها بوده است.
در نهایت به ۶ بعد تأثیر به عنوان یافتههای مهم تحقیق در جریان همکاریهای دانشگاه و سازمانها به قرار زیر اشاره میشود :
- تأثیرات این ارتباط بر دانشکده و مدیریت متفاوت است (تجارب مدیران و اعضاء دانشکده در این رابطه متفاوت است).
- نقش دانشکده در حفظ و تداوم این ارتباط حیاتی است.
- سیستم مدیریتی با بیشترین تأثیرپذیری، عامل مهم تقویت این ارتباط و در عین حال حفظ استانداردهای دانشگاهی محسوب میگردد.
- مدلهای یادگیری بزرگسالان، فلسفه آموزشی برتر در این نوع همکاریها به شمار میرود.
- تقویت این ارتباط، تأثیری در استانداردهای آکادمیک ندارد.
۶- در مجموع این مطالعه همکاریهای دانشگاه و صنایع را در توسعه، نوآوری و ورود دانشگاه به قلمروهای ناشناخته، مثبت ارزیابی میکند (Gonzales – Walker, 2003).
آلن لاو[۳۱] (۲۰۰۲) در پایان نامه دکتری خود در رشتۀ مدیریت بازرگانی تحت عنوان اختراع، نوآوری و کارآفرینی : تجاری سازی پژوهش دانشگاهی بوسیله شرکتهای مخترع بنیان[۳۲] به بررسی موسسات وابسته به دانشگاهها به منظور درک تأسیس شرکتهای تجاری توسط مخترعان دانشگاهی می پردازد و نقش و تجربۀ اینگونه شرکتها در توسعه و تجاری شدن فناوریها را مورد ارزیابی قرار می دهد. این محقق برخی از مؤسسات داخل و وابسته به ۹ پردیس[۳۳] دانشگاه کالیفرنیا به همراه مؤسسات دیگری که مخترعان این دانشگاه شخصاً بیرون از این دانشگاه تأسیس و توسعه دادهاند را مورد مطالعه قرار داده است. در این تحقیق دو عامل بی ثباتی فناوری و دانش ضمنی شخصی مخترعان، مهمترین عوامل تأسیس شرکت توسط مخترعان شناسایی شده است. بنابراین هدف این پژوهش بطور خاص مطالعۀ شرکتهای مخترع بنیان بوده است. برای این کار پژوهشگر در سه بخش مطالعات موردی، تحلیل آماری و بررسی مدلهای نظری به تحلیل پرداخته است.
در مطالعات موردی ۱۰ شرکت مخترع بنیان بررسی شده است و نتیجه آن مشخّص شدن یافتههای مرتبط با نقش ویژه مخترعان در توسعۀ فناوری و همچنین تجارب علمی این مؤسسات در مقایسه با آئین رسمی عقلی[۳۴] دربارۀ مؤسسات دانشگاه بنیان است. مطالعات موردی علاوه بر نشان دادن جایگاه عقلانیت و ارزیابی سرمایۀ ریسک پذیر در مؤسسههای دانشگاه بنیان به این نتیجه رسیده است که دانش ضمنی مخترعان «دانش چگونگی» نقش مهمّی در توسعه فناوری داشته است. سرانجام اینکه مخترعان دانشگاهی در رشتههای الکترونیک و مدارهای نیمه رسانا بر خلاف رشتههای داروسازی و بیو فناوری، در همان سالهای اول نتایج تحقیقات را به سمت آزمایشگاههایی دارای شخصیت حقوقی سوق دادهاند.
مطالعه دوم نیز سؤال مشابهی داشته است : چرا مخترعان دانشگاه شرکت تجاری (سودآور) تأسیس میکنند؟ محقق برای پاسخ به این سؤال به بررسی مؤسسات ایجاد شده توسط دانشگاه کالیفرنیا و فارغ التحصیلان آن می پردازد. پژوهشگر با تحلیل توصیفی مطالعه اول، به بررسی تجربی دو منبع نا متقارنی اطلاعات و عدم قطعیت فناوری و دانش ضمنی پرداخته و به این نتیجه رسیده که این ویژگیها احتمال ثبت و تأسیس موسسههای مخترع محور را افزایش میدهند.
