پیشینه تحقیق ومبانی نظری پاسخ رفتاری به تبلیغات اینترنتی
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
پیشینه تحقیق ومبانی نظری پاسخ رفتاری به تبلیغات اینترنتی
پاسخ رفتاری به تبلیغات اینترنتی
برخلاف تبلیغات در رسانههای سنتی، تبلیغات اینترنتی دارای دامنه وسیعی از انواع متنوع تبلیغات، بر حسب محتوا[۱] (مانند تجاری، آموزشی)، شکل[۲] (مانند مکان نمایش، اندازه، رنگ) و رفتار (مانند نحوه نمایش تبلیغات، زمانبندی نمایش تبلیغات) میباشد. در حال حاضر تبلیغات اینترنتی تبدیل به یکی از مهمترین اجزا طراحی وبسایتها شده است. واقعیت این است که محیطهای اینترنتی مانند وبسایتها با تبلیغات اینترنتی، تاثیر قابل توجهی بر پاسخهای شناختی، احساسی و رفتاری دارند (دایلی[۳]، ۲۰۰۴؛ اروگلو و همکاران[۴]، ۲۰۰۱).
سه نوع مختلف از پاسخهای مصرفکنندگان (شناختی، احساسی و رفتاری) به محرکهای محیط آنلاین، شناسایی شده است (کیم و همکاران، ۲۰۱۲). در مقایسه با پاسخهای رفتاری، پاسخهای شناختی و احساسی غالبا در مدت زمان کوتاهی بعد از در معرض قرار داشتن[۵] کاربر با محیط اینترنتی رخ میدهد و میتواند به سادگی بر پاسخهای رفتاری اثر بگذارد. پاسخهای رفتاری به مجموعه فعالیتهایی مربوط میگردد که کاربران در طول و یا بعد از روابط متقابلشان با محیط خارجی از خود بروز می دهند (تنگ و همکاران، ۲۰۱۱).
درک پاسخ رفتاری مصرفکنندگان بسیار حائز اهمیت است، چون پاسخ رفتاری نقش قابل توجهی را در رفتارهای خرید مصرفکنندگان ایفا میکند (انورمیر، ۲۰۱۲). انتظار میرود که نگرش مثبت مصرفکنندگان به تبلیغات، به یادآوری برند نشان داده شده در تبلیغات کمک نموده و بر قصدهای رفتاری مصرفکنندگان تاثیر بگذارد (مهتا، ۲۰۰۰).
پاسخ رفتاری در این پژوهش از دو متغیر تشکیل شده است: ۱) تعداد دفعاتی که یک کاربر، بر تبلیغات کلیک می نماید و ۲) تعداد دفعات خرید محصولات و برندهای نشان داده شده در تبلیغات توسط کاربر (انورمیر، ۲۰۱۲). علت انتخاب این دو متغیر در این تحقیق بدین دلیل است: ۱) کلیک تبلیغات[۶] به صورت گستردهای به عنوان یک شاخص مهم پاسخهای رفتاری مصرفکنندگان نسبت به تبلیغات اینترنتی مطرح میگردد. ۲)خرید اینترنتی[۷] به صورت گستردهای در تحقیقات مرسوم تبلیغات، به عنوان ابزاری برای اندازهگیری اثربخشی تبلیغات به کار میرود (وانگ و همکاران، ۲۰۱۰).
کلیک تبلیغات، تعداد دفعات کلیک کاربر بر تبلیغاتی (مختلف) که در معرض آن قرار دارد، میباشد (کیم و همکاران، ۲۰۱۱). کلیک تبلیغات، مهمترین ابزار اندازهگیری اثربخشی تبلیغات اینترنتی میباشد (درز و زفریدن[۸]، ۱۹۹۷). در مقایسه با سایر ابزارهای اندازهگیری، کلیک تبلیغات یک متغیر رفتاری، در عین حال مربوط و مبتنی بر عملکرد است (اکنومیست[۹]، ۲۰۰۱). کلیک تبلیغات به صورت گستردهای به عنوان یک شاخص مهم پاسخهای رفتاری مصرفکنندگان نسبت به تبلیغات اینترنتی مطرح میگردد (وانگ و همکاران، ۲۰۱۰). در تحقیق گانگ و مادوکس[۱۰] (۲۰۰۳)، کلیک تبلیغات تعیین کنندهی مهمی برای یادآوری تبلیغات در بین کاربران چینی بود. ولین و همکاران[۱۱] (۲۰۰۲)، بیان میدارد که کلیک تبلیغات یکی از اصلیترین رفتارهای تبلیغات اینترنتی میباشد. در تحقیقی، چو[۱۲] (۲۰۰۳) رابطه مثبت و مستقیمی را بین نگرش کلی به تبلیغات وب[۱۳] و تعداد دفعات کلیک بنر، یافته است.
به مرور زمان، اینترنت به سرعت به جزیی جداناپذیر از زندگی روزانه افراد تبدیل شد. به طور خاص، در حال حاضر خرید محصولات و خدمات از طریق اینترنت، از احتمال بالایی برخوردار است. از سویی، خرید اینترنتی به کاربران اجازه میدهد تا معاملات را بدون محدودیت زمانی و مکانی در تمام طول سال به انجام برسانند و از طرفی دیگر، حجم وسیع اطلاعات محصولات و خدمات موجود در وب، چالشهای بزرگی را برای کاربران ایجاد کرده است. این امر به علت این حقیقت هست که در حال حاضر، آزادی بیشتری برای مشاهده، ایجاد و ویرایش محتوای وبسایتها وجود دارد (کلولی و همکاران[۱۴]، ۲۰۰۹).
علی رغم مشکلات اقتصادی موجود در جهان، این انتظار وجود دارد که خرید اینترنتی، به سرعت افزایش یابد و دوباره هزینههای تجارت الکترونیک، به وضعیت سابق خود قبل از بحران اقتصادی[۱۵] برسد. فروشگاههای اینترنتی که بدون هیچ توقفی شبانه روز در حال فعالیت میباشند، به مشتریان این امکان را میدهند تا در هر زمانی که از نظر آنان مناسب است، خرید نمایند. به علاوه اغلب، قیمت محصولات و خدمات ارائه شده به علت هزینه پایین راهاندازی فروشگاههای اینترنتی، در سطح مطلوبی قرار دارد (وانگ و همکاران، ۲۰۱۳).
[۱]. Content
[۲]. Form
[۳]. Dailey
[۴]. Eroglu, et al.
[۵]. Exposure
[۶]. Adclicking
[۷]. Online shopping
[۸]. Dreze & Zufryden
[۹]. The Economist
[۱۰]. Gong & Maddox
[۱۱]. Wolin, et al.
[۱۲]. Cho
[۱۳]. Web advertising
[۱۴]. Clewley, et al.
[۱۵]. Recession
…………………………………
………………………………..
………………………………….