رابطه بین هوش معنوی با راهبردهای مدیریت تعارض در بین مدیران دبیرستان¬های دولتی دخترانه شهر اهواز
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :390,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
دانلود پروپوزال آماده: رابطه بین هوش معنوی با راهبردهای مدیریت تعارض در بین مدیران دبیرستانهای دولتی دخترانه شهر اهواز
قسمت هایی از پروپوزال:
بیان مسأله:
به موازات حرکت به سوی جهانی شدن، بروز تعارض در تعاملات روزمره زیادتر میشود (کوشال و کانتز[۱]، ۲۰۰۶). از سوی دیگر به علت نیازها، باورها، انتظارات و ادراکات متفاوت افراد (یزدان آبادی،۱۳۷۹)، عدم برابری و بیعدالتی (میرکمالی،۱۳۷۱) و نیز تفاوتهای روانشناختی و جامعهشناختی مردم (مینگ لی[۲]، ۲۰۰۳)، بروز تعارض در سازمانها که متشکل از افراد میباشند و هسته اصلی آنها را تشکیل می دهند، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است (ویلمات و هاکر[۳]، ۲۰۰۳) و در صورت مدیریت درست این تعارض، وجود آن میتواند به نقطه قوتی برای سازمان تبدیل شود (رابینز[۴]،۲۰۰۰) و فقدان تعارض گاهی ممکن است به عنوان نقطه ضعفی محسوب شود و به ایجاد رخوت، سستی و بیاحساسی در سازمان منجر شود (کارن و راجیو[۵]،۲۰۰۷)، اما به هر حال، مفید و قابل استفاده بودن تعارض، به شناخت مدیر از علل موجده آن، شناخت ویژگیها و آمادگی برای هدایت آن بستگی دارد (میرکمالی،۱۳۷۱).
امروزه تعارض، فکر بسیاری از مدیران سازمانها را به خود مشغول کرده است، به طوری که از آن هراسان و گریزان هستند. دانشمندان مدیریت اذعان میدارند که طبق تمامی استانداردها، تعارض موضوعی حایز اهمیت است، به طوری که تقریباً ۲۰ درصد وقت مدیران بالا و میانی در رسیدگی به نوعی از تعارض صرف می شود (محمدزاده و مهروزان، ۱۳۷۵). همکاری و همدلی مدیران و کارکنان مهمترین عامل موفقیت همه سازمانهاست. این امر مستلزم کارکنان و مدیرانی است که انطباقپذیر بوده و با تغییرها سازگار شوند و از آنجا که انسانها در برخورد با موقعیتهای مختلف زندگی روزمره به شیوههای گوناگون عمل میکنند، دانشمندان نوع خاصی از توانایی بشر برای حل مسأله و غلبه بر مشکلات را مورد توجه قرار دادهاند و آن را یکی از ارکان اصلی در تعاریف انجام شده از هوش منظور کردهاند.
هوش رفتار حل مسأله سازگارانهاي است که در راستاي تسهيل اهداف کاربردي و رشد سازگارانه جهتگیری شده، میباشد. رفتار سازگارانه، شباهت اهداف متعددی را که باعث تعارض درونی میشوند، کاهش میدهد. این مفهوم هوش، مبتنی بر گزارهاي است که فرایند حرکت به سوی اهداف، انجام راهبردهایی برای غلبه بر موانع و حل مسأله را ضروری میسازد (ایمونز، ۱۹۹۹؛ استرنبرگ[۶]، ۱۹۹۷؛ به نقل از: نازل، ۲۰۰۴). گاردنر هوش را مجموعه تواناییهایی میداند که برای حل مسأله و ایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشمند تلقی میشوند، به کار میرود. مفهوم تحلیلی غرب[۷] از هوش، بیشتر شناختی است و شامل پردازش اطلاعات میشود؛ در حالی که رویکرد ترکیبی شرق[۸] نسبت به هوش، مؤلفههای گوناگون عملکرد و تجربه انسان، از جمله شناخت، شهود و هیجان را در یک ارتباط کامل[۹] (یکپارچه) شامل میشود (نازل، ۲۰۰۴: ۴۲). در مجموع، هوش عموماً باعث سازگاری فرد با محیط میشود و روشهای مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار میدهد. همچنین توانایی شناخت مسأله، ارائه راهحل پیشنهادی برای مسائل مختلف زندگی و کشف روشهای کارآمد حل مسائل، از ویژگیهای افراد باهوش است.
