رفتارهای خودآسیب رسانی در نوجوانان: ماهیت، احتمال خودکشی و نقش عوامل روان شناختی و همسالان
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :390,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
دانلود پروپوزال آماده: رفتارهای خودآسیب رسانی در نوجوانان: ماهیت، احتمال خودکشی و نقش عوامل روان شناختی و همسالان
قسمت هایی از پروپوزال:
بیان مسأله:
خودآسیب رسانی شامل دو دسته رفتارهای مستقیم مانند خودجرحی بدون خودکشی و غیرمستقیم شامل سوء مصرف مواد و خطرجویی است. در رفتارهای مستقیم فرد به صورت آگاهانه و عمدی به بافت های سطحی بدن آسیب وارد میکند ولی نیت خودکشی ندارد و رفتارش به لحاظ اجتماعی مورد قبول فرهنگش نیست و در خودآسیب رسانی غیرمستقیم فرد رفتاری را به صورت ارادی انجام میدهد که در طولانی مدت موجب آسیب میشود ولی در لحظه انجام عمل نیت آسیب به خود وجود ندارد (والش،۲۰۰۸). علی رغم ماهیت دردآور این رفتار،کلیشههای اجتماعی منفی شدیدی نسبت به افرادی که این رفتارها را انجام میدهند وجود دارد. هنوز بسیاری به صورت کلیشه ای تصور میکنند این رفتارها با هدف بازی دادن و دستکاری دیگران است و حتی در بین متخصصین حوزههای مراقبت و سلامتی، میزان همدلی با این نوجوانان کمتر از سایر گروههای بیماران است(لو،راستیل-بروک،گودمن،۲۰۰۹).اغلب پژوهشهای خودآسیب رسانی تا کنون به صورت اختصاصی متمرکز بر خودجرحی بوده است و به رابطه رفتارهای خودآسیب رسانی غیرمستقیم با این دسته از رفتارها کمتر توجه شده است؛ این در حالی است که یافته های اخیر از رابطه ابعادی این دو رفتار و وجود مکانیسم های مشترک بین آنها حمایت می کند(بنتلی،ناک،بارلو،۲۰۱۴).
فراوانی انواع رفتارهای خود آسیبرسانی در دورة نوجوانی از سایر دورههای زندگی بیشتر است. شیوع خود جرحی بدون خودکشی در مدارس ایالتی از کشور آمریکا با استفاده از پرسشنامه غربالگری و مصاحبه نیمه ساختار یافته ۱۴% برآورد شده است (راث و هیت،۲۰۰۲). مطالعه خود آسیب رسانی کودکان و نوجونان در اروپا ([۱]CASE) شیوع یک ساله خود آسیب رسانی عمدی ( شامل خود آسیب رسانی و رفتار های خودکشی) را در ۷ کشور شرکت کننده در پژوهش از ۷/۲% تا ۳/۷% گزارش کرده است (مادگه و همکاران،۲۰۰۸). همچنین مطالعه دانش آموزان انگلیس نشان داده است شیوع انواع رفتارهای خود آسیب رسانی آگاهانه در یک دوره ۱۲ ماهه ۲/۶% است (ویلکینسون،تیلور،تمپلتون،میسلسترا،سالتر و بنت، ۲۰۰۰). فراوانی انواع رفتارهای خودآسیب رسانی غیرمستقیم بیشتر از نوع مستقیم است. در مطالعه ای بر روی نوجوان با سابقه خودجرحی تکرارشونده، ارزیابی انواع رفتارهای خطرجویی نشان داد که در ۹۴٪ از این گروه از نوجوانان خودجرحی فیزیکی، ۸۵٪ خودجرحی موقعیتی و ۴۱٪ خودجرحی جنسی وجود دارد (والش، فراست،۲۰۰۵ به نقل از والش،۲۰۰۸).
