مبانی نظری وپیشینه پژوهش سلامت روان وعلت اختلال روانی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی نظری وپیشینه پژوهش سلامت روان وعلت اختلال روانی
اصطلاح سلامت روانی، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده میشود. هر فرهنگی براساس معیارهای خاص خود بدنبال سلامت روان است. هدف هر جامعه این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین کند آماده نماید و سلامت روان قسمتی از سلامت کلی است. یک فرد زمانی سلامت روانی دارد که با شناخت و حفظ ویژگیهای شخصیتی خود را با محیط تطبیق دهد. شناخت خود مجموعه ادراکات و ارزش ها افکار و عواطف را تشکیل میدهد که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود میشود به این معنی او می فهمد کیست و چیست. در تأمین سلامت روان علاوه بر عوامل ژنتیکی، عوامل محیطی نیز تأثیر فراوان دارند. اگر چه شناخت کامل ویژگیهای مربوط به سلامت روان در یک فرد بسیار مشکل است ولی زمانی افراد از نظر روانی سالم هستند که خصوصیات شاخص زیر را داشته باشند:
۱- اعتماد به نفس دارند.
از خصوصیات مثبت و برجسته خود استفاده میکند در عین اینکه به محدودیتها و نواقص خود آشنایی دارند. تواناییهای خود را میشناسد و حداکثر استفاده را می برد. واقعیت وجودی خود را آشکار نمیکنند و به جای عذرآوری و دلیلتراشی شکستها را به راحتی میپذیرد و نگرانی به خود راه نمیدهند.
۲- احتیاجات اولیه را به راحتی برطرف میکند
برآوردن نیازهای اولیه زندگی به خصوص نیازهای جسمانی باعث تلاش دائمی در این افراد میشود و با شناخت واقعیتها بهطور واقع بینانهتری با مشکلات مقابله میکنند.
۳- با دیگران بهدیده خوب مینگرند
ضمن دوست داشتم دیگران به آنها اعتماد می کنند. در حفظ روابط دیگران کوشا هستند، محبت خویش را به طور مستقیم ابراز می کنند و برای آنها شواهد مناسب میآورد.
۴- مسئولیت پذیرند
ضمن پذیرش مسئولیت مناسب با سن خود مسئولیت کارهایی را که خود انجام میدهند می پذیرند و از کمی تجربه لذت میبرند و همیشه برای بهترین نتیجه در تلاش هستند (فرج زاده،۱۳۸۸).
در مورد سلامت روان، تعاریف نظری فراوانی وجود دارد و یک توافق جمعی و مشترک بین اندیشمندان رشتههای مختلف در این مورد وجود ندارد. مثلاً پزشکان و افرادی که با دیدگاه پزشکی به این مسئله مینگرند. سلامت روان را منوط به نداشتن علائم بیماری تلقی مینمایند و روانشناسان و روانپزشکان نیز فردی را از نظر روانی سالم میدانند که دچار علایم روانی که بیانگر اختلال در کارکردهای روانی است، نباشد و بتواند به هنگام مواجهه با مسایل و مشکلات اجتماعی در رفتارهایشان تعادل برقرار نمایند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی، سلامت فکر و روان را چنین تعریف مینماید، سلامت روانی عبارت میباشد از، سلامت فکر و روان، قابلیت برقراری رابطه هماهنگ و موزون با دیگران، تغییر و اصطلاح محیط فردی و اجتماعی، حل تضادها مشکلات و تمایلات فردی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانیفر، ۱۳۷۳؛ به نقل از جوکار و سمنگان،۱۳۸۹).
لوینسون و همکارانش[۱] (۱۹۶۲) معتقدند که سلامت روانی، عبارت است از اینکه: اولاً فرد چه احساسی نسبت به خود و دیگران و دنیای اطراف دارد و ثانیاً به چگونگی سازگاری فرد با خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش ارتباط دارد. جاهودا[۲] (۱۹۸۲) نویسنده آمریکایی که نخستین کتاب را تحت عنوان «مفهوم سلامت فکری» در سال ۱۹۵۸ منتشر کرده است در تعریف سلامت روانی میگوید: سلامت روانی عبارت است از واکنش های مطلوب، متناسب، مستقر انسانی در موقعیتهای مختلف، که راهنمای تحولات رفتاری فرد در برابر ناراحتیها و فشارهای درونی، بیرونی باشد (عطار شوشتری و شفاعی،۱۳۹۱).
پاتن[۳](۱۹۹۴) معتقد است که سلامت روان را بایستی به منزله توانایی افراد برای دستیابی به اهدافی که برای خود در نظر گرفته است، تعریف نمود. فرد سالم، کسی است که از نظر کارکردهای روانی (از جمله، اندیشه، عاطفه، ادراک، رفتار) دچار اختلال نباشد و با خود، خانواده و اجتماع رابطهای هماهنگ و صمیمانه داشته باشد و وظایف و مسئولیتهای فرد را در قبال خانواده و جامعه به خوبی انجام دهد (فدایی،۱۳۹۰).
