دانلود پروپوزال آماده: تعيين کاربري بهينه اراضي به منظور کاهش سيلاب در حوزه آبخیز کسيليان از زير حوزههاي آبخیز رودخانه تالار واقع در استان مازندران
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :390,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
دانلود پروپوزال آماده: تعيين کاربري بهينه اراضي به منظور کاهش سيلاب در حوزه آبخیز کسيليان از زير حوزههاي آبخیز رودخانه تالار واقع در استان مازندران
قسمت هایی از پروپوزال:
۱- بیان مسأله:
……………………………
۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
……………………………
۳- پیشینه تحقیق:
مطالعات انجام شده در خارج از كشور
تاون[۱] (۱۹۸۹)، در تایوان اثر تغییر کاربری اراضی را بر ضریب رواناب و تولید رسوب در ۴ حوزه آبخیز کوچک مطالعه نمود و نتیجه گرفت که در هر واحد اراضی با افزایش میزان بهرهبرداری، ضریب رواناب ناخالص و ضریب رواناب حداکثر به همراه رسوب زیاد میشود (۶۲).
لوروب[۲] و همکاران ( ۱۹۹۸)، در تحقیقی به ارزیابی اثر تغییر کاربری اراضی بر رواناب در شش NAM، مدل نیمه توزیعی WATBAL و مدل توزیعی MIKE SHE پرداخته و نتیجه گرفتند که هیچ نشانهای از افزایش رواناب در سطح شش حوزهی آبخیز دیده نمیشود (۴۹).
سینگ[۳] (۱۹۹۹) بیشینهسازی تولید و سود را با به کارگیری برنامهریزی بهینه کشت در یک مورد در ماهی کوماند[۴] هندوستان انجام داد. در این تحقیق زمانی که حداکثر نمودن تولید به عنوان هدف اصلی مورد نظر بوده است، ۶/۸۶ درصد منطقه تنهابه کشت گندم و سبزیجات اختصاص یافته و بهرهبرداری کل از منابع آب ۷۲/۶۳ درصد و به کارگیری نیروی انسانی ۲۹/۵۴ درصد بوده است. این تحقیق نشان داد که برنامهریزی کشت در سطح منطقه، میزان تولیدات را ۶۰ تا ۹۰ درصد افزایش میدهد (۵۹).
برونسترت[۵] و همکاران (۲۰۰۲)، در تحقیقی با هدف بررسی اثرات تغییر اقلیم و کاربری اراضی روی تولید رواناب انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که تغییرات دما و رژیم بارندگی میتواند منجربه تغییر قابل توجهی در خطر سیل شود و افزایش ۵۰% مساحت مناطق مسکونی ۳۰% دبی اوج سیلاب را افزایش میدهد (۳۹).
ماجی[۶] و همكاران (۲۰۰۳)، گروهي از طراحان کاربري اراضي کشور هند (۱۹۹۸)، از [۷]GIS و دادههای ماهوارهاي براي تجزيه و تحليل اطلاعات منابع خاک در طراحي کاربري بهينه اراضي منطقه اورنگ آباد اين کشور استفاده کردند. آنها GIS را براي مديريت دادههای منابع اراضي و کيفيت خاک به کار بردند. به گونهاي که هر واحد نقشه در محيط GIS حاوي کليه اطلاعات خاک شناسي، فيزيوگرافي، عناصر توپوگرافي و … در خود ميباشد (۵۰).
داس و فلو[۸] (۲۰۰۳)، در گزارشات خود بيان نمودهاند كه نوعي از مدل کاربري بهينه اراضي به وسيله رام سورش[۹] (۱۹۹۸)، براي حوزه آبخيز رودخانه رام گانگا[۱۰] توسعه يافت که بر کارهاي جديد انجام شده در دانشگاه فني مهندسي جی.بی.پنت[۱۱] با استفاده از روش برنامهريزي خطي و با هدف اصلي کمينهسازي هدررفت خاک از حوزه آبخيز بنا شده است. ايشان اظهار ميدارند كه تابع بهينهسازي مدل برنامهريزي خطي مديريت حوزه آبخيز ميتواند براي کمينهسازي هدررفت خاک به کار رود مشروط بر آنکه محدوديتهاي سطح قابل دسترس انواع مختلف محصولات, پتانسيل فرسايش هر نوع سيستم کشت، احتياجات اراضي، درآمد کاربريهاي مختلف اراضي، ايجاد اشتغال در کل و يا با شرط لازم سطح اراضي جنگلي، باغهای ميوه، اراضي مرتعي و … در مدل تعيين شده باشد (۴۱).
