دلایل جاودانگی راستی و درستی در مثنوی معنوی (دفتر ۱، ۲ و ۳)مطابق نسخه تصحیح نیکلسون
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :390,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
دانلود پروپوزال آماده: دلایل جاودانگی راستی و درستی در مثنوی معنوی (دفتر ۱، ۲ و ۳)مطابق نسخه تصحیح نیکلسون
قسمت هایی از پروپوزال:
۱- بیان مسأله:
در فرهنگنامهها، راستی و درستی را از نظر لغوی، معادل کلماتی نظیر حقیقت، واقعیت، کمال، صدق و صداقت، دیانت، حق و حق پرستی، اخلاص، استقامت، عدالت و دادگری، صحّت عمل و درستکاری، درستی در کردار و گفتار، پاکی، بیعیب و نقص بودن و در مقابلِ ناراستی، کذب و دروغ، نقص و کاستی و … معنی کردهاند.
استاد بزرگوار و ارجمند، اسماعیل خوشنویس، راستی و درستی را به طور مُجمَل و مُکمَل، این گونه تعریف مینماید: «در جهان هر چیز و یا هر امری اصالتی دارد که نهایت آن اصالت را «حقیقت» گویند؛ و هر چیز یا هر کاری و یا هر امری که نشان دهندهی آن حقیقتِ اصیل (حقیقة الحقایق) باشد، آن را «راست» گویند؛ و هر چیز یا هر کار و یا هر امری که بر مبنای راستی به وقوع بپیوندد، آن چیز یا آن کار و یا آن امر را «درست» گویند». (خوشنویس، ۱۳۹۲: تقریرات شفاهی).
در پی این تعریف، ایشان تأکید فرمودند که: «دلایل راستی و درستی ابیات در مثنوی تابع آن حقیتی خواهد بود که در عرفان اصالت دارد و منتهایی را مشخص و تبیین مینماید». (همان).
از نظر نگارنده، تعریف یاد شده در مقام راستی و درستی، در عین ایجاز، کاملترین تعریف و در بردارندهی عصارهی تعریف «حقیقت، راستی و درستی» است. بر طبق تعریف و تأکید ایشان مبنای این پژوهش بر اساس مبانی و مراتبی که در مکتب عرفان، بالاخص در کتاب مثنوی مولانا مطرح است، قرار گرفت. بدیهی است آن چه در این پژوهش مطرح گردیده است، دربرگیرندهی همهی مباحث مربوط به حوزهی عرفان و تصوّف نیست. از میان مباحث عرفانی تنها بخشی اندک که میتوانست نگارنده را در امر پژوهش یاری نماید انتخاب گردیده و موضوع مورد بحث مطابق با آنها و بر مبنای افکار و اندیشههای مولانا بررسی و تحلیل شده است.
در کتب صوفیه و در اصطلاحات عرفانی، واژههای «راستی و درستی» – معادل و هممعنی واژههایی چون صدق، اخلاص، حقیقت و … شمرده میشود، و تعاریفی چند برای هر یک از آنها ذکر گردیده است. به عنوان نمونه میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
حقیقت: «حقیقت» ظهور ذات حق است بی حجاب تعیّنات و محو کَثَرات موهومه در اشعّة انوار ذات». (لاهیجی، ۱۳۹۰: ص ۲۴۷).
در کتاب کشفالمحجوب آمده است که «لا إِله إِلّا اللّهُ حَقیقَةٌ، مُحَمّدٌ رَسُولُ اللّهِ شَریعَةٌ». (هجویری، ۱۳۹۰: ص ۲۱۴).