همهی متخصصان معتقدند که سلامت روان در تحول شخصیت واحد نقش بنیادین دارد. تصور تحول موزون انسان بدون وجود سلامت روان غیر ممکن است. بی شک عوامل متعددی بر سلامت روان تأثیر میگذارند که فهرست کردن همهی آنها دشوار است، چرا که وجود تفاوتهای فردی ممکن است به تنوع در عوامل مؤثر بر سلامت روان بیانجامد، با این حال یافتههای حاصل از پژوهشها در زمینههای زیست شناسی و علوم اجتماعی دانش ما را دربارهی عواملی که ممکن است سلامت روان را تحت تأثیر قرار دهند وسعت بخشیدهاند (خزل پور،۱۳۹۰).
برخی از الگوهای مهمی که علت اختلال روانی را از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار میدهد عبارتند از:
الگوی پزشکی
بر نقش شرایط اندام و از زوایای گوناگون که میتواند کنش مغز را تحت تأثیر قرارداده و به اختلال روانی بیانجامد، تأکید ورزیده است.
الگو روان تحلیلگری
در وهلهی نخست بر موقعیتهای تنش زایی که به وسیلهی اضطراب، متضمن تهدید برای افراد است متمرکز میشود. چنانچه فرد به طور مؤثر با موقعیت اضطرابی سازش حاصل کند، اضطراب حذف میشود و در صورتی که اضطراب و تنش ادامه یابد فرد نوعاً به مکانیزمهای دفاعی گوناگون، که سلامت روان وی را تحت تأثیر قرار میدهند متوسل میشود، این الگو به تجارب آغازین کودک در خانواده که به وسیلهی هدایت نادرست والدین سرکوب شده است اهمیت بسیار میدهد.
الگوی رفتاری نگری
یادگیری معیوب را عامل اساسی اختلال روانی می داند، سلامت روان به طور گستردهای توسط شکست در یادگیری رفتارهای سازش یافتهی ضروری یا ناکامی در تسلط یافتن بر موقعیتهای اجتماعی به طور موفقیت آمیز تحت تأثیر قرار میگیرد. ناگفته پیداست که رفتارهای سازش نایافته مانند سایر مهارتها، از محیط آموخته میشود.
الگوهای هستینگرـ انسانینگر
بر توقف با تحریف تحول فرد به عنوان عامل اساسی که بر سلامت روان اثر میگذارد تأکید میورزد. این الگوها بر تقویت انگیزش و شکلگیری «خود» در فرد تأکید می کنند چنان چه فرد مجالهای رشد فردی و خودشکوفایی را انکار کند اضطراب ناامیدی و ناکامی را تجربه خواهد کرد. در نهایت به سازگاری خواهد انجامید، این الگو بیانگر این نکته است که انحراف از طبیعت انسانی که اساساً رو به توحید یافتگی و سازندگی دارد، به وسیلهی شرایط ناخوشایند محیطی موجب سازش نایافتگی میشود (آریا،۱۳۸۸).
در این بخش به اختصار به تشریح سلامت روان بر اساس مکاتب مختلف روانشناسی و روانشناسان برجسته هر دیدگاه در مورد سلامت روان و ویژگیهای افراد برخوردار از سلامت روانی بالا میپردازیم.
رویکرد زیستگرایی
این مکتب، که روانپزشکی از آن نشأت میگیرد، در مطالعه رفتار انسان بر بافتها و اعضای بدن اهمیت زیادی قائل است. در حقیقت این دیدگاه به بیماری روانی بیشتر از سلامت روانی توجه دارد، چرا که بیماری روانی را زمره سایر بیماریها قرار میدهد. دیدگاه روانپزشکی در تبیین بیماری روانی از الگوهای علوم پزشکی بهره میگیرد و به پدیدهها و اختلالهای فیزیولوژی اهمیت میدهد. این دیدگاه در مورد انسان معتقد به اصل تعادل حیاتی میباشد و بر این اساس سلامت روانی، نظام متعادلی است که خوب کار کند. اگر این تعادل بر هم بخور فرد به بیماری روانی دچار میگردد(نعمت زاده،۱۳۹۲).
رویکرد روانکاوی و روانکاوی نوین
مکتب روانکاوی از این جهت که به مفهوم تعادل بین ساختارها، تشخیص و درمان استوار است، به مکتب زیستگرایی شباهتهایی دارد. روانکاوی معتقد است که شخصیت فرد از ۳ عنصر نهاد، من و من برتر تشکیل میشود. به نظر برخی روانکاوان، فرد زمانی از سلامت روانی برخوردار میگردد که من با واقعیتها سازگار شود و بتواند نشانههای غریزی نهاد را کنترل نماید. درباره سلامت روانی، مفاهیم روانکاوی زیادی وجود دارد که در ادامه به نظر فروید بنیانگذار روانکاوی و برخی از پیروان به نام مکتب میپردازیم (فرج زاده،۱۳۸۸)……………………….
……………………….
………………………..