مبانی وپیشینه نظری درمان بیش فعالی با نوروفیدبک
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
مبانی وپیشینه نظری درمان بیش فعالی با نوروفیدبک
درمان بیش فعالی با نوروفیدبک
جديد ترين درمان براي کودکان ADHD آموزش نوروفيدبک ميباشد، نوروفيدبك، نوعي رويكرد توانبخشي در درمان است، و هدف آن، بهنجار سازي پايدار ADHD-ADD است ( بارابار ،۱۹۹۶ ) . و هدف آن بهنجار سازي پايدار رفتار بدون وابستگي مداوم به داروها يا رفتاردرماني است. نوروفيدبك، يک سيستم در مان جامع است که مستقيما” برروي کار مغز کار ميکند.هر کدام از ما تعداد بيشماري نورون در مغزمان داريم . امواج مغزي با فعاليت و عدم فعاليت الکتريکي نورون ها در ارتباط هستند سيکل آنها بار ها وبارها بالا و پايين مي رود . بلافاصله زماني که سيکل امواج مغزي مراجع براساس الگوي تعريف شده حرکت کند باز خورد دريافت ميکند . در نوروفيدبک صنسورهايي که الکترود ناميده ميشوند برروي پوست سر بيمار قرار ميگيرند . اين سنسورها فعاليت الکتريکي مغز فرد را ثبت و در غالب منحني هاي امواج مغزي ويا در اغلب موارد به شکل شبيه سازي شده در قالب يک بازي کامپيوتري يا فيلم ويديويي ، به او نشان داده ميشود. در اين حالت فيلم يا هدايت بازي کامپيوتري بدون استفاده از دست تنها با امواج مغزي شخص انجام ميشود. به اين شکل فرد با ديدن پيشرفت يا توقف بازي و گرفتن پاداش يا ازدست دادن امتياز ياتغييراتي که درصدا يا پحش فيلم بوجود مي آيد ، پي به شرايط مطلوب يا نامطلوب امواج مغزي خود برده و سعي ميکند تا با هدايت فيلم ، وضعيت توليد امواج مغزي خودرا اصلاح کند . مثلا” اگر قراراست فرد موج تتا ي خودرا کاهش دهد بازي در صورتي پيش ميرود که موج تتا از يک حد مشخص شده اي کمتر باشد.
۵۱
نوروفيدبک يک فرايند آموزشي است که درآن مغز خود تنظيمي را فرا ميگيرد. نورولوژيك اساس اين اختلال را مي پذيرد. با عنايت به اين كه كودكان، نوجوانان يا بزرگسالان مبتلا به اختلال بيش فعالي – نقص توجه ، در مقايسه با افراد نرمال، فعاليت امواج مغزي آهسته تتا بيشتر و فعاليت بتاي كم تر ي دارند ، نوروفيدبك به دنبال آن است تا به بيماران آموزش دهد واكنش هاي امواج مغزي خود را نسبت به محر كها، بهنجار سازند ( مان ، لوبار، زيمر من ، ميلر ، ۱۹۹۲ ، لوبار ،۲۰۰۳).
از زمان اولين گزارشات از درمان اختلال بيش فعالي با نقص توجه (ADHD ) از طريق نوروفيدبک درسال ۱۹۷۶ ، در مطالعات بسياري به بررسي و تحقيق درباره اثرات نوروفيدبک بر نشانه ها ي مختلف ADHD اعم از بي توجهي ، بيش فعالي و تکانش پذيري پرداخته اند اين روش همچنين مورد استفاده اطباء بسياري قرار گرفته است ولي ميزان تاثير گذاري اين درمان برمبناي شواهد- هنوز مشخص نيست . لوبار ، اظهار مي دارد كه فرضيه اصلي اين زيربنايي استفاده از نوروفيدبك در درمان ADHD اين عبارت است : کودکان ADD و ADHD با کارکرد عصبي زيستي به ويژه در سطح كورتيكال و عمدتا كاركرد لوب پري فرونتال همراه است ، و اگر چه اين نقص زيربنايي عصب شناختي قابل اصلاح است،
كودكان مبتلا به ADHD/ADD خواهند توانست راهبردها وپاراديم هايي را نشان بدهند که کودکان بدون ADHD/ADD از قبل دارا بوده اند.
منشاء سيگنالهاي مغزي
تخليه يک نورون يا يک فيبر عصبي از واحد پوست سر قابل ثبت. بجاي آن بايد بطور همزمان هزاران ويا حتي ميليونها نورون يا فيبر ، تخليه شوند و فقط در اين حالت است که پتانسيل هاي نورون ها و يافيبرها بخاطر اثر برهمزماني به اندازه اي مي رسند که قابل ثبت باشند. بدين ترتيب شدت امواج مغزي ثبت شده از پوست سربا تعدادنورون ها يا فيبرهايي که بطور همزمان تخليه ميشوند ، تعيين ميگردد. . در واقع سيگنالهاي عصبي غير هزمان اثر همديگر را خنثي مي کنند(هنريش اچ ; گوين لبن اچ ، ۲۰۰۶ ). در هنگام بسته بودن چشم ها تخليه همزمان نورون هاي زيادي در قشر مغز با فرکانس ۱۳ هرتز امواج آلفا را توليد ميکنند و اين امواج برطرح EEG فرد غالب ميشوند .