در گروههای خاصی از نوجوانان به ویژه نوجوانان بزهکار و نوجوانانی که قربانی آزار و بدرفتاری در دوران کودکی هستند شیوع خودجرحی بدون خودکشی از جمعیت عادی و حتی نمونههای مراجعهکنندگان سرپایی بیشتر است. در یک مطالعه در کانونهای اصلاح و توانبخشی آمریکا شیوع خود جرحی بدون خودکشی در میان نوجوانان بزهکار ۳۰ تا ۴۰ درصد برآورد شده است (پن،اسپوسیتو،اسکیفر،فریتز،اسپریتو،۲۰۰۳). اطلاعات دقیقی درباره شیوع رفتار های خود آسیب رسانی در ایران وجود ندارد، تنها در یک مطالعه بر روی ۳۵۰ نوجوانان دختر مقطع دبیرستان نشان داده است ۱۲٪ از نوجوانان در یک سال گذشته حداقل یک بار و ۴٪ بیش از یک بار اقدام به خودزنی از طریق بریدن و زخمی کردن بخش های مختلف بدن کرده بودند (پیوسته گر،۱۳۹۲).
مطالعات گذشته در حوزه خود آسیب رسانی نوجوانان از لحاظ تعریف خودآسیب رسانی، اصطلاحات تخصصی برای ارجاع به این رفتار، ارزیابی تشخیصی و ارتباط با اقدام خودکشی و حتی تعیین روشهای خود آسیب رسانی با هم تفاوت هایی را دارند. اگر چه اطلاعات زیادی از منظر رویکرد سوم شخص و به زبان علمی درباره خودآسیب رسانی نوجوانان وجود دارد، اما اطلاعات ملموس از وضعیت این گروه که نشان دهنده تجربة زیسته این افراد باشد بسیار محدود است. چندین عامل ضرورت انجام پژوهش کیفی را برای شناسایی بیشتر خودآسیب رسانی نوجوانان تایید میکند. اولاً به رغم اطلاعاتی که درباره خود آسیب رسانی نوجوانان وجود دارد، اما هنوز توافق درباره تعریف این رفتار وجود ندارد. ثانیاً اکثر مفهومبندیها و تعریفها ازخود آسیب رسانی در نوجوانان برآمده از تحقیقات و گزارشهای نوجوانان سایرفرهنگها است، این درحالی است که محیط فرهنگی به عنوان عاملی تعدیلکننده در رشد و سازگاری در دوره نوجوانی نقش دارد. ثالثاً تکیه کردن صرف بر مفاهیم و طبقه بندیهای از پیش تعیین شده بدون توجه به معانی، تجارب زیسته و برداشتهای پدیدارشناختی خود آسیب رسانی ممکن است به روش های درمانی منجر شود که تاثیرگذار نباشند. چه اینکه اغلب افراد خودآزاررسان تصور میکنند متخصصین سلامتی که با آنها سرو کار دارند عمل شان را غیرمنطقی و بدون دلیل می دانند و مراقبت هایی را که از سوی پزشکان یا پرستاران دریافت می کنند متخاصمانه و بدون همدردی برداشت می کنند(لو،راستیل-بروک،گودمن،۲۰۰۹). بنابراین نیاز است هم برای تعریف خودآسیب رسانی نوجوانان که احتمالاً تفاوتهای فرهنگی در آن نقش دارد و هم در جهت تهیه روشهای درمانی موثرتر کیفیت تجربه پدیدارشناختی و معانی ذهنی خودآسیب رسانی از منظر نوجوانان بررسی شود.
