پروپوزال کیفی-کمی تکمیل شده آماده دکتری مدیریت: طراحی الگوی رهبری اخلاقی سازمان‌های دولتی ایران – مطالعه موردی: سازمان‌های دولتی استان اصفهان

………………………

………………………

…………………………

……………..

۷- پيشينه و تاريخچه موضوع پژوهش: (شرح مختصری از مطالعات و تحقیقاتی که درباره‌ي اين موضوع صورت گرفته و نتايج حاصل ازآن)

۷-الف – پژوهش‌هاي خارجي:

ابیسی[۱] (۲۰۱۵) اثرات رهبری اخلاقی روی عملکرد کارکنان را در اوگاندا مورد مطالعه قرار داده است. در این مطالعه، ۱۶۰ نفر از شرکت‌های مختلف مورد بررسی قرار گرفته‌اند. نتایج مطالعه نشان می‌دهد عملکرد کارکنان به مقدار زیادی تحت تأثیر رهبری اخلاقی است.

آنت و جله[۲] (۲۰۱۴) ارتباط بین رهبری اخلاقی و سوء رفتار در سازمان را مورد بررسی قرار داده‌اند. نتایج آنها نشان می‌‌دهد که ارتباط معنی‌داری بین اجزای سه گانه رهبری اخلاقی، ایفای نقش، پاداش و نظم از نظر اخلاقی و ارزش‌ها با سوء رفتار سازمانی وجود نداشت.

يوکل و همکاران^[۳] (۲۰۱۳) در مطالعه خود به شناسايي مدلي بهبود يافته برای سنجش رهبري اخلاقي پرداخته‌اند. در اين پژوهش، اعتبار پرسشنامه‌اي جديد براي اندازه‌گيري جنبه‌هاي ضروري رهبري اخلاقي، به طور مستقل از ديگر رفتارهای رهبري، مورد بررسي قرار گرفته است. جامعه آماري اين پژوهش، ۱۹۲ نفر از دانش‌آموختگان دوره‌هاي مديريت اجرايي بوده‌اند. همچنين اين مطالعه به بررسي چگونگي ارتباط رهبري اخلاقي با مبادله رهبر-عضو و عملکرد واحدها پرداخته است. اگرچه هدف اوليه اين پژوهش، سنجش و ارزيابي اعتبار پرسشنامه‌اي جديد بوده اما نتايج تحليل يافته‌ها، باعث پاسخ به پرسش‌های مهمي در مورد فوايد رهبري اخلاقي شده است. اين پژوهش، نشان داده است که رهبري اخلاقي، مشارکت معنادار اما کوچکي در تبيين مبادله رهبر-عضو و اثربخشي مديريت دارد.

ريسيک و همکاران^[۴] (۲۰۱۳) به بررسي نقش شناخت اخلاقي، به عنوان مکانيسمي روانشناسي در رابطه بين رهبري اخلاقي برای ترغيب کارکنان به انجام رفتارهاي خاص در محيط کار پرداخته‌اند. فرضيه‌هاي اين پژوهش در نمونه‌اي ۱۹۰ نفره از زوج‌هاي کارمند-سرپرست در بين چندين سازمان مورد مطالعه و بررسي قرار گرفته است. نتايج این پژوهش نشان می‌دهد کارکناني که براي رهبران اخلاقي کار مي‌کنند، تمايل دارند انحرافات محيط کار را به عنوان رفتارهاي اخلاقي نابرابر و فعاليت‌هاي شهروند سازماني را از نظر اخلاقي عادلانه قضاوت کنند. در عوض اين قضاوت‌ها، قوانين رفتاري کارکنان را هدايت کرده و رابطه بين رهبري اخلاقي و اجتناب کارکنان از رفتارهاي ضد اجتماعي و ترغيب به رفتارهاي مطلوب اجتماعي را تعديل مي‌کند.

[۱] – Obicci

[۲] – Annette and Jelle

[۳]. Yukl et al.

[۴]. Resick et al.