مبانی نظری و پیشینه تحقیق تفکر انتقادی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تفکر انتقادی
تفکر انتقادی
تعریف تفکر انتقادی:
مربیان بزرگ تفکر را مبنا و اساس تعلیم و تربیت قرار میدهند و رشد قوهی تفکر را هدف عمدهی مؤسسات تربیتی تلقی میکنند. ( شریعتمداری، ۱۳۸۲). آغاز تفکر هنگامی است که انسان با سؤال، مسأله یا موقعیت نامعینی روبهرو میشود. تفکر زیربنا و اساس تربیت و محور اساسی علم و فلسفه است ( سلیمانپور، ۱۳۸۳). تفکر دارای شیوههای گوناگونی است که یکی از آنها، «تفکر انتقادی[۱]» است.
یونیسف (۲۰۰۳) در آخرین تقسیمبندی خود، مهارت تصمیمگیری و تفکر انتقادی را یکی از مهارتهای زندگی برشمرده است. در جهان امروز هر انسانی برای درست زیستن نیازمند فراگیری درست فکر کردن میباشد. تفکر انتقادی در واقع به نقد و تحلیل کشیدن تأثیرات رسانهها و همسالان، تحلیل نگرشها، ارزشها، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات و عوامل تأثیرگذار بر آنها و شناسایی اطلاعات مرتبط و منابع اطلاعاتی است. (کردنوقایی و پاشا شریفی ، ۱۳۸۴).
مایرز[۲]، تفکر انتقادی را شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و اظهار نشده در بحثهای دیگران، نداشتن هیجان عاطفی هنگام روبهرو شدن با مسأله یا تعادل تعریف کردهاند. (یعقوبی و معروفی، ۱۳۸۹). لیپمن[۳]، تفکر انتقادی را شامل تجدیدنظر و بازسازی و بررسی دقیق افکار میداند و همچنین، تفکر انتقادی را تفکری ماهرانه و مسؤلیتپذیری میداند که قضاوت صحیح را تسهیل میسازد؛ چون بر ملاکها تأکید دارد، خودتصحیح کننده است و به موضوعها حساس است. ( همان). از این رو میتوان گفت، پرورش شیوههای متفاوت تفکر، به ویژه تفکر انتقادی، یکی از اهداف اساسی نظام تعلیم و تربیت محسوب میشود.
ماهیت تفکر انتقادی
ماهیت تفکر انتقادی چیست؟ علیرغم اجماع متخصصین و دانشمندان دربارهی اهمیت توجه به تفکر انتقادی و پرورش آن، دربارهی تعریف و ماهیت تفکر انتقادی، آراء متنوعی ارائه شده است. ( وَسیک[۴]، ۲۰۰۹؛ جانسن[۵]، ۲۰۰۷؛ به نقل از جاویدی و عبدلی، ۱۳۸۹). یکی از علل آن است که تفکر انتقادی مفهومی پیچیده است و دارای فعالیت و فرآیند ذهنی پیچیدهای نیز میباشد. بنابراین، توصیف و اندازهگیری آن به راحتی امکانپذیر نیست (اطهری و همکاران، ۱۳۸۸) و دلیل دیگر این که، هر محقق با توجه به فهم فردی و نیازهای پژوهش خویش به تعریف آن پرداخته است. ( باتینه و الازی[۶]، ۲۰۰۹؛ به نقل از جاویدی و عبدلی، ۱۳۸۹). مثلاً انجمن تفکر انتقادی به نقل از اسنایدر[۷] (۲۰۰۸) تفکر انتقادی را فرایند نظم دادن فکورانه، مفهومسازی فعالانه و ماهرانه، کاربست، تحلیل، ترکیب، و ارزیابی اطلاعات جمعآوری شده، یا تولید شده به وسیله مشاهده، تجربه، تأمل، استدلال یا ارتباطات به عنوان راهنما برای نظر و عمل تعریف کرده است. (همان).
بر طبق دیدگاه هالپرن[۸] (۲۰۰۷) تفکر انتقادی استفاده از مهارتهای شناختی است که احتمال نتایج مطلوب را افزایش میدهد، و از آن برای توصیف تفکری که هدفمند، دلیلمند، و – مبتنی بر هدایت- است، استفاده میشود در این جا هدف، شامل حل مسأله، استنتاج، فرمولبندی، برآورد احتمالات، و تصمیمگیری میباشد. برادلی[۹] تفکر انتقادی را مجموعهای از مهارتهای شناختی مثل شناسایی مباحث محوری و مفرضات، ارزیابی رویداد، و استنباط نتیجه تعریف میکند. ( همان).
با وجود اختلاف نظرهای موجود در این تعریفها، همپوشانیهای زیادی نیز وجود دارند که عبارتند از: بصیرت، عقلانیت، تفکر تأملی، دلیلجویی، شناسایی مفروضات زیربنایی، حل مسأله، تصمیمگیری، خلاقیت، استنباط و ارزیابی.
