مبانی وپیشینه نظری تعریف مسئله و حل مسئله
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی وپیشینه نظری تعریف مسئله و حل مسئله
تعریف مسئله و حل مسئله
حل مسأله[۱] یکی از موضوعات کلیدی در فعالیت های آموزش و یادگیری در سال های اخیر بوده است(یاسمین و سنول[۲]،۲۰۱۴). حل مسأله مدت زیادی است که توسط محققان مختلف مورد بررسی قرار گرفته است، با این حال، تعریف حل مسأله هنوز فراگیر نشده است. جوناسن (۲۰۰۳) تعریف می کند حل مسئله را به عنوان فرآیند فکری انفرادی که فرد به صورت قانون یاد گرفته و می تواند در حل مشکلات در هر شرایط اعمال کند. همچنین نوع جدیدی از یادگیری و در نتیجه استفاده از دانش و روش ها در برابر مشکلات و مسائل تلقی می شود. به طور کلی، هر فرد به دانش و مهارت برای حل مشکلات نیاز دارد. هالاکوا و پروکسا[۳](۲۰۰۷) اظهار داشتند که راه حل مشکلات و مسائل در هر موضوع یک رفتار بسیار پیچیده انسان است( به نقل از جوهری و همکاران،۲۰۱۲).
برای مسئله تعاریف مختلفی ارائه شده است. بنا به یکی از تعاریف، مسئله عبارت است از فاصله بین
وضعیت موجود با وضعیت مطلوب یا مورد نظر در یک سیستم. براین اساس حل مسئله عبارت است از فرایند یافتن راه یا راهکار رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب مورد نظر. تعریف دیگر مسئله بیان می دارد که درباره یک موضوع یا وضعیت، بخشی از نکات یا جنبه ها مشخص و معلوم است و بخشی از نکات یا جنبه ها نامشخص و مجهول است. بر این اساس حل مسئله عبارت است از فرایند یافتن نکات یا جنبه های مجهول با استفاده از نکات یا جنبه های معلوم. حل مسأله فرایندی ذهنی، تفکری، دانشی و مهارتی است که در واقع پدید آورنده علوم، فناوری، مهندسی و به طور کلی همه ابداعات و اختراعات و دستاوردهای بشری است. در واقع یکی از مهم ترین اهداف و کارهای علوم و فناوری، شناسایی و حل مسایل مربوط به آن حوزه ی موضوعی می باشد. حل مسئله بر اساس مفهوم مسئله تعریف می شود. موضوع حل مسئله و انواع رویکرد ها و روش شناسی های حل مسئله در علوم مختلف و از جمله در علم میان رشته ای خلاقیت شناسی(خلاقیت نوآوری شناسی)مورد مطالعه و بررسی قرار می گیر د. حل مسأله که پیچیدهترین بخش هر عملیات فکری تصور میشود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف میگردد که محتاج تلفیق و مهار یک سری مهارتهای بنیادین و معمولی است.حلّ مسأله وقتی مطرح میشود که یک موجود زنده یا یک سامانه هوش مصنوعی نداند که برای رفتن از یک موقعیت به موقعیت دیگر باید چه مسیری را بپیماید. این نیز خود بخشی از روند یک مسأله بزرگتر است که یافتن مسأله و شکلدهی مسأله بخشی از آن میباشد(ویکی پدیا،۱۳۹۳).
به طور ساده، فرایند حل مسئله شامل شناخت مشکل، استفاده از دانش قبلی برای ایجاد مفاهیم جدید در مورد این مشکل، و استفاده از استراتژی های مؤثر برای حل مشکل است(سغیر،۲۰۱۱). اگر چه بسیاری از محققان حل مسئله را به عنوان یک ابزار عمومی در رشد شناختی و یادگیری ما نشان می دهند.
سوانسون(۱۹۹۴)، این دیدگاه را به چالش می کشد با اشاره به این که حل مسئله باید دارای برخی از تفاسیر فردی و تا حدودی متفاوت بین مردم شناخته شده باشد. او نشان می دهد که حل مسأله واقعی مستلزم یافتن راه حل و موفقیت است، با این حال، او روشن می سازد که مسئله تنها مشکل مربوط به پردازش تجربه های فردی است(به نقل از تریور و همکاران[۴]،۲۰۱۲).
“حل مسئله فرآیندی است برای کشف توالی و ترتیب صحیح راه هایی که به یک هدف یا یک راه حل منتهی می شود. در موقعیتی که انسان با مسئله ای روبرو می شود، با بر موانع یا مشکلاتی که بر سر راه رسیدن به هدف وجود دارد، غلبه کند. در روان شناسی: «مسئله» معمولاً به محیط بیرونی فرد مربوط می شود؛ مانند ماز، معما و مسئله ریاضی که برای هر کدام یک راه حل و پاسخ مشخص یافت می شود. عامل اصلی در حل مسئله، عبارت است از کاربرد تجربه قبلی فرد برای رسیدن به راه حل و پاسخی که پیش از آن برای انسان ناشناخته بوده است. حداقل در موقعیت ویژه ای که شخص در آن قرار دارد، تجربه، دانش و مهارت گذشته، پیش نیاز حل مسئله محسوب می شود”(صفوی،۱۳۸۵،ص۲۰۶).