پس از گسترش مفهوم هوش به سایر قلمروها، ظرفیتها و توانائیهاي انسان و به خصوص مطرح شدن هوش هیجانی، ایمونزدرسال ۱۹۹۹، سازه جدیدي را با عنوان هوش معنوي مطرح کرد. ایمونز تلاش کرد معنویت را بر اساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقد است معنویت میتواند شکلی از هوش تلقی شود؛ زیرا عملکرد و سازگاری فرد (مثلاً سلامتی بیشتر) را پیشبینی میکند و قابلیتهایی را مطرح میکند که افراد را قادر میسازد به حل مسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی پیدا کنند. او عنوان کرد که هوش معنوي، مجموعهاي از توانائیها براي بهرهگیري از منابع دینی ومعنوي است. هوش معنوي سازههاي هوش و معنویت را دریک سازه ترکیب نموده است.
در حالیکه معنویت جستجویی براي یافتن عناصر مقدس، معنایابی، هشیاري بالا و تعالی است، هوش معنوي شامل توانایی براي استفاده از چنین موضوعاتی است که میتواند کارکرد و سازگاري فرد را پیش بینی کند و منجر به تولیدات ونتایج ارزشمندي گردد. ایمونز (۲۰۰۰-۱۹۹۹) تعاریف گوناگونی را از هوش مطرح میکند، اما هسته اصلی تمامی این تعاریف را متمرکز برروي حل مسأله براي سازگاري و رسیدن به اهداف میداند. مثلاً هوش را به عنوان”توانایی براي دستیابی به اهداف در رویارویی با موانع براساس تصمیماتی که مبتنی براصول منطقی است” تعریف میکنند.
با توجه به آنچه که گفته شد، میتوان رابطهای میان هوش معنوی و مدیریت تعارض[۱۰] که به صورت شناخت و بررسي تضادها در يك موقعيت معقول و قابل پيش بيني، به صورت منصفانه و به روش مؤثر یا عملشناسايي و اداره تعارض با يك شيوه معقول، عادلانه و كارا تعریف شده است، وجود داشته باشد. بنابراین، در این پژوهش این سوال مطرح است که آیا هوش معنوی با راهبردهای مدیریت تعارض رابطه دارد؟
لذا به صورت موجز میتوان بیان داشت که هدف محقق آن است به دنبال بررسی رابطه ما بین هوش معنوی با مدیریت تعارض در دبیرستانهای دخترانه شهر اهواز باشد.
[۱]-Kaushal & Cantez
[۲]-Ming lee
[۳]-Wilmot & Hocker
[۴]-Robbins
[۵] -Karen & Rajiv
[۶]– Sternberg
[۷]– Western Analytic Concept
[۸]-Eastern Synthetic Approach
[۹]– Integrative Relation
[۱۰]-Conflict management
……………………………
۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
……………………………
۳- پیشینه تحقیق:
……………………………
۴- اهداف تحقیق:
…………………………………….
۵- فرضيه هاي تحقیق:
…………………………………….
۶- مدل تحقیق
…………………………
۷- سوالات تحقیق:
…………………………………….
۸- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
…………………………………….
۹- بیان جنبه نوآوری تحقیق:
………………………….
۱۰- روش شناسی تحقیق:
الف: شرح كامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهيزات و استانداردهاي مورد استفاده در قالب مراحل اجرايي تحقيق به تفكيك):
………………………….
ب- متغيرهاي مورد بررسي در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
…………………………………….
ج – شرح کامل روش (ميداني، كتابخانهاي) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فيشبرداري و غيره) گردآوري دادهها :
…………………………………….
د – جامعه آماري، روش نمونهگيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان):
…………………………………….
ر- روش نمونه گیری و حجم نمونه:
…………………………………….
ز- ابزار تحقیق:
…………………………………….
هـ – روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها:
…………………………………….
منابع :
…………………………………….
آسان داک: www.Asandoc.com
دانلود نمونه پروپوزال تکمیل شده، پروژه پر شده، طرح پیشنهادیه آماده