اهمیت برخورداری از تفکر انتقادی
برخی از صاحبنظران مهمترین دلایل برخورداری دانشجویان از تفکر انتقادی را، موارد زیر دانستهاند:
- مجهز ساختن دانشجویان به مهارتهای تفکر انتقادی باعث میشود که آنها به این موضوع آگاه شوند که اکتشافات و پیشرفتهای علمی، به تنهایی نمیتواند جامعه را هدایت کند، بلکه این جامعه و افراد آن هستند که باید اکتشافات و پیشرفتهای علمی را به بهترین وجه کنترل و هدایت کنند. (گان[۱۰] و همکاران، ۲۰۰۸؛ به نقل از جاویدی و عبدلی، ۱۳۸۹)
- تفکر انتقادی دانشجویان را قادر میسازد تا به طور مؤثری، اطلاعاتی را که از طریق مطالعه کتاب، اینترنت و دانشگاه، دربارهی نظریههای رایج، معیارها یا استانداردهای موجود و روشهای مورد استفاده، به دست آوردهاند، ارزیابی و سازماندهی کنند، و به میزان صحت، ارزشمندی و اعتبار آنها، از طریف روش استدلالی پی ببرند، و به این ترتیب آنها در تصرف خود درآورند ( جوارنه[۱۱] و همکاران، ۲۰۰۸؛ به نقل از اطهری و همکاران، ۱۳۸۸).
- تفکر انتقادی باعث توسعه توانایی پژوهش، حل مسأله، تصمیمگیری، بهره بردن از دیدگاههای مختلف، و یادگیری مادامالعمر در دانشجویان میگردد. مجموع ای قابلیتها باعث میشود تا دانشجویان قادر به حل مشکلات ملی، علمی و عملی باشند ( جوارنه و همکاران، ۲۰۰۸؛ اشنایدر[۱۲]، ۲۰۰۸؛ همان).
- تفکر انتقادی باعث میشود که دانشجویان نه تنها درباره رشته تخصصی خود دانش یا اطلاعات کافی داشته باشند بلکه، دربارهی اجتماع، سیاست، مسائل متغیر جهان و چالشهای اخلاقی روزانه زندگی در جهان پیچیده امروز، دقیقتر تصمیمگیری نمایند و به ارائه و توسعه راهحلهای درست برای آنها اقدام نمایند ( ابرامی و همکاران[۱۳]، ۲۰۰۸؛ وی . دی[۱۴]، ۲۰۰۸؛ به نقل از جاویدی و عبدلی، ۱۳۸۹).
- تفکر انتقادی باعث میشود دانشجویان به این نکته پی ببرند که چگونه هنجارهای مختلف بر افکار آنها تأثیر میگذارد، و این که چگونه ایدههایشان را کاملاً براساس بررسیها و استدلالهایشان مورد بررسی و استفاده قرار دهند ( فاسیک[۱۵]، ۲۰۰۷؛ همان). بنابراین، مهارتهای تفکر انتقادی، باعث توسعه ادبیات علمی دانشجویان برای فهم بهتر جهان میشود ( گان و همکاران، ۲۰۰۸؛ همان)..
۲-۲-۴-چگونگی و نحوۀ تعامل هنر و تفکر انتقادی برای کودکان
تفکر انتقادي در پی دقیقترساختن ذهن کودکان است و به آنان میآموزد که چگونه فکر کند ( ناجی، ۱۳۸۷: ۳۶). در این برنامه، « فرایند تفکر پردازش اموری است که کودکان درباره جهان به حواسشان یاد میگیرند» (همان: ۳۱) و گفتوگو در فرایند تفکر فعالیتی الزامی است. همچنین کمک به کودکان، برای این که خودشان برای خودشان فکر کنند، مفهوم تفکر انتقادی برای کودکان و حیاتبخشی مجدد تفکر جامعۀ جهانی تلقی شده است.
به هر حال، موضوع هنر در فلسفه و تفکر در نظر اندیشمندان آن چنان قابل تأمل بوده است. که همواره یکی از موضوعات مهم بوده است.
افلاطون هنر یا نوعی از هنر را به علت خردگریزی طرد میکند و ارسطو هنر را به علت پالایش اندیشه میستاید. دیگر فلاسفه هر کدام مباحث مبسوطی که بیانگر نسبت هنر و اندیشه است مطرح کردهاند. گویی هنر در تکامل یا در تضارب با اندیشه و اندیشهورزی چیزی نیست که متفکران بتوانند به سادگی از آن بگذرند، به همین سبب، میتوان بر این نکته تأکید کرد که لاجرم نسبت مستقیمی بین هنر و اندیشه میتوان برقرار کرد.
از طرفی نسبت بین هنر و اندیشه تا مباحث بنیادین فلسفه و تفکر عمق پیدا کرده است چنان که از نظر اندیشمندان، بازنگری در چگونه اندیشیدن امری الزامی و مورد تأکید است.
به گونهای که نیچه[۱۶] معتقد است که:
«ما دشوارترین افکار را آفریدهایم، اکنون بیایید ذاتی را بیافرینیم که برای آن تفکر سهل و فرخنده باشد» (هایدگر، ۱۳۸۵: ۹۵).