۲-۳-توانایی و مهارت حل مسئله
توانايي حل مسأله مهارتي حياتي و اساسی براي زندگي در عصر حاضر است. برخي از صاحب نظران تأكيد دارند كه اين مهارت در سايه به كار گيري يك روش نظام مند و انتظارات مشخص، ارتقا مي يابد(سید فاطمی و همکاران،۱۳۹۲). توماس توچ[۵] معتقد است كه رشد توانايي انديشيدن و حل مسائل مهم تر از تربيت فني و حرفهاي فراگيران است. در جامعهاي كه سيستم تعليم و تربيت آن بدون بحث و انتقاد، امور را ميپذيرد و بدون تفكر آنها را منعكس ميكند، خطر پديد آمدن انسان هاي فاقد توان و نيروي تفكر در جامعه زياد ميباشد(به نقل از فتحيآذر، ۱۳۸۲).
مهارت حل مسئله فرايندي شناختي – رفتاري است كه افراد به واسطه ي آن استراتژي هاي مؤثر براي مقابله با موقعيت هاي مشكل يا مسئله زا در زندگي روزمره را شناسايي و كشف می کنند. حل مسأله يك مهارت حياتي براي زندگي در عصرحاضر است. امروزه در تمامي فعاليت ها، صاحبان امر به سوي مهارت هاي تفكر سطح بالا و حل مسأله، چه در حيطه ي عمومي و چه در حيطه ي فناوري، خواه در فعاليت هاي طبيعي و خواه در فعاليت هاي مسأله دار فراخوانده مي شوند و در اغلب جوامع همه بر اين عقيده اند كه بايد بر افزايش مهارت هاي حل مسأله تأکید کرد. در واقع واقع حل مسئله يك مهارت حياتي براي زندگي در عصر حاضر است. حل مسئله مستلزم راهبردهاي ويژه و هدفمندي است كه فرد به وسيله ي آن ها مشكلات را تعريف مي كند، تصميم به اتخاذ راه حل مي گيرد، راهبردهاي حل مسئله را انجام داده و بر آن نظارت می کند(به نقل از بهزاد پور و همکاران،۱۳۹۲).
یکی از هدف های آموزش عمومی در هر کشوری از جمله کشور ما پرورش شهروندانی کنجکاو، پرسشگر، جستجوگر و دارای سواد علمی-فناورانه است که در حل مسائل روزانه خود توانا باشد. در چند دهه اخیر، نگرش جهانیان در مورد فرآیند یاددهی و یادگیری تغییر کرده است و دیگر این اعتقاد وجود ندارد که ذهن دانش آموزان مانند ظرف های خالی و در انتظار پر شدن با دانش و معلومات است. در دوره حاضر که به عصر انفجار اطلاعات معروف است، ارائه مجموعه ای از اطلاعات و مفاهیم توسط مدارس، کافی نیست و دانش آموزان باید در دروس مختلف از جمله علوم، روش یادگیری را بیاموزند تا از این طریق، توانایی حل مسائلی را که روزانه با آن برخورد می کنند را داشته باشند. این در حالی است که رنگدوست(۲۰۱۱)، گزارش می نماید که هر سه گروه معلمان، کارشناسان و سرگروه های آموزشی علوم، میزان تو.جه و کاربرد روش حل مسئله را در طرح ریزی کتاب های علوم تجربی کم و خیلی کم ارزیابی نموده اند. این همان دغدغه پیرامون کارکرد سنتی مدارس است که از آن با عنوان کارکرد سنتی«پاسخ محوری[۶]» مدارس یاد می شود. با توجه به این که در یادگیری مسئله محور دانش آموز نقش فعالی در تعیین نتایج یادگیری به ویژه در موقعیت علمی دارد و با عنایت به کارکردهای متعددی که روش حل مسئله دارد، این روش به نحو مؤثری می تواند در آموزش راه و روش علمی و برای کشف حقایق، به کار گرفته شود.همچنین یکی دیگر از کارکردهای حل مسئله این است که به عنوان یک عامل بسیار مهم در تشریح موقعیت های پیچیده معرفی شده است. در این راستاست که مسائل را با استفاده از اطلاعات به تنهایی قابل حل نیست و شخص باید با توسعه توانایی حل مسئله بتواند به گونه ای مؤثری از این اطلاعات استفاده نماید. حل مسئله مستلزم راهبردهای هدفمند و ویژه ای است که فرد به وسیله آن مشکلات را تعریف می کند، تصمیم به اتخاذ راه حل می گیرد، راهبردهای حل مسئله را انجام داده و بر آن نظارت می کند. آکین سولا[۷](۲۰۰۸)، حل مسئله را درگیری در تکلیفی می داند که راه حل آن مشخص نیست(به نقل از برائی و همکاران،۱۳۹۲).
