پیشینه تحقیق ومبانی نظری عدالت سازمانی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
پیشینه تحقیق ومبانی نظری عدالت سازمانی
در بیشتر فرهنگها و کتابهای لغت به تعریف لفظی و لغوی کلمه عدل و عدالت توجه شده است که پرداختن به همه آنها به تفصیل بیش از حد می انجامد، لذا به برخی از آنها به اجمال اشاره می شود:
الف) فرهنگ فارسی معین: در این فرهنگ معانی زیر برای کلمه عدل و عدالت آمده است: ۱ – داد کردن، داد دادن، ۲ – نهادن هر چیزی به جای خود، ۳ – حد وسط میان افراط و تفریط، ۴ – دادگری، انصاف، عدالت مقابل ظلم، ۵ – داد، ۶ – اندازه و حد اعتدال (ندایی ۱۳۷۹، ۶).
ب) حضرت علی (ع) نیز عدل را قرار دادن هر امری در جای خود معنی می فرماید: العدل یضع الامور مواضعها (ندایی ۱۳۷۹، ۶).
ج) در مفردات راغب نیز در تعریف عدل آمده است: عدل= العداله و المعادله: لفظی است که در حکم و معنی مساوات است و به اعتبار نزدیک بودن معنی عدل به مساوات در آن مورد هم بکار میرود.
عدل و عدل= در معنی به هم نزدیکند ولی عدل در چیزهایی است که با بصیرت و آگاهی درک میشود و بکار میرود، مثل احکام. ولی واژه های عدل و عدیل در چیزهایی است که با حواس درک میشود مثل اوزان، اعداد و پیمانهها. پس عدل تقسیط بر اساس استقامت و کمال است. از این رو روایت شده است که “بالعدل قامت السموات و الارض” آگاهی و خبری است بر اینکه هر گاه رکنی از ارکان چهارگانه در عالم افزون بر دیگری یا کم از دیگری می بود جهان بنا بر مقتضای حکمت انتظام میداشت (ندایی ۱۳۷۹، ۷).
د) در فرهنگ فلسفی بحث مفصلی درباره ریشه لغوی و اصطلاحی عدالت یا صیغه فلسفی وجود دارد. عدالت در لغت به معنی راستی (استقامت) و در شریعت به معنی راستی در راه حق و دوری از مانع و برتری دادن عقل بر هواست. در اصطلاح فقیهان، عدالت پرهیز از گناهان بزرگ و اصرار نکردن در گناهان کوچک و راستگویی و پرهیز از دروغ و رعایت تقوا و دوری از افعال پست است (ندایی ۱۳۷۹، ۹).
۲-۱-۲ بحث مفهومی و اصطلاحی عدالت
بعد از ریشهیابی واژه لغوی عدالت،اینک با توجه به معنی لغوی به بررسی مفهومی و اصطلاحی آن پرداخته می شود. در اینجا با توجه به محدودیت تحقیق، بررسی آرا و افکار همه فیلسوفان و متفکران برای ارائه تعریف امکان ندارد لذا به بررسی عدالت در قرآن و سیره نبوی و اندیشههای امیرالمومنین (ع) و همچنین نظریه برخی از فیلسوفان مانند افلاطون و استاد مطهری اشاره خواهد شد:
مبنا و زيربناي تمامي اصول، در تمامي انديشههاي سياسي اسلام عدالت است. آيات الهي اشاره دارند كه پيامبران را با مشعلهاي هدايت فرستاديم و به آنها كتاب و ميزان داديم تا عدالت را بر پا دارند (عمید زنجانی ۱۳۷۳، ۳۱۱). بنابراين چه بياني رساتر از اين كه قرآن استقرار عدالت و گسترش آن را يكي از دو هدف اساسي و فلسفهي بعثت انبيا ذكر كرده و آن را از صفات الهي و بارزترين خصيصهي آفرينش و نيكوترين خصلت انسان معرفي كرده است.
الف) «ما رسولان را با براهين روشن به سوي انسان ها فرستاديم و به آنها كتاب و ميزان داديم تا عدالت را بر پا سازند[۱].»
ب) من مأمورم كه عدالت را در ميان شما برپا سازم[۲].»