و در آخر مطالعه سوّم به بررسی مدلهای نظری پرداخته که در آن برای تعیین نقش دانش ضمنی در یک ارتباط قراردادی با جزئیات مهم، مخترعان میتوانند با کار خود پاداشهای اقتصادی بدست آورند و این دو عامل با یکدیگر ارتباط دارند. دانشمندان تشخیص دادهاند که در بسیاری از رشتهها دانش مخترعان در توسعه و موفقّیت یک نوآوری نقش حیاتی داشته و دارایی عقلانی نقش دوم را ایفا می کند. تبدیل دانش ضمنی نیازمند تلاشهای قابل ملاحظه بعد از ثبت اختراع است. مدل ارائه شده در این قسمت با استفاده از ویژگیهای ثبت اختراع دانشگاهی ترسیم شده ولی در ادامه یک نظریه عمومی در ارتباط با رفتار کارآفرینی مخترع که میتواند باعث تأسیس شرکت آزمایشگاهی شود ایجاد شده است. سپس محقق از مدل پایه ای برای بررسی تأثیر ادارۀ ثبت اختراع دانشگاهی بر انگیزه مخترعان در تأسیس شرکتها و مشّوقهای بیرونی ثبت اختراع در تجاری سازی یک فناوری استفاده نموده است .(Alan Lowe, 2002)
گرادی[۳۵] (۲۰۰۲) در رساله دکترای خود با عنوان «تأثیر فاکتورهای فردی و محیطی موثر بر تصمیم گیری محققین دانشکدههای پزشکی در تجاری شدن نتایج تحقیقات خود»، با این پیش فرض که رویارویی دانشگاه و بازار در فرآیند تجاری شدن نتیجه تحقیق، به برخورد فرهنگی[۳۶] و مقاومت برخی محققین در مقابل بازار منجر خواهد شد، به انجام تحقیق اکتشافی پرداخته است. هدف این مطالعه، بررسی علل تفاوتهای میان دو گروه از محققین، به شرح آتی است : گروهی که تمایل به تجاری شدن نتایج تحقیقات خود دارند و گروهی که تمایلی به این کار ندارند. بر این اساس فرضیات این مطالعه مبیّن تأثیرات دو سویه دو گروه از عوامل فردی (نوآوری، موفقیت، اعتماد به نفس در کسب و کار و کنترل فردی بر پیامدهای کسب و کار) و محیطی (حمایتهای نهادی و بازار)، بر رفتارهای کارآفرینی محققین بوده است. جمعیت آماری در این مطالعه را محققین دانشکدههای پزشکی کانادای غربی تشکیل دادهاند که به کمک ترکیبی از آزمونهای ANOVA و CHOW به زیرگروههایی براساس سازمان مورد مطالعه، تقسیم شده بودند.
نتایج حاصل از آزمون فرضیات در این مطالعه با استفاده از «تحلیلهای رگرسیون تعدیل شده هرمی[۳۷]»، نشان دهندۀ آن است که عوامل فردی، بیشترین تأثیر را در ایجاد تقابل فرهنگی و لذا تصمیم گیری محققین در تجاری کردن نتایج تحقیقاتشان دارند. بعلاوه با توجه به اینکه مفاهیم موجود در حمایت از تأثیر عوامل فردی، بیش از عوامل محیطی در ادبیات مشاهده میگردد، لذا مطالعات تأثیر عوامل محیطی بر تمایل محققین به تجاری شدن نتایج تحقیق باید مدنظر بیشتری قرار بگیرد (Grady, 2002).