۵۲
. اما وقتي که چشم ها باز ميشوند فعاليت برخي نواحي مغز شديدا” افزايش يافته و همزماني سيگناله در فرکانس ۱۳ هرتز ازبين مي رود . در اين شرايط همزماني سيگنالها در فرکانس ديگري ، مثلا” بتا بر قرار مي شود . وحالا امواج بتا در EEG ثبت ميشوند . فعاليت قشري ثبت شده در EEG را به ساختارهاي زيرين قشر مغز بويژه تالاموس نسبت داده اند(هنريش اچ; گوين لبن اچ ، ۲۰۰۶ ). اگر ارتباط قشر مغز با تلاموس قطع شود ، امواج آلفا بوجود نمي آيند . احتمالا” تحريک لايه غير اختصاصي هسته هاي احاطه کننده تالاموس و يا هسته هاي عميق تالاموس ، موجب بروز امواج آلفا ميشوند . . برخي معتقدند که امواج آلفا از يک نوسان فيدبکي خود بخودي در سيستم تالاموس – قشري منتشر ميشوند و همين نوسان موجب دوره اي بودن امواج آلفا وهم فعال شدن همزمان ميليونها نورون قشري در جريان هر موج ميشود(ورنون دي جي،۲۰۰۶ ). قطع ارتباط قشر مغز با تالاموس موجب بروز موج دلتا ميشود. اين موضوع بيان ميکند که احتمالا” مکانيسم هاي هماهنگ کننده اي در نورون هاي قشري وجود دارند که بطور کامل از سازمان هاي تحتاني مغز مستقل هستند.
منشاء امواج بتا و تتا ، نا شناخته اند ولي احتمال ميدهند که اين امواج نيز مسيرهاي دو جانبه اي در قسمت هاي عميق تالاموس ويا راههايي رفت وبرگشتي بين قشر مغز و تالاموس داشته باشند (فيروز ابادي ، ۱۳۸۸).
امواج مغزي و کارکردهاي آن
موج آلفا
در زمان آرامش ۱و فعاليت بسزايي دارد. فرکانس ريتم آلفا بين هشت تا چهارده سيکل در ثانيه و دامنه آن در حدود پنجاه ميکروولت است . اين ريتم هنگامي ثبت ميشود که فرد در حالت استراحت کافي به سر ميبرد و محرکهاي حسي شديد در او اثر نکنند. براي ثبت اين منحني ها فردرا درمحيط آرامي قرارداده نور محيط راکاهش ميدهند يا از فرد ميخواهند تا چشمهاي خودرا ببندد. دامنه ريتم آلفا در برخي بيماران مانند صرع و هيدروسفالي ۲ از منحنيحاي طبيعي بيشتر است . اين امواج با تحريکاتي که از بخش تورينه اي تالاموس به قشر مخ ميرسندمربوط است وقطع ارتباط تالاموس با قشرمخ باعث از بين رفتن آنها ميشود.
۵۳
مواج آلفا۱ بطور گسترده اي براي کار برروي حالت مراقبه وتوجه و حافظه مورد مطالعه قرار گرفتند . بطور کلي بنظر ميرسد اين امواج فعاليت هاي منطقي از مغزکه براي تمرکز برروي محرک استفاده نميشوند را سرکوب مي کنند . به عبارت ديگر ، اگر براي فردي يک محرک بصري ايجاد شود. در نواحي مختص حس لامسه و شنوايي افزايش فعاليت آلفا مشاهده ميشود. در اسکن حافظه ، جاييکه ليستي از کلمات حفظ ميشود مشاهده شده است . همچنين امواج الفا با زماني که از فرد خواسته ميشود که به يک محرک خاص را پيش بيني کند در ارتباط هستند . از دو تحقيق انجام شده اخير نمونه هاي بدست آمدهکه نشان مي دهد زمانيکه براي فرد به جاي محرک بصري ، محرک شنوايي ارائه ميشود ، قدرت آلفا سرتاسر قشر مغز به ميزان زيادي افزايش مي يابد. چنين اثري نيز در امور بصري مشاهده شده است . اين اثر در سرتاسر قشر مغز با دقت کامل رخ ميدهدکه نشان دهنده حواس پرتي در زمينه بصري است (فوکس، ۱۹۹۸ ) و۰فر، ۲۰۰۱ ) .
……………………
……………………
………………….