هنگامی که موضوعی به نام برنامۀ آموزش تفکر انتقادی مطرح میشود باید در این که اندیشه و عقلانیت با چه بنیادی ( شاعرانه یا فیلسوفانه) مورد آموزش و پژوهش واقع میشود، تأمل بسیار کرد.
تعقل و اندیشهورزی با هر بنیادی، اعم از شاعرانه یا فیلسوفانه، متکی به گفتوگو است و گفتوگو مسیر تبیین اندیشه است. اندیشه تا به بیان و « گفتن» نیاید زندانی ذهن است و در این جاست که، در کیفیت بیان و در ن چگونه گفتن»، هنر با گفتوگو نسبت پیدا میکند.
در نمایش خلاق نیز گفتوگو نقش تعیینکننده دارد؛ زیرا اهداف خویش را با گفتوگوی جمعی پیش میبرد. در این نمایش، نمایشها را کودکان میسازند، اما ماجراها و گفتوگوها به جای آن که از روی متن مکتوب حفظ شوند، عموماً با بداههسازی و فیالبداهه تولید میشوند. در نمایشهای خلاق تنها چیزی که میتوان به عنوان متن « نوشته» شده مورد توجه قرار گیرد، مطالبی است که بچهها پس از بداههسازی یک صحنه مینویسند و گاهاً میخواهند آن چه را که آفریدهاند ثبت کنند (هینیگ و استیل ول، ۱۳۸۱، ترجمه: قاسمی: ۷۹) و این باعث میشود تا علاوه بر تشکیل مفاهیم و فرهنگ واژگان در ذهن فرد، قواعد منطقی و استدلالی را که احتمالاً به طور فطری در اذهان وجود دارد به فعلیت برساند و روحیۀ تحقیق انتقادی و نیز دقت و توجه را در دانشآموزان بالا ببرد و به آنها بیاموزد که برای حل مسائل خود به کندوکاو بپردازند.
از طرفی، متفکران گفتوگو را مبتنی بر فهم متقابل و تعامل آگاهانۀ محتواي حداقل دو اندیشه دانستهاند. فهم متقابل بر کیفیت و محتواي گفتوگو تأکید دارد، به طوري که هر صحبت یا هر کلام روزمرهاي را شامل نمیشود. صرفنظر از کیفیت و محتواي گفتوگو، چگونگی ورود به صحنه و میدان گفتوگو نیز امري قابل تأمل است.
ورود به محتوای گفتوگوی کیفی، آن جایی که مباحث هستیشناسانه مورد نظر است، چنین مطرح میشود:
گفتوگوی با محتوا گفتوگوی وجود، سخن و پرسش وجود است؛ گفتوگو وقتی واقعی است که پرسش باشد، جایی که پرسش نیست اساساً سخن نیست. سخن مبتنی بر پرسش است. پرسش از هستی اساس کار است (ابراهیمی دینانی، ۱۳۸۱: ۹). بنابراین، پرسش میتواند کلید گفتوگو تلقی شود. لکن میتوان قبل از گفتوگو ارتباطی ر ا که میتواند به گفتوگویی کیفی منجر شود مورد سؤال قرار داد. صرفنظر از هرگونه مبحث ویژه، همانگونه که «پرسش» اولین قدم ارتباط در گفتوگو برای کشف فرایند تفکر محسوب میشود، هنر هم میتواند، به رغم شیوههاي خاص خود، برانگیزانندهترین نیروي محرك ارتباط عاطفی که به فهم متقابل منجر میشود به حساب آید.
تفکر در خلأ عاطفی شکوفا نمیشود، تفکر فعالیتی است که مستلزم داشتن هدف و نیروي محرك است و ارتباط عقل با عاطفه نیز نخستین انگیزه براي یادگیري و رشد هوش را فراهم میکند (فیشر، ۱۳۸۵: ۱۶).
بنابراین، ایجاد ارتباط عاطفی (به واسطۀ هنر) در گفتوگو، براي رسیدن به کیفیت در گفتوگوي پرسشی، میتواند در کیفیت تفکر یا گفتوگوي پاسخی، نقشی تعیین کننده داشته باشد. مثلاً، با تغییر لحن در گفتوگو یک پرسش ممکن است جنبۀ محاکمه به خود گرفته و پاسخی احساساتی و بدون تأمل را در پی داشته باشد یا این که همان پرسش ، با لحنی متفاوت، پرسشی تأمل برانگیز تلقی شود حتی اگر پاسخی بدان داده نشود.
علاوه بر مواردي که در خصوص کیفیت گفتوگو و وساطت هنر در گفتوگوي کیفی مطرح شد، میتوان به طور اختصاصی نحوهاي از گفتوگو را صرفاً گفتوگو با شیوههاي هنري قلمداد کرد، جایی که کلام جاي خود را به حرکات بدنی و نمایشی (زبان بدن )، اصوات و اشکال و احجام و سایر ارتباطات انسانی میدهد هنوز گفتوگو ادامه دارد…………………………
…………………………..
………………………..