برونز و گری[۳۸] (۲۰۰۱) در مطالعۀ خود با عنوان «پیامدهای ناخواسته تحقیقات مشترک دانشگاه و تاثیر اسپانسر شدن صنعت بر جو آزادی علمی و پیامدهای ناخواسته مربوط به آن» انجام دادهاند. این مطالعه ضمن اشاره بر تعدد مطالعات در زمینۀ فوائد تحقیقات مشترک دانشگاه و صنعت بر کمبود مطالعات تجربی در زمینه هزینهها و یا پیامدهای مربوط به فارغ التحصیلان دانشگاهی و تأثیر آن بر جو آزادی علمی اشاره نموده اند. بنابراین فوائد تحقیقات مشترک دانشگاه و صنعت در مقابل هزینههای آن مورد سنجش قرار گرفته است. هدف اصلی این مطالعه، تأثیر منبع سرمایه گذاری (صنعت یا دولت) و نوع سرمایه گذاری (یک منبع، کنسرسیوم و بدون سرمایه گذاری) بر فرآیندهای تحقیق و پیامدهای آن به ویژه بر جمعیت آسیب پذیر دانشگاهی (فارغالتحصیلان) بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که شواهدی داّل بر تأثیرات منفی حامی مالی شدن صنعت یا دولت در تحقیقات دانشگاهی و تجارب فارغالتحصیلان وجود ندارد. لیکن تحلیلهای اکتشافی در این مطالعه متغیرهای متعددی را که بر جو آزادی علمی در دانشگاه تأثیر گذارند نشان داده است (Behrense and Gray, 2001).
استرات مایر[۳۹] (۲۰۰۱) در مطالعهای با عنوان «ارتباط میان ساختار پاداش، تخصص گرایی، رضایت شغلی، جهتگیری بازار و کیفیت خدمات در دانشگاه»، متخصصین را عوامل حیاتی نیروی کار در دانشگاه معرفی نموده و گرایشات آنان را نسبت به سیاست جهت گیری بازار در آموزش عالی مورد بررسی قرار داده است. مدل پیشنهادی در این مطالعه، نمایانگر تأثیر تخصص گرایی[۴۰]، جهت گیری بازار[۴۱]، ساختار پاداش و رضایت شغلی متخصصین دانشگاه بر ارزیابی مشتریان از کیفیت خدمات است.
نمونه گیری در این مطالعه با استفاده از روشهای آماری غیرتصادفی انجام شده و جمعیت آماری در این مطالعه را، تعداد ۴۸ نفر از اساتید دانشگاه و ۱۲۳۲ نفر از دانشجویان دو دانشگاه بزرگ در سات وسترن[۴۲] آمریکا تشکیل دادهاند. جمع آوری دادهها در این پژوهش، با استفاده از دو پرسشنامه سنجش تخصص گرایی اساتید، ساختار پاداش دانشگاه، جهت گیری بازار و رضایت شغلی و سنجش کیفیت خدمات ارائه شده از دیدگاه دانشجویان دانشگاه صورت پذیرفته است. به منظور آزمون ارتباطات پیش بینی شده، در مدل پیشنهادی پژوهش و تحلیل دادههای جمع آوری شده، نیز از روش «مدل سازی معادلات ساختاری»[۴۳] استفاده شده است. برخی یافتههای حاصل از مطالعه فوق، به قرار زیر است :
- تخصص گرایی و ساختار پاداش در دانشگاه ارتباط (همبستگی) مثبتی با رضایت شغلی اساتید دانشگاه دارند.
- تخصص گرایی و ساختار پاداش در دانشگاه، با جهت گیری بازار در این نهاد، ارتباط (همبستگی) منفی دارند.
- ساختار پاداش و تخصص گرایی ارتباط (همبستگی) منفی با هم دارند.
- ارتباط رضایت شغلی اساتید دانشگاه با جهت گیری بازار در این نهاد منفی است.
- رضایت شغلی اساتید دانشگاه با کیفیت ارائه خدمات از جانب آنان ارتباط (همبستگی) مثبت دارند.
- جهت گیری بازار در نهاد دانشگاه با کیفیت ارائه خدمات ارتباط (همبستگی) مثبت دارند.
