مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه ائمه که واسطه در فیض هستند چه نقشی در این جهان دارند
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق برای فصل دوم پایان نامه ائمه که واسطه در فیض هستند چه نقشی در این جهان دارند
پیشینه بحث
ريشههاي نظريهي فيض و فاعل وجودي را ميتوان در عقايد و افكار مزداييان، مانويان و صائبان پيدا كرد .[۱]نظريه وسايط در فيض در زمان افلاطون مطرح بوده است. [۲]
فيلون (۲۵ قبل از ميلاد ـ۴۰ ميلادي) فيلسوف و متكلم يهودي تلاش كرد تا دين يهود را بر شيوه فلاسفه افلاطوني توجيه كند. يكي از ويژگيهاي او تفسير و تثبيت واسطه در خلقت بود. او نخستينبار تفكر واسطه در خلقت موجودات را، هرچند به گونه مبهم و رمزآميزي نزد افلاطون و برخي نظامهاي فكري يونان مطرح بود، در قالب تفكري مذهبي و امري مشخص و اقنومي خاص بين خدا و خلق و به اصطلاح «لوگوس» مطرح كرد كه در آن ويژگي ارسطويي (عقل) و ويژگيهاي افلاطوني (مجمع مُثل و صور) موجود است. لوگوس، ميانجي پيدايش و ايجاد مراتب و وسيلهاي براي وصول نعمتهاي الهي به شمار ميآيد. او واسطه بين خالق و عالم خلقت و انسان الهي است[۳].
فلوطين (۲۰۵ ـ۲۷۰ميلادي) متأثر از فيلون، معتقد بود موجودات بر اساس نظم و نَسَق و ترتيب خاص صادر شدهاند. مبدأ اول، تعالي، بسيط و دور از هر گونه تركيب بوده، پس خلقت كثرات به عقل [واسطه] منسوب است.[۴]
طرح واسطه در فيض، به دست فلوطين پايه فلسفيتر و فنيتر پيدا كرد و بيشتر فلاسفه آن را بسان قاعده فلسفي پذيرفتند[۵].
نظريه فيض به وسيله مكتب افلاطونيان جديد به ويژه فلوطين و بروقلس از طريق دو كتاب مشهور كتاب العلل و كتاب الربوبيه به حكماي اسلامي رسيده است. ابن اسحاق كندي (۲۵۸قمري) بنيانگذار فلسفه اسلامي كه در تكميل ترجمه اثولوجياي فلوطين نقش داشت، نظريه فيض را مطابق آموزه قرآني يافته و گفته است:
« فإذن فيض الوحدة عن الواحد الحقّ الأوّل هو تهوّي كلّ محسوس و ما يلحق، فيوجد كلّ واحد منها إذا تهوّي بهويّته إيّاها»[۶]
به اين ترتيب كندي نخستينبار كلمه فيض را بر فعل خداوند به كار ميبرد؛ چنانكه كيفيت پيدايش عالم را نيز در غير نخستين صادر، با نظريه واسطه در فيض تدوين ميكند. وي منفعل اول را فعل مباشري و ديگر منفعلها را به واسطه فعل اول، غيرمباشري ميداند. [۷]
فارابي (۳۳۹قمري) گردآورنده اصلي نظريه فيض در فلسفه اسلامي به شمار میآید. وی به سازگاري نظريه فيض با شريعت اسلام معتقد بود. وی كيفيت صدور كثرت از وحدت را در قالب صادر اول (عقل) و واسطه فيض تبيين ميكند:
« يفيض من الأوّل، وجود الثاني فهذا الثاني هو أيضاً جوهر غير متجسّم…[۸] فيما يعقل من الأوّل يلزم الثاني .[۹]و الموجودات كلّها علي الترتيب حصل من أثر وجوده[۱۰]، و نسبة جميع الأشياء إليه من حيث إنّه مبدعها أو هو الذي ليس بينه و بين مبدعها واسطة و بوساطته، تكون علّة الأشياء الآخر نسبة واحدة»[۱۱]
از موجود اول، وجود دوم افاضه ميشود و اين دومي نيز جوهري غيرجسماني است… . بنابر آن كه وجود اول تعقلي دارد، وجود بعدي از او صادر ميشود… . و همه موجودات بنابر ترتيبي از وجود او حاصل ميشوند…. نسبت همه اشيا به او (صادر نخست) مساوي است؛ چون به واسطه ديگران پيدا شده و ميان او و مبدأ اول هيچ واسطهاي نيست.
