مبانی وپیشینه نظری ابراز و مهار خشم
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی وپیشینه نظری ابراز و مهار خشم
فصل دوم پایان نامه روانشناسی درباره ابراز و مهار خشم
- سبک های ابراز و مهار خشم
- ماهیت خشم
خشم، هیجان مثبتی است که در هنگام مواجه شدن با تهدید عاطفی، جسمی و روانی بروز میکند. خشم مناسب بـه ما ایـن امـکان را میدهد تا از خود در مقابل صدمات و خطرهای عاطفی و جـسمی مـحافظت کنیم. بنابراین خشم مناسب یک عکس العمل طبیعی به فقدان و ضرر و آسیب است. در پشت این خشم، معمولا عواطف و احساسات طبیعی از قبیل حس آسیبپذیری، ناامیدی و تـرس از فـقدان وجود دارد. در حـقیقت خشم یک مشکل نیست، بلکه این که ما در هنگام خشم دست بـه چه اقداماتی میزنیم، ممکن است یک مشکل باشد (پور حسین دناک، ۱۳۸۴). به همین دلیل مردم دربارهء خشم دچار تعارض میشوند، چون از یک سو واکنشی طبیعی اسـت و از سـوی دیـگر، میتواند مانعی در راه رسیدن به اهدافشان باشد. در ارتباط با ماهیت و چگونگی خشم، تحقیقات وسیعی انـجام شـده است که نتایج به دست آمده نشان میدهند:
- خشم، هیجان رایجی است که اغلب نسبت به اشخاص مورد علاقه که بـه آرزوهـا و تـمایلات ما بیاعتنایی میکنند، احساس میشود.
- خشم اغلب به وسیلهء نرسیدن به آن چه میخواهیم، برانگیخته میشود.
- واکنش افراد به ابـراز خـشم، اغلب مـنفی است.
- اگر چه ما آگاهی بعد از ابراز خـشم احـساس رضـایت میکنیم،اما ضرورتا به اهدافمان در بلند مدت نمیرسیم (مرادی،۱۳۸۱).
- تعریف خشم
«داروین» رفتارشناس معروف انگلیسی، که عواطف را در حیوانات و انسانها مورد مطالعه قرار داده، معتقد است که «خشم واکنشی ساده در بـرابر تـهدید اسـت که باعث میشود ارگانیزم در برابر وضعیت نامطلوب از موجودیت خود دفاع کند.» او بـراین بـاور بـوده است که خشم مهمترین هیجانی است که به بقای ارگانیزم کمک کرده است و طـبق ایـن دیـدگاه میشود چنین استنباط کرد که ارگانیزمی که خشم بیشتری دارد، فرصت بیشتری برای بقا و گـسترش نـسل خود دارد(تقی لو، ۱۳۸۴).
نگاهی اجمالی به این دیدگاه نشان میدهد که درک داروین بسیار ساده انگارانه بـوده اسـت. به ایـن دلیل که داروین به مانند بسیاری از رفتارگرایان به آن خاصیت مکانیکی بخشیده و نقش شناخت (باورها، اعتقادات، نگرشها و…) را در پدیـدهی خـشم مورد توجه قرار نداده است. درحالیکه اهمیت مقولهی شناخت در تعریف خشم چنان بارز اسـت کـه عـدهای از روان شناسان آن را«هیجان اخلاقی» نامیدهاند. به این دلیل که انسانها اغلب زمانی دچار خشم میشوند که ارزشـها و مـعیارهای اخلاقی آنان در معرض تهدید قرار گرفته باشد( تقی لو، ۱۳۸۴).
براساس تعریف هوولس و رایت(۸۷۹۱) «خشم»به عنوان یک حـالتی ذهـنی، از برانگیختگی هیجانی، «خصومت»، به عنوان یک بازخورد همراه با یک ارزیابی منفی درازمدت از دیگران و رویدادها و«پرخاشگری»، به عنوان رفتاری آشکار به صورت درگیر شدن و آسیب رساندن به دیگران مشخص شده است (به نقل از مختاری، فرزاد و فراهانی، ۱۳۸۷).
امروزه در تعریف خشم علاوه بر اسـتفاده از مـتغیرهای روان شـناختی از شاخصهای فیزیولوژیکی نیز استفاده میشود. اما چون تغییرات فیزیولوژیکی که در زمان خشم دیده میشود، منحصر به خـشم نـیست. بلکه در هـیجانات دیگر نیز دیده میشود. بنابراین نقش محدودتری در تعریف خشم ایفا میکند. بههمین سبب در دیـدگاههای اخـیر، خشم بر اساس کیفیتهای ذهنی و پدیدار شناختی تعریف می شود. به طوری که اسپیلبرگر معتقد است؛ «خشم» یک حالت هیجانی اسـت کـه شدت آن از عصبانیت ملایم تا خشم و غضب شدید گسترده است( تقی لو، ۱۳۸۴).