محقق در پایان پیشنهاد میکند : با وجود آنکه سیاست جهت گیری بازار، واجد پیامدهای مثبت برای سازمانهای ارائه کنندۀ خدمات است، لیکن باید در نظر داشت که اعمال این سیاست فلسفه مطلوبی برای همه کارکنان ارائه کننده خدمات، بویژه متخصصین دانشگاهی نخواهد بود. لذا لازم است با در نظر گرفتن سطح و ویژگیهای تخصص، فلسفههای مطلوب و مناسبی اتخاذ و اعمال گردد. در واقع جهت گیری بازار در بسیاری از حوزههای کسب و کار و تجارت، به رضایت شغلی و بهبود عملکرد منجر میگردد، لیکن اعمال فلسفه بازار در محیطهای دانشگاهی، نیازمند موشکافی هوشمندانه و دقت نظر بیشتر میباشد (عباسی، ۱۳۸۸: ۳۲).
پاورز[۴۴] (۲۰۰۰) در مطالعۀ خود با عنوان «کارآفرینی دانشگاهی در آموزش عالی: تاثیرات نهادی بر عملکرد انتقال فناوری دانشگاه»، با توجه به گرایش روزافزون دانشگاهها به تجاری کردن محصولات دانشگاهی در فرآیند انتقال فناوری و کمبود مطالعات علمی در مورد عوامل موثر بر آن، به بررسی تأثیر عوامل کلیدی موثر بر عملکرد انتقال فناوری در دانشگاه توجه نموده است. محقّق با مروری جامع بر تئوریهای سازمان، کارآفرینی و ادبیات دانشگاهی، و بکارگیری رویکرد تلفیقی از سه تئوری وابستگی منابع، درآمد از هزینه[۴۵] و دیدگاه محوریت منابع، عوامل موثر بر عملکرد انتقال فناوری دانشگاه را به دو دسته عوامل داخل دانشگاهی و عوامل خارج از دانشگاه تقسیم نموده و تأثیر آنها را بر متغیرهای وابسته مطالعه یعنی سه مقیاس عملکرد انتقال فناوری دانشگاه به قرار زیر مورد بررسی قرار میدهد :
۱- تعداد شرکتهایی که یک مجوز فناوری از طرف دانشگاه دریافت کرده باشند.
۲- تعداد «شرکتهای نوبنیاد»[۴۶] تاسیس شده از طرف دانشگاه.
۳- میزان درآمد حاصل از صدور مجوز[۴۷] به شرکتها در دانشگاه.
متغیرهای مستقل در این مطالعه به چهار دسته منابع مالی، فیزیکی، انسانی و سازمانی تقسیم شده و تأثیر آنها بر متغیرهای وابسته سنجیده شده است. نمونههای این مطالعه را تعداد ۱۲۶ موسسه آموزش عالی تشکیل می دادند که تحقیق محور بودند و فعالیتهای انتقال فناوری، بخش مهمی از مأموریت دانشگاهی آنان را تشکیل میداد.
اطلاعات مربوط به فعالیتهای این موسسات با استفاده از روش «آرشیو چندگانه»[۴۸] و از منابعی چون : پیمایشهای سالانه «انجمن مدیران فناوری دانشگاه»[۴۹]، «بنیاد علوم ملی»، سایتهای مربوط به دفاتر انتقال فناوری و راهنمای پیترسون مربوط به دانشکدهها و دانشگاهها، جمع آوری شده و با استفاده از روشهای تک متغیره[۵۰] و چندمتغیره[۵۱] تحلیل شدهاند.
