مبانی نظری و پیشینه تحقیق شغل
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری و پیشینه تحقیق شغل
شغل[۱] چيست؟
كلمة شغل غالباً بدون تعريف دقيق مورد استفاده قرار ميگيرد. پيش از تعريف شغل لازم است پست توضيح داده شود. پست عبارت است از مجموعهاي از كارها وظايف و مسئوليتهايي كه يك فرد در يك سازمان به طور منظم انجام ميدهد شغل يك يا چند پست كاملاً همسان در يك سازمان است كه وظايف، مهارتها، دانستهها و مسئوليتهاي مشابهي در بر دارد يا ا ينكه شغل تعدادي پست يا مجموعهاي از وظايف است كه از نظر ماهيت و شرايط كار متشابهاند و تعدادي از كاركنان كه معمولاً مي توانند از يك پست به پست هاي ديگر جابه جا شوند و آن را به عهده ميگيرند كار يا پيشه[۲] فعاليتي دايمي است كه به توليد كالا و ياخدمات منجر ميشود و براي اجراي آن دستمزدي در نظر گرفته شده است لذا كاري داراي سه خصوصيت ميباشد كه عبارتند از:
۱ـ دائمي و هميشگي است.
۲ـ به توليد كالا و ياخدمات ميانجامد.
۳ـ دستمزدي براي آن در نظر گرفته شده است.
كار همچنين به انجام نقش شغلي خاصي كه فرد بر عهده دارد دلالت مينمايد به عبارت ديگر پيشه يا كار عبارت است از يك سلسه فعاليتهاي شغلي قابل توصيف كه در موقعيتهاي مختلف قابل پياده شدن و اجرا ميباشد. (شفيع آبادي، ۱۳۸۱).
۲-۲-۱)حرفه[۳]:
معمولاً به يك رشته از كارهايي اطلاق ميشود كه فرد در سرتاسر عمر بدان اشتغال ميورزد فرد ممكن است در تمام عمر به طور ثابت به يك حرفه ادامه و گاهي نيز در طي زندگي به تغيير حرفهاش اقدام نمايد.
۲-۲-۲ )وظيفه:
عبارتست از تعدادي كار، مشاوره دانشجويان وظيفه يك استاد دانشگاه است و وظيفه يك كارمند حسابداري آماده كردن فيش حقوقي كاركنان و توزيع چكهاي حقوقي آنهاست.
۲-۲-۳) گروه شغلي:
عبارتست از گروهي متشكل از دو يا چند شغل كه داراي كاركناني با مشخصات شبيه به هم يا مشاغلي با وظايف كاري موازي هم باشند كه به وسيلة تجزيه و تحليل شغل مشخص شدهباشد به عنوان مثال در شركت بيمه كارمندان دفتري و مكاتبه كنندگان بيمه نامهها در يك گروه شغلي قرار دارند، چرا كه آنها داراي مشخصات كاري مشابه زيادي هستند ( مقيمي، ۱۳۷۷).
۲-۲-۴) تقسيم بندي مشاغل بر حسب فشار رواني
مشاغل به طرق مختلفي طبقهبندي ميشود بعضي مشاغل دشوار و برخي ديگر راحت هستند.
برخي مشاغل به نيروي جسماني زيادي نياز دارند و بعضي ديگر به نيروي كم نياز داشته يا به هيچ نيروي جسماني نياز ندارند، برخي مشاغل منبع لذت و ارضا و برخي ديگر يكنواخت و خسته كننده هستند. كارگران از ديدگاه خود مشاغل را به مطلوب و نامطلوب طبقه بندي ميكنند مديريت نيز مشاغل را طبقهبندي مي كند گاهي طبقهبندي بستگي به تناسب كارگران براي انجام يك سلسله وظايف مشخص دارد. زماني ديگر طبقهبندي به مدت اموزش كار، مسئوليت و توانايي اداري مورد نياز بستگي دارد ( چمران، ۱۳۷۹) . مشاغل را بر حسب فشار رواني به چهار دسته تقسيم مينمايند:
۱ـ مشاغل فعال
آنهايي هستند كه فرد به هنگام كار تحت فشار زيادي قرار ميگيرد ولي براي حل مسئله فرصتهاي زيادي دارد. چنين به نظر مي رسد كه ساعتهاي انجام كار طولاني ميشوند ولي اين زمان در اختيار فرد است. براي مثال پزشكان، پرستاران ،مهندسين، مديران اجرايي و ساير افراد حرفه اي داراي مشاغل فعال هستند.
۲) مشاغل با فشار اندك
مشاغلي هستند كه فرد را تحت فشار زيادي قرار نمي دهند و او به هنگام تصميمگيري تحت هيچگونه فشار رواني نيست. براي مثال در آمريكا اعضاي هيات علمي دانشگاهها كه از نظر استخدامي به صورت قطعي و رسمي درآمدهاند تعمير كاران و هنرمندان موفق از جمله كساني هستند كه به كارهاي با فشار پايين مشغولند .