یکی از دقیقترین تـعریفها دربـارهی خشم مربوط به دیدگاه بریکویتز(۱۹۳۳) است. او که بـا مـطالعهی هـود بر روی هیجان خشم توانست، تغییراتی معقول درنظریهی نـاکامی- پرخـاشگری ایجاد کند، معتقد است خشم علاوه بر بعد شناختی (افکار،اعتقادات و باورها) و فیزیولوژیکی(هورمونها و انتقال دهـندههای عـصبی) از ابعاد دیگری چون پدیدار شـناختی (آگـاهی ذهنی از احـساسات خـشم) و رفـتاری نیز(بروز ظاهری و چهرهای و همینطور،رفتاری کلامی) برخوردار اسـت و در نـهایت خشم را اینچنین تعریف میکند: «خشم برچسبی است که ما به یک تجربهی ذهـنی نـامطلوب میزنیم، این هیجان با شناختها و واکنشهای کـلامی و چهرهای خودکار در ارتباط اسـت. خشم در فـرهنگ و خرده فرهنگهای یکجامعه نقشی اجـتماعی اسـت که نوع خاصی از رفتار را فرا میخواند، این رفتار با تجربههای درونی تداعی میشود و نـسبت بـه دیگران تنبیهکننده است. پس خشم در آگـاهی هـشیار انـسان احساس میشود و از طـریق کـلمات و واکنشهای بدنی بروز داده میشود( تقی لو، ۱۳۸۴).
خشم یک واکنش هیجانی نسبتا قوی است که در انواعی از موقعیت های (حقیقی یا خیالی) همانند به بند کشیده شدن، مداخله بی مورد دیگران، ربوده شدن متعلقات و مورد تهدید یا حمله واقع شدن ظاهر می گردد و با بر انگیختگی فیزیولوژیک و افکار ستیزه جویانه همراه است و اغلب رفتارهای پرخاشگرانه به دنبال دارد(قدیری، ۱۳۸۴).
با توجه به تعریف مزبور، دو عامل تسریع کننده بروز خشم هستند:
- ناکامی از رسیدن به هدف؛
- پیش بینی ناکامی.
لازم به ذکر است که خشم لزوما به پرخاشگری منتهی نمی شود، فرد ممکن است خشم خود را متوجه درون خود کند یا ممکن است فقط با کمک وسایل کلامی خشم خود را بیرون بریزد(قدیری، ۱۳۸۴).
- عوامل مـؤثر در بروز خشم
عوامل جسمی. افراد خشمگین، حداقل دو مشخصه دارند که میتوانند در بروز خشم مؤثر باشند: سیستم ضعیف پاراسمپاتیک و سیستم ضعیف دفاعی. سیستم عـصبی سـمپاتیک در افراد خشمگین، مرکز ترشح هورمونهای اضطراب(آدرنالین و نور آدرنالین) در هنگام بروز خشم است، برعکس سیستم پاراسمپاتیک بـه سبب تـرشح تـرکیبات شیمیایی استیل کولین، اثر آرامش بخش دارد. سیستم سمپاتیک در فرد خشمگین با کوچکترین تحریکی فعال میشود و موجب یک سلسله تـغییرات زیـستی مانند بـرانگیختگی، برافروختگی، تغییر رنگ، تپش قلب و… در فرد میشود. همین امر موجب عصبانیت فرد شده، او را به سمت ابراز خـشم میکشاند (مرادی،۱۳۸۱ ).
مواجه شـدن با الگوهای خشم. رابطهء بین بروز خشم و قرار گرفتن در معرض خشونتهای تلویزیونی مورد توجه قرار گرفته است. کودکانی که فـیلمهای خـشن را در تلویزیون تماشا میکنند، خشونت و خشم بیشتری نسبت به دیگران نشان خواهند داد. به نظر مـیرسد ایـن رابطه با گذشت زمان عمیقتر خواهد شد کـه حـاکی از تـأثیر خشونت در وسایل ارتباط جمعی است (سادوک و سادوک،۲۰۰۲؛ ترجمه پورافکاری،۱۳۹۰).