نتایج حاصل از تحلیلهای رگرسیونی در این تحقیق نشان می دهد که مجموعه متغیرهای پژوهش ۴۵% تا ۶۲% از تفاوتهای موجود در عملکرد فناوری دانشگاهها را روشن می سازد. منابع تحقیق و توسعه وابسته به دولت یا صنعت، خصوصی یا دولتی بودن دانشگاه، تعداد مجوزهای صادر شده با اعطای سهام به هیئت علمی محقّق و اندازۀ دفاتر فناوری، معیارهای پیش بینی کنندۀ مثبتی برای عملکردهای تجاری دانشگاه بوده اند. نتایج این مطالعه همچنین نمایان می سازد که سرمایه گذاریهای دولتی در دانشگاه، عملکرد انتقال فناوری در دانشگاه را بهبود میبخشد (دخالت دولت در آموزش عالی موثرتر از دخالت صنعت در این نهاد است) همچنین ارتباط حضور دانشکدههای پزشکی، فنی- مهندسی و مراکز رشد تجاری با عملکرد انتقال فناوری دانشگاه منفی بوده است (Powers, 2000).
جونز[۵۲] (۲۰۰۰) در رساله دکترای خویش با عنوان «تجاریسازی علم دانشگاهی: تضاد علائق در مشاورین دانشگاهی»، مشاوره دانشگاهی را به عنوان یکی از مؤلفههای مهم ارتباطات تحقیقاتی دانشگاه و صنعت در نظر گرفته و با استفاده از تئوری نهادی[۵۳] درصدد تبیین ارتباطات دانشگاهها با سایر نهادها برآمده است. پژوهشگر با استفاده از سازههای تئوری نهادی و با طرح این سؤال که آیا اعضای هیئت علمی دانشگاه با توجه به تأثیر فشارهای ناشی از تغییر سیاستهای دانشگاه، دولت، جامعه و هنجارهای رشته علمی، دچار تضاد علائق میشوند یا خیر، هدف اصلی این پژوهش را بررسی و تأثیر مشاوره دانشگاهی بر نقشهای نهادی شده مشاورین یعنی آموزش، تحقیق و ارائه خدمات، بیان می دارد. ترکیب نتایج حاصل از انجام یک پیش آزمون و جلسه «گروه متمرکز»[۵۴] در دو دانشگاه هاروارد[۵۵] و مینه سوتا[۵۶] به تنظیم ابزار نهایی پژوهش انجامیده و در ۶۰ دانشگاه تحقیقاتی، و در میان یک نمونه ۲۰۵۲ نفری از محققین دانشکدههای فعال در «پروژههای ژنوم انسانی»[۵۷] که با روش نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب شده بودند توزیع گردیده است. متغیرهای این مطالعه عبارت بودند از : آموزش، تحقیق، خدمات، مشاوره، درآمد حاصل از مشاوره، به منظور اندازه گیری بهره وری فردی؛ نوع دانشکده (خصوصی یا دولتی)، رتبه برنامه، بودجه تحقیقاتی و رفتار کارآفرینی برای اندازه گیری وضعیت نهاد و سوگیری تحقیق، داوری تحقیق، اختفای علمی، رازداری، جنسیت و رتبه دانشگاهی برای اندازه گیری تضاد علائق.
نتایج اصلی حاصل از تحلیلهای آماری آنالیز واریانس یک طرفه، شفه و معادلات رگرسیون خطی در این تحقیق به قرار زیر است :
۱- اعضای هیئت علمی فعّال در ارائه مشاوره به صنایع خصوصی، نسبت به سایرین از بهره وری بالاتری در زمینه رشته علمی، تحقیق و خدمات برخوردارند.
۲- اعضای هیئت علمی که منحصراً با یک شرکت مشاوره مینمایند، نسبت به سایرین، از انتشارات بیشتری برخوردار بوده، خدمات بیشتری به محیط نهادی و رشتهای خود ارائه نموده لیکن زمان کمتری برای تعامل با دانشجویان دارند.
۳- اعضای هیئت علمی با توجه به سطوح رفتارهای کارآفرینی، بودجه تحقیقاتی و درآمد حاصل از مشاوره نسبت به سایر همکاران خود، کارآفرین تر برآورد می شوند.