ج) «عدالت را پيشه خود سازيد؛ زيرا عدالت به تقوا و پاكي انسان نزديكتر است[۳].»
د) «هرگاه در ميان مردم حكم ميكنيد بايد براساس عدالت باشد[۴].»
هـ) «خداوند به عدالت پيشگي فرمان دهد[۵].»
اساس حكميت و حكم و حكومت در قرآن ايجاد قسط و عدل در جامعه است. از سوي ديگر كثرت آياتي كه دربارهي عدل و كلمات مترادف و متضاد اين واژه است بيانگر اهميت جايگاه اين مفهوم در قرآن است. اصليترين مترادفهاي قرآني كلمهي عدل كه در قرآن آمدهاند و با آن ارتباط معنايي دارند، عبارتند از: قسط، قصد، استقامت، وسط، نصيب، حصه، ميزان وغيره. همچنين جور – متضاد كلمه عدل – كه خود نيز مترادف ظلم است، كمتر در قرآن آمده است. واژههاي پيش گفته بارها در آيات قرآن به كار رفتهاند؛ مثلاً كلمه عدل و مشتقات آن ۲۹ بار، و كلمهي ظلم و انشقاقات آن بيش از ۲۹۰ بار در اين كتاب آسماني ذكر شده است. يك صد نص قرآني پيرامون توصيه به عدالت و مفاهيم مترداف آن (قسط، ميزان و …) نازل شده است.
مثلاً در تفسير آيهي «و السماء رفعها و وضع الميزان»[۶] در تفسير صافي آمده است:
«مقصود اين است كه در ساختمان جهان رعايت تعادل شده است، در هر چيز از هر مادهاي به قدر لازم استفاده گشته و فاصلهها اندازهگيري شده است. همچنان كه در حديث نبوي آمده است: «بالعدل قامت السموات و الارض»[۷] نقطهي مقابل عدل به اين معنا بيتناسبي است نه ظلم (جمعی از مولفان ۱۳۷۳، ۹۴).
پس نظام هستي بر عدل استوار شده و به تعبير آيات كريمه قرآن، ميزان كه عبارت ديگر عدل است از يك سو در عالم كيهان و كل نظام هستي حاكم است و از سوي ديگر در نظام حيات انسان بايد حاكم باشد تا از محور عدل تجاوز نشود: «الا تطغوا في الميزان.»[۸]
پس بيترديد بر زندگي اجتماعي افراد در جامعه لاجرم بايد نظمي حاكم باشد، زيرا استقرار نظم بر پديدههاي تكويني و تشريعي مايهي حيات و زندگي است؛ يا به تعبير ديگر فعاليت و موجوديت هر پديدهاي در گرو استقرار نظم است. اشاره به ميزان، در آيهي شريفه، همان نظم حاكم بر پديدههاي تكويني مورد نظر است، اما وسيلهاي كه بشر براي ايجاد و استقرار نظم در مسائل اجتماعي به كار گرفته است، برقراري حكومت و وضع قوانين و مقررات تشريعي است (اخوان کاظمی ۱۳۸۶، ۵۲).
پيامبر گرامي اسلام، حضرت محمد (ص) طي ۲۳ سال از بعثت تا وفات، مأمور ابلاغ و اجراي اسلام شدند و در همهي ابعاد و زمينههاي فكري، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي و سياسي به انقلابي عدالت گستر و توحيدي دست زدند كه با محتواي اصيل و جامع اسلام، به عنوان آخرين و كاملترين دين آسماني، براي همه زمانها و مكانها و همهي مردم تناسب داشت. وي با نفي افكار، آيينها و ارزشهاي ظالمانهي جاهلي و قومي و قبيلهاي، خوني و نژادي، مالي و طبقاتي و شركت و بتپرستي، و در هم شكستن ساختارها و مناسبات مبتني بر آنها، اساس نظمي عادلانه، نور و انقلابي را پي ريخت. نهضت او كه يك انقلاب تمام عيار بود، به تغييرات عميق و اساسي در ذهنيتها و عينيتهاي حاكم انجاميد. از خصوصيات بارز نبي اكرم (ص)، اعتدال و عدالت طلبي ايشان بود، همچنان كه علي (ع) در اين باره ميفرمودند:
«سيرهي او ميانهروي و اعتدال و سنتش رشد و تكامل و سخنش جداكننده (حق از باطل) و حكم و فرمانش به عدل و درست كاري است (نهج البلاغه۱۳۹۰، ۱۶۴).