اگر چه رفتار آسیب به خود مخالف انگیزه حیات است، اما انگیزههای مختلفی به آن نسبت داده شده است. ناک و همکاران(۲۰۰۴) براساس رویکرد تحلیل کنشی رفتار و در قالب مدل چهار کُنشی[۲] (FFM)، انگیزههای خودآسیب رسانی از نوع خود جرحی را به شکل یک مدل چهار وجهی شامل دریافت توجه مثبت از سوی دیگران، ایجاد حالت های هیجانی مثبت، رهایی از هیجانهای منفی و رهایی از افراد و محیط های اجتماعی آزاررسان دستهبندی کردهاند. کلونسکی(۲۰۰۷) بر اساس مرور نظری بر ادبیات مرتبط با خودجرحی سیزده نوع انگیزه (شامل تنظیم هیجانی، تمایز خود از دیگران، تنبیه خود، مراقبت از خود، ضدتجزیهای، ضدخودکشی، حس جویی، تعلق به همسالان، اثرگذاری بین فردی ، اثبات قدرت، ابراز آشفتگی، انتقامگیری و خود مختاری) را که در دو عامل درون فردی و بین فردی طبقهبندی میشوند به عنوان انگیزههای خودجرحی شناسایی کردهاست و آزمونی را برای سنجش این کارکردها تدوین کرده است. شناسایی انگیزشهای خود جرحی ، شیوه مناسبی برای فهم ،پیشگیری و درمان این مشکل است، زیرا به ما کمک میکند با نگاهی غیر بیمارگونه تر به این پدیده بنگریم و صرفاً آن را به عنوان یک نشانه در یک اختلال خاص مثلاً اختلال شخصیت مرزی نپنداریم. یکی از اهداف این پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا عواملی که به عنوان انگیزشهای خود آسیب رسانی مستقیم(یعنی خودجرحی) در پژوهش کلونسکی(۲۰۰۷) شناسایی شده است در نوجوانان ایرانی هم وجود دارد یا خیر.
مدلهای روان شناختی مختلفی درارتباط با علتشناسی خود آسیب رسانی مطرح شده است. از لحاظ علت شناسی وجود سابقه بدرفتاری و آزار در دوران کودکی و وجود نشانه های آشفتگی روانی مثل اضطراب و افسردگی قویترین عوامل خطر شناسایی شده رفتارهای خودآسیب رسانی در نوجوانان است (ناک،۲۰۰۷). با این حال هنوز درباره فرایندهایی که در شکل گیری و تداوم و تکرار این رفتار نقش دارند اطلاعات یکپارچه و کاملی وجود ندارد. عوامل موثر بر خودآسیب رسانی را میتوان به به صورت کلی به سه دسته عوامل مرتبط با تنظیم هیجانها ، مرتبط با خویشتن و مرتبط با همسالان در نظر گرفت.
نقص در مهارتهای تنظیم هیجانی یکی از پذیرفته ترین علت شناسیهای رفتارهای خود آسیب رسانی در نوجوانان است(گراتز،۲۰۰۳؛ چاپمن،برون و گراتز،۲۰۰۸). مهارتهای تنظیم هیجانی به شش خرده مهارت شامل پذیرش، ارزیابی، هدفگزینی و اداره حالتهای هیجانی منفی تقسیم بندی میشوند(گراتز و رومر،۲۰۰۴). در چند مطالعه بر اساس الگوی شش مولفه ای مهارت های تنظیم هیجانی وجود رابطه بین مهارت های تنظیم هیجانی و خودجرحی در گروه دانشجویان تایید شده است (گراتز و رومر،۲۰۰۸) ؛ در نمونهای از دانشجویان عدم پذیرش پاسخهای هیجانی و دسترسی محدود به روشهای تنظیم هیجانی پیشبینیکنندههای خودجرحی گزارش شدند(گراتز و رومر،۲۰۰۸). در تنها مطالعه بر روی گروه نوجوانان بستری با تشخیصهای مختلف روان پزشکی مهم ترین عامل پیش بینی کننده خودجرحی دسترسی محدود به روشهای تنظیم هیجانی گزارش شده است(پرز،ونتا،گارنات،شارپ،۲۰۱۲). با وجود این اطلاعات درباره نقش مهارت های تنظیم هیجانی در سایر گروه های نوجوانان ناکامل است و به صورت مشخص نمی دانیم نقص در کدامیک از این مهارت های تنظیم هیجانی سهم بیشتری در پیش بینی خود جرحی دارد.