۴- اعضای هیئت علمی درگیر در فعالیت مشاورهای، بیشتر از سایرین، رفتارهای معطوف به تضاد علائق (سوگیری تحقیق، داوری تحقیق و رازداری) از خود بروز میدهند(Jones, 2000).
راجر[۵۸] (۱۹۹۴) در رسالۀ دکترای خود در رشته مدیریت آموزشی دانشگاه آریزونا[۵۹] با عنوان تجاری سازی دانشگاه : هزینهها و فایدههای مبادله کارآفرینانه دانش و مهارتها به بررسی دانشکدههای فناوری دانشگاه کارتین[۶۰] (پرت استرالیای جنوبی) می پردازد که بعنوان آزمودنیهای کارآفرین یا غیر کارآفرین انتخاب شده اند و در آن هزینهها و فایدههای غیر نقدی فعالیتهای کارآفرینانۀ مؤثر بر رسالتهای تدریس، تحقیق و خدمات عمومی دانشگاه کارتین را بررسی می نماید . بررسی های علمی تفاوت میان نظرات پاسخ دهندگان از نظر جنسّیت، سطح تحصیلات، رشته دانشگاهی، کارآفرین و غیر کارآفرین بودن را نشان می دهد و با استفاده از یافتهها طبقهبندی هزینهها و فایدههای ایجاد شده به وسیلۀ لسلی[۶۱] (۱۹۹۲) ، مورد بازنگری مجدّد گرفت و به هزینههای اجتماعی، فردی، شبکه سازی (ارتباطی) و توسعه حرفهای[۶۲] تغییر پیدا کرده و افزایش داده شد. یک برآورد در این زمینه نشان داد که ارزش دلاری مزایای غیرنقدی موارد مورد بررسی سه برابر مزایای موارد نقدی است. همچنین نرخ هزینههای غیرنقدی کمتر از نصف نرخ هزینههای نقدی و نسبت هزینههای غیرنقدی به مزایای غیرنقدی ۱ به ۵/۳ است. اعضای هیئت علمی رشتههای مهندسی و علوم پایه از درک و احساس مطلوبی نسبت به هزینهها و فایدههای کارآفرینی در مقایسه با پاسخ دهندگان رشته مطالعات بازرگانی[۶۳] برخوردار بودند. پاسخ دهندگان رشتههای علوم بهداشتی، توضیح دادهاند که احساس بدی نسبت به هزینه و فایدۀ فعالیتهای کارآفرینانه دارند (Rodger,1994).
با جستجو در پایگاههای علمی ، پژوهشی و مطالعات دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور ، پژوهش مرتبط و پایان یافته و منتشر شدۀ مرتبط با موضوع تحقیق حاضر یافت نشد و با توجه باینکه ارتباط دانشگاه و صنعت و پیرو آن تجاری سازی نتایج پژوهش ها در صنعت و جامعه جزو مهمترین مباحث روز دنیا است ، سعی گردید از طریق شبکه های اینترنتی به آنها دسترسی پیدا شود که این موضوع تنها از طریق شبکه های داخلی دانشگاههای تربیت مدرس و تهران امکان پذیر شد و محدودیت های زیادی برای دسترسی به آخرین پایان نامه ها و مقالات بخصوص متن کامل آنها، وجود داشت و خرید اکثر این منابع علمی آن هم بصورت الکترونیکی کار را مشکل تر می کرد ، لذا تمامی تلاش نگارنده در دسترسی به این یافته های علمی تا حد ممکن صورت پذیرفته است.
: پیشینۀ تحقیق در ایران
با توجه به اینکه ۸۴ سال[۶۴] از تأسیس اولین دانشگاه به سبک کلاسیک امروزی در کشور میگذرد، تاریخچه رویکرد تجاریسازی در ایران را که به شکل ارتباط دانشگاه و نهادهای غیردانشگاهی به ویژه در حوزه صنعت به وقوع پیوسته است، میتوان به سه دوره تقسیم نمود (آراسته، ۱۳۸۳: ۱۲۹۴).