پيامبر اسلام در قبل و بعد از بعثت، داراي حس عدالتخواهي عميقي بود و هدف توحيدي وي نفي تبعيضهاي ظالمانهي جامعهي جاهلي آن روز و برقراري قسط و عدل بود. جامعهاي كه رعايت عدالت در آن فقط به گونهي سلبي همانند تلافي و مجازات و پرداخت خونبها صورت ميگرفت و از شكل عدالت مثبت (انصاف، ميانه روي و توازن) خبري نبود.
رسول اكرم (ص) با هدف تكميل و تتميم مكارم اخلاقي، اجراي عدالت را سرلوحهي رسالت خويش قرار داد و مساوات و برابري و اخوت را محقق كرد؛ اما فقط به جنبهي اخلاقي و نصيحت و دعوت ايماني بسنده نكرد، بلكه موجبات كينهها و حسدها و انتقام جوييها يعني تبعضيات حقوقي – را از بين برد و وحدت و الفت و يگانگي اجتماعي را در جامعهاي متوازن به وجود آورد. به فرمودهي ايشان:
«مثل مومنين از لحاظ علايق و عواطف متبادل كه بين ايشان هست مثل يك پيكر است، يك عضو كه به درد ميآيد، ساير اعضاء يكديگر را به همدردي ميخوانند و تب و بيخوابي پيدا ميشود (مطهری ۱۳۶۳، ۱۱۹).
پيامبر بعد از دعوت به توحيد و نفي شركت، متعاقب آن نيز گفت كه گروهي گروه ديگر را غيرخدا ارباب نگيرند، بنابر اين مساوات و برابري هم پيشنهاد كرد.همچنان كه در حجه الوداع فرمود:
«اي مردم به درستي كه پروردگار شما يكي است و به درستي كه پدر همهي شما يكي است، همهي شما فرزند آدم هستيد و آدم نيز از خاك بوجود آمده است [پس همه از خاكيد]، عرب بر غير عرب هيچ فضل و برتري ندارد، و برتري فقط به تقواست.»
سپس فرمودند: «آيا تبليغ كردم؟»
همه گفتند: «بله يا رسول الله.»
آنگاه فرمود: «فليبلغ الشاهد الغائب؛ پس حاضرين به غائبين برسانند.»
نسل حاضر به نسلهاي آينده و هر نسلي به نسل بعد برساند (مطهری ۱۳۶۳، ۱۰۹).
حديثي است از رسول اكرم (ص) كه فرمود: «اِستووا تَستوِ قلوبُكم؛ معتدل و هم سطح باشيد و در ميان شما ناهمواريها و تبعيضها وجود نداشته باشد، تا دلهاي شما به هم نزديك بشود و در يك سطح قرار بگيريد.»
همچنين ميفرمايند: «مردم مثل دانههاي شانه هستند.» و همه با هم برابرند و فضيلتي جز تقوا مايهي تقديم و ترجيح نيست. پس مساوات از ديد پيامبر اسلام (ص) مطلق نيست و بنا به آيات الهي، تقوا[۹]، علم[۱۰]، جهاد[۱۱]، مايه ي برتري فرد يا افراد بر ديگران است. از طرف ديگر مشيت و خواست و رحمت الهي نيز ميتواند باعث تقدم و فرادستي عدهاي يا فردي بر سايرين باشد، همانطور كه قرآن ميفرمايد:
«آيا آنها رحمت پروردگار تو را تقسيم كردهاند؟ ما هستيم كه مايهي معاش و استعدادهاي گوناگون را در ميان مردم تقسيم كرده ايم تا در نتيجه، اختلافات طبيعي در ميان آنها پيدا شود و همين اختلاف و تفاوت باعث ميشود كه بعضي افراد، مسخر بعضي ديگر قرار گيرند و نظام اجتماعي بشر استقرار پيدا كند.»[۱۲]…………………..
……………………….
…………………..