خود انتقادی عامل خطر دیگری است که در خودآسیبرسانی نقش دارد. خود انتقادی با دو هدف اصلاح خود و تهدید خود[۳] به کار گرفته میشود (گیلبرت،کلارک،همپل،میلز و آیرونز،۲۰۰۴). بین خود انتقادی(نوع خود بیزاری) و خودآسیبرسانی در بزرگسالان رابطه وجود دارد و خودآسیبرسانی در افراد بزرگسال در موقعیت بستری با خودانتقادی با هدف تهدید و تنبیه خود رابطه دارد (گیلبرت و همکاران ،۲۰۱۲). در نوجوانان، خود انتقادی عامل ارتباط دهنده آزار دوران کودکی و خودجرحی بدون خودکشی در دوره نوجوانی است (گلاسمن،ویریچ،هولی،دلایبرتو، ناک،۲۰۰۷). همچنین بر اساس یک مدل علت شناسی با رویکرد آسیب شناسی تحولی مهمترین مکانیسم روان شناختی دخیل در رابطه خود جرحی با تجارب بدرفتاری دوران کودکی، آسیب به احساس کفایتمندی در حوزه های ارتباطی،هیجانی و شناختی و اتهام زدن به خود مشخص شده است؛ و براساس این مدل خوجرحی روشی جبرانی برای غلبه و جبران احساس ناکارآمدپنداری خویشتن در این حوزهها است (گلاسمن، ویریچ، هولی، دلیبرتو، ناک، ۲۰۰۷). رابطه خودانتقادی و خودآسیب رسانی براساس مدل خودتنبیهی خودآسیبرسانی(سویموتو،۱۹۹۷) قابل استنباط است. براساس این مدل احتمالاً نوجوانان به دلیل تنفر و احساس ناخوشایندی که از خود داردند خود را شایسته آسیب می بینند و انتقاد از خود در جهت تایید خویشتن آسیب دیده است. بر این اساس فرضیه پژوهش حاضر این است که خودانتقادی عامل خطری است که در نقش یک مکانیسم واسطهای باعث میشود نوجوانانی که مشکلات تنظیم هیجانی دارند به خود آسیب بزنند. از سوی دیگر هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی نقش خود انتقادی در خود آسیب رسانی درباره فرضیه مازوخیست بودن (خودآزارگر بودن) نوجوانان خود آسیب رسان نیز بررسی انجام دهد.
عوامل مرتبط با همسالان در دوره نوجوانی به ویژه الگوگیری،تقلید از همسالان، میل به پذیرفته شدن و تجربه قربانی شدن و قلدری کردن در گروه همسالان با خود آسیبرسانی و اقدام به خودکشی رابطه دارد ( بنانو و هایمل،۲۰۱۰). تجربه قربانی شدن مستقیم (یعنی پرخاشگری فیزیکی، فحاشی کردن یا تمسخر) و قربانی شدن غیر مستقیم (یعنی طرد بین فردی، شایعه درست کردن و بدنام شدن) با ایده پردازی خودکشی رابطه دارد(بالدری و وینکل،۲۰۰۳) همچنین نتایج یک مطالعه طولی (هیلبران،پرینستاین،۲۰۱۰) نشان داده است قربانی شدن مستقیم و اداراک جایگاه اجتماعی پایین در گروه همسالان می تواند فراوانی خودآسیب رسانی را در دختران پیش بینی میکند. اکثر نتایج مرتبط با نقش گروه همسالان در خودجرحی براساس مطالعاتی بوده است که صرفاً نقش این متغییرها را به صورت مستقل از عوامل درون روانی سنجیده اند و بنابراین مشخص نیست آیا در شرایط کنترل نقش عوامل خطر روان شناختی قوی مانند نقایص تنظیم هیجانی باز هم بین عوامل همسالان مانند الگوگیری از همسالان و قربانی شدن در گروه همسالان با خودجرحی رابطه معنی دار پایدار بماند یا خیر.