مهارت حل مشکل، یکی از مهارتهای اساسی زندگی است که به ما این امکان را میدهد تا با برنامهریزی مشخص، مشکلاتمان را حل کنیم. این مهارت فقط برای مشکل خاصی نیست و میتواند در حل انواع مسائل و مشکلات کاربرد داشته باشد. مهمترین فایده یادگیری مهارت حل مساله این است که به فرد کمک میکند تا هنگام رویارویی با مشکلات راهحلهای متعددی را جستجو کرده آن ها را بررسی نموده و پس از تجزیه و تحلیل بهترین راهحل را انتخاب نماید. در واقع یادگیری مهارت حل مشکل (مساله) افراد را قادر میسازد با مشکلات موجود و مختلف به قدری مواجه شوند تا چیزی به اسم مشکل باقی نماند و فرد بتواند در جهت رسیدن به اهداف، موانع را به آرامی و با برنامهریزی حذف کرده و سلامت زندگی خود را حفظ و تثبیت کند. مشکلات موجود افراد عمدتاً شامل مسائل شخصی، امور روزانه، تحصیلی، شغلی، اجتماعی، ارتباط با دوستان، خانواده و جامعه، محیط کار و دیگر موقعیتهایی است که به تناسب زندگی و ایفای نقشهای اجتماعی، فرد ناگزیر مواجهه با آن ها است. برخی افراد در زندگی روزمره خود حتی قادر به برطرف کردن مسائل آسان خود نیستند و در مقابل کوچکترین مساله و مشکل دچار پریشانی، دستپاچگی و ناراحتی میشوند. این افراد در مقابل کوچکترین ناملایمات زندگی آسیبپذیرند و احتمال اینکه به بیماریهای مختلف روانی و جسمانی مبتلا شوند نیز بسیار زیاد میباشد. افراد دیگری وجود دارند که دشوارترین و ناراحتکنندهترین مشکلات را پشتسر گذاشته و نه تنها دچار آسیب نمیشوند، بلکه پس از تحمل آن مشکل به سطح بالاتری از توانمندی و قدرت نیز میرسند. میتوان گفت از دلایل موفقیت این افراد آن است که هنگام مواجهه با مشکلات از روشهای عقلانی منظم و صحیحی استفاده میکنند و برخلاف افراد دسته قبل که فاقد این توانمندی هستند با تمرین و تکرار و مواجهه منطقی با مسائل، سطح آمادگی فردی خود را ارتقا میبخشند. این گونه افراد به دلیل کسب این توانمندی به خوبی از عهده مسائل زندگی خویش برمیآیند و می توانند مشکلات خود را حل نمایند(روزنامه جام جم،۱۳۸۹).
۲-۴-روش حل مسئله
روش حل مسئله یکی از روش هاي یادگیري است که هم در زندگی روزمره و هم در کشف مسائل پیچیده علمی کاربرد دارد. در آموزش وپرورش نیز می توان فراگیران را در موضع حل مسئله قرار داد به جاي مکلف ساختن دانش آموزان به حفظ مطالب می توان آن ها را در معرض حل مسئله قرار داد .به نحوي که خود را در صحنه واقعی و رویاروي مشکل ببیند و به حل مسئله بپردازد یادگیري از طریق حل مسئله نوعی یادگیري فعال و عمیق است و فرد را براي برخورد با تجارب واقعی زندگی آماده می سازد. آموزش حل مسئله جزء جدایی ناپذیر فرایند آموزش مؤثر وکارآمد است(میرشفیعیان،۱۳۸۸).
اکبری شلدرّه ای و همکاران(۱۳۹۰)، در کتاب «روش های نوین یاددهی-یادگیری و کاربرد آن در آموزش برنامه درسی، چهار راه برای حل مسئله ارائه نموده اند که شامل:
۲-۴-۱-حل مسئله از طریق آزمایش و خطا
اگر به مسئله ای روبروشویم که برای حل آن اصول وقواعدی از پیش شناخته شده در اختیارنداشته باشیم باید آن را از طریق آزمایش وخطا حل نمائیم، برای رسیدن به هدف باید راه حل های متعددی را آزمایش نمائیم، شاید چندین آزمایش به نتایج مطلوب نینجامد، اما سر انجام به راه حل آن نایل می آئیم. به عنوان مثال اگر بخواهیم با دسته کلیدی که تعداد زیادی کلید های شبیه به هم را دارد قفلی را باز نمائیم ناچار باید به آزمایش وخطا یک یک کلید را امتحان کنیم تا به کلید اصلی برسیم. این روش اصول معینی ندارد و بیشترموجب ضیاع وقت می شود. اما اگر به آن مواجه می شویم ناچار باید به حل آن بپردازیم(صفوی،۱۳۸۵)………………………
……………………………..
……………………………