دورهی اول: از بدو تأسیس دانشگاه تا سال ۱۳۴۰، در این دوره ارتباط دانشگاه با صنعت به طور غیررسمی[۶۵] برحسب مورد انجام میگرفت که این مقدار پاسخگوی نیازهای واحدهای صنعتی نبود بطوریکه برخی سازمانها جهت تأمین نیروی انسانی دانشگاهی خود با هماهنگی مراکز سیاستگذاری مربوطه اقدام به تأسیس مراکز آموزش عالی در کنار سازمان خود مینمودند و از این طریق نیروی انسانی خود را تأمین میکردند و
در دورۀ دوم از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۱، در این دوره مراکز دانشگاهی جدیدی در تهران و سایر شهرهای بزرگ تأسیس شد و نیاز شدید دانشجویان به کسب اطلاعات از وضع واحدهای صنعتی احساس گردید.
بنابراین ارتباط با صنعت با اعزام کارآموزانی که معمولاً در تابستانها برای آشنایی با آخرین تکنولوژیهای روز و همچنین حل برخی از مشکلات صنایع از طریق دانشگاهها صورت میپذیرفت، انجام میگرفت.
دورۀ سوم از سال ۱۳۶۱ تا کنون[۶۶]، بعد از انقلاب اسلامی و تأسیس ستاد انقلاب فرهنگی، مقدر شد که به جهت برقراری ارتباط ما بین دانشگاه و صنعت، دفاتری در وزارت فرهنگ و آموزش عالی و وزارتخانههای صنعتی و دانشگاههای کشور تأسیس گردد (زارعی، ۱۳۷۷: ۷۰).
در سال ۱۳۷۷ به پیشنهاد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری جلساتی تحت عنوان نشستهای معاونان آموزشی و پژوهشی دستگاههای اجرایی، در زمینه سیاستگذاری و ارتباط دانشگاهها با سایر دستگاههای اجرایی تشکیل شد و تصویب آئیننامه اجرایی فرصتهای مطالعاتی استادان در صنایع، از جمله مهمترین نتایج این نشستها بوده است (آراسته، ۱۳۸۳: ۱۲۹۴).
برهمین اساس روند ارتباط دانشگاه با نهادهای تولیدی و خدماتی جامعه، طی دههی اخیر از روندی رو به رشد برخوردار بوده است. بر این اساس ارتباط دانشگاه با صنایع و سازمانها، امروزه بخشی از یک سیاست جامع و درازمدت علوم و فناوری کشور و لذا دانشگاههای کشور تلقی میگردد (افروزه و بعیدفر، ۱۳۸۷: ۴۱).
بر اساس مطالعات انجام شده بر روی سیستم ارتباط دانشگاه و صنعت برای توسعه فناوری در ایران، حدود ۶۰ درصد از شرکتها در ظرف کمتر از یک سال، بیش از بیست قرارداد تحقیقاتی با دانشگاههای صنعتی تهران منعقد کرده اند.
در رابطه با مکانیسمهای ارتباطی دانشگاه و نهادهای تولیدی و خدماتی در دانشگاههای ایران میتوان به دو دسته مکانیسمهای ارتباطی دسته اول و دوم اشاره نمود. منظور از مکانیسمهای ارتباطی دسته اول، گروهی از سیاستهای تجاری دانشگاهی است که بر اساس آن دانشگاهها، سیاستهایی را به منظور توسعه صنایع اجرا مینمایند. زیرا تولید دانش دانشگاهی، عاملی ساختاری در فرآیندهای نوآوری مبتنی بر علم محسوب میگردد (باقرینژاد، ۱۳۸۷: ۴).
مطالعه آثار نویسندگان، پایگاه داده کتابخانههای ایران و جستجوهای اینترنتی در شبکههای داخلی ایران نشان داد که در رابطه با تعیین میزان تأثیر مؤلفههای مدیریت آموزش عالی بر همکاریهای دانشگاه و صنعت، هیچ مطالعهای در داخل کشور صورت نپذیرفته و مطالعات موجود در حوزه ارتباط دانشگاه و صنعت و تجاری سازی نتایج تحقیقات دانشگاهی، مراکز رشد و تأسیس شرکتهای دانشگاهی در شکلهای دیگری بوده است.