براساس نظریه های علت شناسی خودجرحی تاکنون در چندین مطالعه، مدل های چند متغییری از عوامل خطر روان شناختی و اجتماعی برای پیش بینی خودجرحی بدون خودکشی در نوجوانان عادی و بیمار مورد آزمایش قرار گرفته است(آدریان،زمان، اردلی،لیزا، سیم، ۲۰۱۱؛موهلنکامپ و همکاران،۲۰۱۰). نتیجه مشترک این مطالعات آن بوده است که نقایص تنظیم هیجانی در رابطه بین آزار جنسی و جسمی دوره کودکی و خود جرحی نقش واسطه ای دارد. اما مشخص نیست کدام نوع از مهارت های تنظیم هیجانی قابلیت بیشتری در پیش بینی خود جرحی دارد و اینکه آیا رابطه اختصاصی بین این نقایص با خودآسیب رسانی های مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد یا خیر. علاوه بر این با توجه به این که نقایص تنظیم هیجانی در طیف گستردهای از اختلالات دوران کودکی و نوجوانی اعم از درونی سازی و برونی سازی نقش دارند ( ولف و مش،۱۳۹۲)، پس احتمالاً در اینکه نوجوانی با نقایص تنظیم هیجانی به جای اینکه از روش های سالم تنظیم هیجانی مانند ارزیابی شناختی یا ورزش کردن یا حواس پرتی استفاده کند از روش خودآسیب رسانی مستقیم استفاده میکند به خاطر عوامل خطر اختصاصیتری است که براساس فرضیه های این پژوهش عبارتند از خودانتقادی،الگوگیری از همسالان و قربانی شدن. براین اساس یکی از اهداف این پژوهش سنجش یک مدل پیش بینی برای خودجرحی براساس متغییرهای روان شناختی و همسالان است.
یکی از راه های بررسی رابطه خودآسیب رسانی مستقیم و غیر مستقیم، مقایسه عوامل خطر و پیامدهایی مانند احتمال خودکشی است که این دو رفتار می توانند در آن نقش داشته باشند. برای مثال در اغلب پژوهشها خودجرحی بدون خودکشی پیش بینی کننده اقدام خودکشی شناسایی شده است (آسارنو و همکاران،۲۰۱۱)؛ در مقابل پژوهش هایی هم وجود داشته اند که رابطه معنی داری را بین خود آسیب رسانی غیر مستقیم و اقدام به خودکشی گزارش کرده اند(هوک،هدلی،لسکانو،پاگاچ، برون ۲۰۰۷) و برخی از پژوهشگران کثرت رفتارهای خطرجویی را یکی از شاخص های اقدام خودکشی بر شمرده اند(راد، سیلی،لانگرینچسن-رولینگ و رولینگ، ۲۰۰۳). در مقابل پژوهشهایی هم منکر رابطه اقدام خودکشی و خودآسیب رسانی غیر مستقیم هستند و رفتارهایی مانند خطرجویی را با انگیزههای هیجانخواهی مرتبط میدانند (والش،۲۰۰۸). یک راه برای بررسی این اطلاعات ناهمگون سنجش احتمال خودکشی در نوجوانان با خودآسیب رسانی مستقیم و غیر مستقیم است. احتمال خودکشی مولفهای است که براساس وضعیت هر فرد در شاخص های خطر خودکشی مانند افکار خودکشی،خصومت-تکانشوری،ناامیدی و ارزیابی منفی از خویشتن سنجیده می شود(کال و گیل،۲۰۰۲). براساس اطلاعات موجود، فرض پژوهش حاضر این است که نوجوانانی که از به تعداد دفعات بیشتری خود آسیب رسانی میکنند، احتمال خودکشیشان بالاتر است و هرچقدر میزان استفاده از روشهای مستقیم خودآسیبرسانی بیشتر باشد احتمال خودکشی بیشتر است. این مقایسه میتواند کمک کند تا بهتر بتوان فرایندهای مرتبط با اقدام خودکشی در گروه های مختلف نوجوانان خود آسیب رسان را شناسایی و پیشگیری کرد.