تحریک مستقیم توسط دیگران. بررسیهای حـاکی اسـت که بدرفتاری و اهانت کلامی دیگران غالبا عامل عمدهای در بروز خشم است. وقتی فرد خشمگین شود، معمولا الگـویی فـزاینده پیدا میکند و در نتیجه حتی ضـربهای خـفیف یا کـلامی بـیاهمیت مـیتواند موجب تحریکات قوی شود (سادوک و سادوک،۲۰۰۲؛ ترجمه پورافکاری،۱۳۹۰).
تأثیر آلودگیهای محیطی. گزارش شده است کـه قـرار گرفتن در معرض بوهای مضر(مانند بوهای کارخانههای سازندهء مواد شیمیایی)ممکن است موجب تحریک افراد و بـروز خـشم در آنها شود.
از سویی، افرادی نیز که در معرض صـداهای بـلند و تحریک کننده قرار میگیرند، خشونت مستقیم شدیدتری نسبت به افرادی که در معرض این شرایط نیستند، از خـود نـشان خواهند داد (سادوک و سادوک،۲۰۰۲؛ ترجمه پورافکاری،۱۳۹۰).
- راههای ابراز خشم
شیوه های ابراز خشم در افراد با هم فرق دارند. دانستن و تأمّل در شیوه های ابراز خشم می تواند ما را در بازشناسی خشم خود و دیگران کمک کند تا واقع بینانه تر به اداره آن بپردازیم. در ذیل، این شیوه ها ذکر می شوند(قدیری، ۱۳۸۴).
- واپس رانی و سرکوب: خشم در اینجا به ناخودآگاه فرستاده می شود.
- جابه جایی: خشم به شیء یا فردی که عامل اصلی خشم نیست منتقل می شود; مثلا، کارمندی که از دست رئیس خود عصبانی است، به اشیا لگد می زند یا خشم خود را سر همسر و فرزندان خود خالی می کند.
- گریستن و خندیدن: خشمی که تخلیه هیجانی و کلامی نشده است به شکل گریه ظاهر می شود. ممکن است این خشم با ابراز کلامی نیز همراه باشد. البته گاهی نیز خشم با شوخی، کنایه و جوک ابراز می گردد و فرد به باد استهزا گرفته می شود.
- واکنش افراطی: فرد نسبت به عمل فرد مقابل واکنش بیش از حد نشان می دهد که با کرده فرد تناسب ندارد.
- رویارویی مثبت: پاسخ مستقیم، صریح و قاطع فرد نسبت به عامل خشم و بیان احساس و دلایل برانگیخته شدن خشم خود.
- پاسخ انفعالی: فرد خشم خود را به طور واضح و مستقیم ابراز نمی کند که این قسم در انواع گوناگونی ظاهر می شود:
الف) خشونت انفعالی: در حضور دوست اعتراض نمی کند، اما در غیابش اقدام به تخریب اموال او و… می کند.
ب) رفتار مخفیانه: غیبت، ناسزاگویی زیرلب، سکوت، پرهیز از تماس چشمی، تحقیر، شکایت، فریب کاری و سخن چینی از این قبیل اند(قدیری، ۱۳۸۴).
ج) بازی دادن: در اینجا، فرد به تخریب روابط، تمارض و تحریک دیگران به اعمال خشونت و کنار کشیدن می پردازد.
د) از خود گذشتگی: فرد به کمک فراوان طرف مقابل می پردازد، اما از او کمکی نمی پذیرد
هـ.) رفتارهای وسواسگرانه: اعتیاد، تعصّب، انتقادجویی و سرزنش از این قبیل اند.
- انکار: بسیار دیده شده که افراد عصبانی منکر عصبانیت خود هستند. این واکنش گرچه به ظاهر خبر از تعادل عاطفی فرد در قبال دیگران می دهد، اما معرّف حقیقت نیست.
- انفجار مستقیم (خشم فعّال): انفجار خشم در این حالت همانند آتشفشانی است که مواد مذاب آن جز ویرانی اطراف خود، ثمر دیگری ندارد.
- فرافکنی: در اینجا، فرد مرتب خشم خود را به دیگران نسبت می دهد و دیگران را خشمگین می شمارد(قدیری، ۱۳۸۴).
در مجموع، می توان گفت: ابرازخشم ازچندوجه خارج نیست:
الف. درون ریزی و سرکوب: این امر منشأ بیماری های گوناگون روانی مثل افسردگی و روان تنی (زخم معده و مانند آن) می شود و در درازمدت می تواند به کینه و تلخی عمیقی منجر شود که نگرش فرد را نسبت به خود و محیطش با طرز فکر منفی اش تحت تأثیر قرار می دهد.
………………………
……………………
…………………