۳ـ مشاغل غير غعال
كساني كه به چنين كارهايي مي پردازند نبايد از مهارت بالايي برخودار باشند و به مغز و فكر خود هم فشار زيادي وارد نميآورند. چون نمي خواهند مسئلهاي را حل كنند يا تصميم مهميبگيرند.
كساني كه به چنين كارهايي مشغولند نبايد لزوماً داراي خلاقيت و ابتكار عمل باشند براي مثال نگهبانان و كساني كه صورتحساب مي نويسند متصدي اين گونه مشاغلاند (ابذري، سرايداريان، ۱۳۷۶)
۴ـ مشاغل با فشار بالا
كساني كه به چنين كارهايي مشغولند به هنگام كار تحت فشار زيادي قرار مي گيرند ميدان زيادي براي ابراز نظر يا تصميمگيري ندارند. اين افراد بايد ساعت هاي زيادي كار كنند و مقررات دقيقي را اجرا نمايند و نمي توانند براي رفع نيازهاي شخصي خود وقت زيادي صرف كنند براي مثال متصدي تلفن، كارگر خط مونتاژ و پرستاران نمونه كساني هستند كه به هنگام كار تحت فشار بالاي قرار ميگيرند نتايج بدست آمده از تحقيقات نشان ميدهد هرچه محدودهاي كه يك شغل معين در آن اتخاذ تصميم ، قانون گذاري، خط مشيگذاري، آگاهي از مواد و مصالح، مبادله مكرر اطلاعات با ديگران شرايط كاري نامناسب و نامطلوب و انجام وظايف فاقد ساختار بيشتر و گستردهتر باشد امكان ايجاد فشار رواني بيشتر خواهد بود. بنابراين صرف نظر از توجه به وظايف خاصي كه فرد انجام ميدهد هر شغلي كه بيشتر داراي چنين خصوصياتي باشد، ميزان فشار رواني كه در بين دارندگان اينگونه مشاغل ايجاد ميشود نيز بيشتر خواهد بود.
۲-۳) هیجان در محیط کار:
برای بسیاری از مردم شغل یکی از مهم ترین مولفه های زندگی است که نه تنها منابعی(دستمزد و مزایا) رابرای کسب ضروریات زندگی فراهم می کند، بلکه حسی از دستیابی به اهداف و ارتباط اجتماعی را نیز فراهم می نماید. این نکته غیرقابل اجتناب است که مردم به رخدادها و شرایط محیط کار به شکل هیجانی و عاطفی پاسخ خواهند داد. انجام بخش عمده ای از پروژه کاری احتمالاً به احساسات مثبت، چون غرور و لذت منجر خواهد گشت و در حالی که یک بحث داغ با سرپرست قطعا سبب ایجاد احساسات عصبانیت و رنجش خواهد شد. علاوه بر این، ابزار عواطف در محیط کار دراغلب موارد بخش عمده ای از کار محسوب می شود(فیشر[۴]،۲۰۰۰).
عوامل استرس زا و آزارنده محیط کار(شامل تنبیه ها) می توانند سبب ایجاد حالات هیجانی منفی و خلق گردند. این شرایط ممکن است شامل موقعیت هایی چون قرار گرفتن در شرایط تعارض شدید(مثلا، بیمار شدن فرزند در روزی که فرد باید حتما سرکار باشد) فشار زمان خیلی زیاد، و مشاهده رفتارهای ناعادلانه و غیر منصفانه گردد. و از طرفی پاداش های خاص، دریافت سهام و یا افزایش حقوق و پاداش های غیرمادی چون قدرشناسی توسط سرپرستان می تواند سبب ایجاد هیجان مثبت در محیط کار گردد.( بریف[۵] و وایس[۶] ،۲۰۰۲).
هیجان ها با رفتار کارکنان و پیامدهایی که دارای معنای ضمنی مهم برای سازمان ها هستند رابطه دارد. خلق مثبت با خلاقیت بالا، خشنودی شغلی بیشتر، ترک کارکمتر، عملکرد زمینه ای بیشتر(یعنی، انجام داوطلبانه وظایف اضافی که درخواست نشده است) و عملکرد شغلی بهتر رابطه دارد هیجانها همچنین با رفتارهای ضد تولید(مثل،پرخاشگری کلامی به سوی همکاران و تلاش هدف دار به ممانعت از کار دیگران) رابطه دارند. هیجان های مثبت منجربه سطح پایین از این رفتارها و هیجان های منفی منجر به سطوح بالایی از این رفتارها خواهد گردید.( فاکس[۷] ، اسپکتور[۸] و میلز[۹]،۲۰۰۱)……………………….
………………………………..
……………………………..