اخوانالصفا (حدود۳۵۰قمري) ضمن اعتراف به دشواري فهم كيفيت آفرينش، اين روند را با راهكارهایي شبيه به فيض و واسطه در فيض حل ميكنند[۱۲] .
ابوالحسن عامري روند آفرينش را بر اساس نظريه فيض و آموزه نو افلاطوني چنان تصوير ميكند كه جايگاه واسطه در فيض كاملاً مشهود است:
اول. موجود بالذات (فوق الدهر)
دوم. عقل يا قلم (مع الدهر)
سوم. نفس يا لوح (بعد الدهر)
چهارم. عرش يا افلاك (مع الزمان)
پنجم. طبيعت (بعد الزمان)[۱۳]
ابنسينا (۴۲۸قمري)[۱۴] با اندكي توسعه در معناي فيض، فاعليت عقول را نيز بر طريقه فيض ميداند:
الفيض إنّما يستعمل في الباري و العقول لا غير[۱۵]؛
فيض فقط درباره خداوند و عقول كاربرد دارد نه غير آن.
در جاي ديگر، اصل نظريه فيض و لزوم واسطه آن را يادآور شده است. وي پيدايش كثرت در فيض و مستفيض را به تحقق واسطه مستند ميكند.[۱۶]
در ميان فرق اسلامي، اسماعيليه و قرامطه به نظريه فيض توجه داشتهاند. به عقيده آنان خداوند عالم را مستقيماً خلق نكرده بلكه عقل كل را ايجاد کرده و از آن نفس كل و از آن، ماده را آفريده است. اين گروه از شيعه اسماعيلي، خداوند را به شيوه اميرالمؤمنين(علیه السلام) در هر چيزي و با هر چيزي بدون ممازجت و اختلاط ميدانند؛ همان طوري كه واحد در هر عددي و معدودي حاضر است، ولي خودش عدد نيست.[۱۷]
فصل دوم : کلیات
فصل اول : واژه شناسی «واسطه» ،« فیض»
واسطه در لغت
«وسط: هو استقرار شيء في ما بين شيئين أو أشياء، سواء كانت مادّيّة أو معنويّة، متّصلة أو منفصلة، من الموضوعات الخارجيّة أو محلّا.ثمّ إنّ المادّة من باب وعد، و المصدر منها الوسط و السطة، كالوعد و العدة.»[۱۸]
واسطه از ماده « وسط ، یسط » از باب ضرب یضرب و «وَسط» و «سِطة» مانند «وَعد» و « عِدة» به معنای قرار گرفتن چیزی بین دو یا چند چیز است ؛ خواه آن دو چیز مادی باشند یا معنوی ؛ متصل باشد ؛ مانند اجسام ، یا منفصل ، مانند اعداد . «وَسَط » و « واسِط» مانند «یَبَس»و «یابس» اسم فاعل از این ماده وهمان چیزی است که دربین واقع میشود. « أوسط» ومؤنث آن «وُسطی» نیز به همین معناست. کلمه « وسط» برای مذکر و مؤنث هر دو به کار می رود.[۱۹] وسط گاهی به معنای عدل ، زمانی به معنای خیر ، وقتی به معنای میانة مسافت و در بعضی موارد به معنای بین مقصّرو غالی و میان پیامبر ومردم و نیز واسطة القلادة به کار می رود ؛ ولی جامع دارد . این واژه بیشتر در جایی به کار می رود که دو طرف آن مساوی است[۲۰] . وساطت در لغت به معنای میانجی شدن و چيزيست كه ميانه دو طرف قرار گرفته باشد، نه جزو آن طرف باشد، نه جزو اين طرف، و امت اسلام نسبت به مردم- يعنى اهل كتاب و مشركين- همين وضع را دارند، براى اينكه يك دسته از مردم- يعنى مشركين و وثنىها- تنها و تنها جانب ماديت را گرفته، جز
……
……
…..