میگل دِ اونامو (متولّد ۲۹ سپتامبر ۱۸۶۴ م.)، فیلسوف، متکلّم، شاعر و نویسندهی اسپانیایی تبار و یکی از نویسندگان و رهبران نسل ادبی معروف به «نسل ۱۸۹۸»[۱] دربارهی حقیقت میگوید: «حقیقت چیست؟ – دو نوع حقیقت وجود دارد: منطقی یا عینی که نقطهی مقابلش خطاست. و دیگر حقیقت اخلاقی یا ذهنی که نقطهی مقابلش کذب است. خطا زادهی کذب است. حقیقت اخلاقی، راهی است که به حقیقت عقلانی میرسد – که آن هم به نوبهی خود حقیقتی اخلاقی است – و ما را برمیانگیزد که دانش بپروریم، که پیشتر و بیشتر از هر چیز، مکتب خلوص و فروتنی است. علم یا دانش، میآموزد که عقل خود را تابع و مطیع حقیقت سازیم و اشیا را چنان که هستند بشناسیم و ارزیابی کنیم. به عبارت دیگر چنان که خودشان هستند نه چنان که خودمان میخواهیم». (اونامو، ۱۳۹۱: ص ۲۵۸).
این سخن یادآور کلام مبارک پیامبر اکرم – ﷺ – است که فرمودند: «اَللّهمَّ أَرِنَا الأَشیاءَ کَما هِیَ». «خدایا، اشیا را آن گونه که هست به من نشان ده». (فروزانفر، ۱۳۹۰: ص ۱۶۷).
مولوی نیز در این باره فرموده است:
«طعمه بنموده به ما و آن بوده شست آنچنـان بنما به ما آن را که هست»
(مولانا، ۱۳۷۱: ۲/۴۶۷)
اخلاص: «پاک کردن، و دوستی و عبادتی بیریا، در نزد سالکان». (سجادی، ۱۳۸۹: ص ۶۵).
«اخلاص آن بُوَد که طاعت از بهرِ خدای کند [چنانک] هیچیز دیگر باز آن آمیخته نباشد و بدان طاعت تقرّب خواهد بخدای عزَّ وَ جَلَّ و با کسی دون خدای عزَّ وَ جَلَّ تصنُّعی نجوید و مَحمِدَتی نجوید و مَحمِدَتی چشم ندارد از خلایق و جاهی امید ندارد». (قشیری، ۱۳۸۸: ص ۳۲۳).
صدق: «صدق ستون همهی کارها است و تمامی [همه] کارها بدوست [نظام کارها ازوست] و صدق دوم درجة [است از] نبوّت». (همان: ص ۳۲۹).
«و گفتهاند صدق آن بُوَد که سِرّ با سخن موافق بُوَد». (همان: ص ۳۲۸).
استقامت: «استقامت درجة بُوَد که تمامی کارها بدو بُوَد و چیزها همه بدو حاصل آید [نظام کارها است] و هر که مستقیم نَبُوَد اندر حال خویش رنج وی ضایع بُوَد و جهدش بیثمرت بُوَد». (همان: ص ۳۱۷).
دیانت: «دین یعنی انقیاد، اما انقیاد دو چهره دارد: یکی انقیادِ آدمی نسبت به خدا و دیگری انقیاد خداوند در قبال افعال انسان، یعنی انقیادی از سوی بنده و انقیادی از جانب حق. اوّلی نیاز به توضیح ندارد … از وجهی گفته شد که فعل بنده در حق اثر میگذارد و او را به پاداش یا کیفر دادن و یا عفو و گذشت وامیدارد و بدین ترتیب خداوند منقاد نحوهی عمل بنده میشود و در این مورد اگر بگوییم که حقتعالی منقاد احوال و افعال بنده شده است و مؤثر در این امور، فعل و حال بنده است ناروا نگفتهایم». (ابنعربی، ۱۳۸۹: ص ۶۸۰).
«شاید بتوان گفت دیانت همانا اتحاد با خداست، هر دینی از این اتحاد تعبیری ویژهی خویش را دارد. خدا به زندگی معنای متعالی و غائیّت میبخشد؛ ولی این معنا را به کسانی از ما که ایمان دارند میچشاند. بدینسان خدا همان قدر برای انسان است که انسان برای اوست. زیرا خدا به انسانوار شدن و انسان شدنش، خود را با عشقی که به انسان داشته، به او تفویض کرده است». (اونامو، ۱۳۹۱: ص ۲۷۹).