یکی از مولفه های مشترک در خودآسیب رسانی های مستقیم و غیرمستقیم مهارت های تنظیم هیجانی است. اگر چه نقش نقایص تنظیم هیجانی در خودجرحی بارها گزارش شده است (گراتز،۲۰۰۳؛ کلونسکی،۲۰۰۷)؛ اما کمتر به مقایسه نقایص تنظیم هیجانی نوجوانان با خودآسیب رسانی مستقیم و غیرمستقیم پرداخته شده است. همچنین مقایسه این دو دسته رفتار از لحاظ شیوه های ارتباط با خود و میزان خودانتقادی ممکن است سرنخ هایی را درباره علت مستقیم یا غیرمستقیم بودن خودآسیب رسانی به دست دهد؛ زیرا براساس یافته های قبلی خودانتقادی مولفه متمایز کننده خودآسیب رسانی مستقیم از غیرمستقیم در گروه بزرگسالان شناسایی شده است(جرمین، هولی،۲۰۱۱). بنابراین یکی دیگر از اهداف پژوهش حاضر مقایسه خودآسیب رسانی مستقیم و غیرمستقیم از لحاظ تنظیم هیجانی و خود انتقادی است. از طریق این مقایسه می توانیم درباره فرایندهای اختصاصی یا مشترک دخیل در این دو طبقه رفتار اطلاعاتی به دست آوریم که در طبقه بندی آنها کمککننده باشند.
در کل پژوهش حاضر با هدف (۱)بررسی ماهیت، تجربه زیسته و پدیدارشناسی خودآسیبرسانی در نوجوانان؛(۲) شناسایی انگیزههای خودآسیبرسانی از نوع خودجرحی در نوجوانان ایرانی؛ (۳) ارائه مدلی تجربی ازعوامل خطر پیش بینی کننده خودآسیب رسانی از نوع خود جرحی در نوجوانان گروه های خاص(بزهکار و آزاردیده) و (۴)مقایسه خودآسیب رسانی مستقیم و غیرمستقیم از لحاظ احتمال خودکشی، تنظیم هیجانی و خود انتقادی انجام شد.
[۱] Child and adolescent self-harm in Europe (CASE)
[۲] Five Function Model
[۳] Self persecution
……………………………
۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
……………………………
۳- پیشینه تحقیق:
……………………………
۴- اهداف تحقیق:
…………………………………….
۵- فرضيه هاي تحقیق:
…………………………………….
۶- مدل تحقیق
…………………………
۷- سوالات تحقیق:
…………………………………….
۸- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
…………………………………….
۹- بیان جنبه نوآوری تحقیق:
………………………….
۱۰- روش شناسی تحقیق:
الف: شرح كامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهيزات و استانداردهاي مورد استفاده در قالب مراحل اجرايي تحقيق به تفكيك):
………………………….
ب- متغيرهاي مورد بررسي در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
…………………………………….
ج – شرح کامل روش (ميداني، كتابخانهاي) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فيشبرداري و غيره) گردآوري دادهها :
…………………………………….
د – جامعه آماري، روش نمونهگيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان):
…………………………………….
ر- روش نمونه گیری و حجم نمونه:
…………………………………….
ز- ابزار تحقیق:
…………………………………….
هـ – روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها:
…………………………………….
منابع :
…………………………………….
آسان داک: www.Asandoc.com
دانلود نمونه پروپوزال تکمیل شده، پروژه پر شده، طرح پیشنهادیه آماده