[۱] University of New Mexico
[۲] Bok,d.
[۳] Newman
[۴] Washburn
[۵] Zemsky, Wagner & Massy
[۶] Pleasing customer
[۷] Colyvas, J.A
[۸] Office of technology licensing (OTL)
[۱۰] Maringe,F
[۱۲] Todorovic, Z.W
[۱۳] Incidence
[۱۴] Churchill five step scale development approach
[۱۵] Southern Ontario
[۱۶] Exploratory factor analysis
[۱۷] Latent Variable
[۱۸] Unconventionality
[۱۹] Dynamic capability approach
[۲۰] Resource based theory
[۲۱] Allen Consulting Group
[۲۲] Gonzales- Walker
[۲۳] Lowa
[۲۴] Massachuest
[۲۵] Rhode Island
[۲۶] Kast and Rosenwieg
[۲۷] Scott
[۲۸] Birnbaum
[۲۹] Albercht
[۳۰] Pedagogy
[۳۱] Alan Lowe, R.
[۳۲] Inventor- Founded Firms
[۳۳] Campus
[۳۴] Conventional Wisdom
[۳۵] O Grady. James
[۳۶] Cultural Clash
[۳۷] Hierachical Moderated Regression Analyses
[۳۸] Behrens and Gray
[۳۹] Stratemeyer, A.W.
[۴۰] Professionalism
[۴۱] Market Orientation
[۴۲] Sout western
[۴۳] Structural Equation Modeling
[۴۴] Powers
[۴۵] Revenue theory of costs
[۴۶] Start up Companies
[۴۷] License
[۴۸] Multiple Archive
[۴۹] Association of University Technology Managers (AUTM)
[۵۰] Univariate
[۵۱] Mutivariate
[۵۲] Jones, L.M
[۵۳] Institutional Theory
[۵۴] Focus Group
[۵۵] Harvard University
[۵۶] University of Minnesota
[۵۷] Human Genome projects
[۵۸] Rodger, F.P.
[۵۹] University of Arizona
[۶۰] Curtin University of Technology
[۶۱] Leslie, H.V.
[۶۲] Professional Development
[۶۳] Business Studies
[۶۴] دکتر حمیدرضا آراسته در مقالۀ خود در سال ۱۳۸۳ تأسیس اولین دانشگاه به سبک امروزی را مربوط به ۷۵ سال پیش می داند.
[۶۵] Informal
[۶۶] منظور از تاکنون در مقاله زارعی سال ۱۳۷۷ یعنی زمان انتشار مقاله است.
……………………………
۴- اهداف تحقیق:
…………………………………….
۵- فرضيه هاي تحقیق:
…………………………………….
۶- مدل تحقیق
…………………………
۷- سوالات تحقیق:
…………………………………….
۸- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
…………………………………….
۹- بیان جنبه نوآوری تحقیق:
………………………….
۱۰- روش شناسی تحقیق:
الف: شرح كامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهيزات و استانداردهاي مورد استفاده در قالب مراحل اجرايي تحقيق به تفكيك):
………………………….
ب- متغيرهاي مورد بررسي در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
…………………………………….
ج – شرح کامل روش (ميداني، كتابخانهاي) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فيشبرداري و غيره) گردآوري دادهها :
…………………………………….
د – جامعه آماري، روش نمونهگيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان):
…………………………………….
ر- روش نمونه گیری و حجم نمونه:
…………………………………….
ز- ابزار تحقیق:
…………………………………….
هـ – روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها:
…………………………………….
منابع :
…………………………………….
آسان داک: www.Asandoc.com
دانلود نمونه پروپوزال تکمیل شده، پروژه پر شده، طرح پیشنهادیه آماده