تعریفهای مذکور این پرسش را در ذهن ایجاد میکند که مولانا جلالالدّین محمّد، این نایِ حقیقتسوزِ حقیقتسازِ حقیقتنوازِ عرصهی عرفان، در کتاب بیبدیل مثنوی، از مصادیق راستی و درستی و ارتباط آن با مبدأ هستی و در نتیجه دلایل جاودانگی آن، چگونه و تا چه حدّی بهره جُسته و به منظور دعوت مخاطبین خود به پیروی از وجوه گوناگون آن، به چه شیوهای عمل نموده است؟
با سیر در ساحتِ الفاظ و معانیِ عرفانیِ ابیاتِ آغازینِ مثنوی، به روشنی میتوان رگهها و آثار راستی و درستی را که در حکایات لطیف و نکتهآموز آن مطرح گردیده است، به چشم دل مشاهده نمود.
مولانا معتقد است که صدق و راستی از چنان قدرت عظیمی برخوردار است که حتّی سبب معجزات و کرامات انبیا میشود. با نیم نگاهی به داستان حضرت موسی – – میتوان دید که چگونه صفای باطنی حضرت موسی (ع) کوه طور را به رقص و سماع وامیدارد و او را صوفی کامل میسازد. در حقیقت وی واسطهی فیض میان خالق و مخلوق بود. چه عظمتی بالاتر و چه حقیقتی صادقتر از این.
وی بر این باور است که صداقت و راستی انسان را به جایگاهی میرساند که قلب به ظاهر کوچکِ او را «عرشالرّحمن» و «آینهی جمال الهی» میسازد. صداقت و راستی، دست رهپویان طریق تحقیق را میگیرد و آنان را «پلّه پلّه تا ملاقات خدا» میبرد. پیمودن این مراتب و منازل رهتوشهای میطلبد و زاد راهی؛ امّا نه توشههای این جهانی. توشهی راه حق صدق است و صفا؛ درد است و خارخار عشق؛ طلب است و فقر و نیاز؛ مرگ است و از خود زادن، فنا شدن است در برابر بقا یافتن؛ و در نهایت مُردن به قصد بُردن.
۱- در باب اهمیت و ویژگیهای این نسل، منتقدان آراء متفاوتی ابراز کردهاند. گروهی معتقدند نخستین ویژگی این نسل، صبغهی سیاسی یا تاریخی – سیاسی آن است. گروهی دیگر، پیدایش این نسل را مسألهای صرفاً ادبی و یکی از بزرگترین تحوّلات تاریخ ادبی اسپانیا به شمار میآورند. این نسل، حیات ادبی و هنری اسپانیا را تجدید و زیباییهای زبان اسپانیایی را از نو کشف کرد. (ر. ک. «درد جاودانگی»، میگل دِ اونامو، ترجمه بهاءالدّین خرّمشاهی، ۱۳۹۱، پیشگفتار مترجم: ص ۲).
……………………………
۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
……………………………
۳- پیشینه تحقیق:
……………………………
۴- اهداف تحقیق:
…………………………………….
۵- فرضيه هاي تحقیق:
…………………………………….
۶- مدل تحقیق
…………………………
۷- سوالات تحقیق:
…………………………………….
۸- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
…………………………………….
۹- بیان جنبه نوآوری تحقیق:
………………………….
۱۰- روش شناسی تحقیق:
الف: شرح كامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهيزات و استانداردهاي مورد استفاده در قالب مراحل اجرايي تحقيق به تفكيك):
………………………….
ب- متغيرهاي مورد بررسي در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
…………………………………….
ج – شرح کامل روش (ميداني، كتابخانهاي) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فيشبرداري و غيره) گردآوري دادهها :
…………………………………….
د – جامعه آماري، روش نمونهگيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان):
…………………………………….
ر- روش نمونه گیری و حجم نمونه:
…………………………………….
ز- ابزار تحقیق:
…………………………………….
هـ – روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها:
…………………………………….
منابع :
…………………………………….
آسان داک: www.Asandoc.com
دانلود نمونه پروپوزال تکمیل شده، پروژه پر شده، طرح پیشنهادیه آماده