ریدل[۱۲] (۲۰۰۳)، بهينهسازي برنامهريزي کاربري اراضي براي نواحي کوهستاني با استفاده از برنامهريزي خطي و سيستم اطلاعات جغرافيايي جهت دستيابي به پايداري را در يکي از حوزههاي کوهستاني شمال تايلند بررسي کرد. هدف از انجام اين تحقيق فهرستبرداري و آناليز خصوصيات زمين و كاربري اراضي براي تفكيك واحدهاي مديريت اراضي و نيل به يك بنيان پايدارتر كشاورزي و بررسي حالات مختلف استفاده از اراضي با به كارگيري برنامهريزي خطي و سيستم اطلاعات جغرافيايي بود که نتيجه اين تحقيق نتیجه آن کاهش۰۷/۵۰ درصدی اراضی دیم و افزایش ۵/۱۳ برابری سطح اراضی باغی نسبت به حالت فعلی را نشان میدهد که بیانگر افزایش سوددهی به میزان ۶۲/۱۸% نسبت به قبل از بهینه شده است، که دلالت بر موفقيتآميز بودن تلفيق مذکور دارد (۵۶).
رانسول[۱۳] و همكاران (۲۰۰۳)، مدلسازي توزيع مکاني کاربري کشاورزي اراضي در مقياس منطقهاي در دو منطقه انگليس را مورد ارزيابي قرار دادند. اين تحقيق روشي را براي مدلسازي توزيع مکاني کاربري کشاورزي اراضي ارائه داده است که بر شبيهسازي فرآيندهاي تصميمگيري در مقياس اراضي كشاورزي ( مبتنيبر بهينهسازي)، و پاسخ محصولات به محيط فيزيکي آنها بنا شده است. نتايج حاصل از اين تحقيق پيشنهاد ميکنند که فرضيههاي اساسي مدل که کشاورزان از ريسک بيزار بوده و دنبال به حداکثر رساندن سود هستند. يک فرض منطقي براي مطالعات منطقهاي ميباشد هرچند مطالعات بيشتر فرآيندهاي تصميمگيري مانند نقش نگرش کشاورز به ريسک، ديدگاههاي متفاوت نسبت به قيمتهای آينده و سوددهي و تأثير تأخير زماني در فرآيند تصميم براي بهبود تواناييها براي توزيع کاربري کشاورزي اراضي مناسب ميباشند (۵۷).
کرالیش و بک استین[۱۴] (۲۰۰۳)، بهينهسازي چند منظوره کاربري اراضي را با استفاده از شبکههای عصبي مصنوعي در کشور آلمان مورد تحقيق و پژوهش قرار داد. اين تحقيق براي مسائل مديريت حوزههای آبخيز يک روش مبتني بر شبکههای عصبي مصنوعي معرفي نموده که قادر است در فضاي مسائل پيچيده و در حال افزايش حوزه آبخيز برآوردهاي خوبي از تصميم بهينه ارائه نمايد. براي اين منظور ابتدا يک نمايش ANN[15] از مکانسنجي هيدرولوژيکي از حوزه آبخيز محاسبه و سپس يک دستورالعمل ANN اصلاح شده براي يافتن نمايش کشت براي سطح حوزه آبخيز، ارائه شده است که اين نمايشها ميتواند جهت توليد تصميمهای قابل توجيه مديريت کاربري اراضي مورد استفاده قرار گيرد (۴۷).
یو[۱۶] و همکاران (۲۰۰۴)، تحقیقی را به منظور توسعه و کاربرد روشی برای تعیین الگوی بهینه کاربری اراضی در رابطه با دبی اوج جریان رواناب در خروجی حوزه آبخیز انجام دادند. نتایج بیانگر کاهش ۱۵ تا ۲۰ درصد میزان رواناب در بارشهای با دوره بازگشت ۱، ۲، ۵ و ۱۰ ساله در مقایسه با الگوی کاربری اراضی فعلی بود (۶۴).
لیو و استوارت[۱۷] (۲۰۰۴)، كاربرد مدلسازي سامانه پشتيباني تصميمگيري براي اتخاذ تصميم چند منظوره در مديريت منابع طبيعي را در آفريقاي جنوبي مورد ارزيابي قرار داد. در اين تحقيق سامانه پشتيباني تصميم براي تصميمسازي چند منظوره مديريت منابع طبيعي با يك ديدگاه مبتني بر هدف، مدل شده كه يك چارچوب يكدست را براي توسعه اين سامانه و تصميمگيري چند منظوره فراهم نموده است. مدل DSS[18] طراحي شده در اين تحقيق، يك روش كارآ و مؤثر براي تصميمگيري چند منظوره در مديريت منابع طبيعي با استفاده از آناليز و تحليل نتايج سيستم عمومي را پيشنهاد نموده است (۴۸).
یو و گلدمن[۱۹] (۲۰۰۶)، تحقیقی را با هدف بهینهسازی کاربری اراضی بهمنظور کمینهسازی دبی اوج در خروجی حوزه آبخیزی در اوهایو انجام دادند. نتایج نشان داد که در صورت بهینهسازی کاربری اراضی، دبی اوج در مقایسه با شرایط فعلی کاربریها ۴۴ درصد کاهش یافته است (۶۷).
یو و گلدمن (۲۰۰۹)، در تحقیقی به بررسی و توصیف اثرات الگوی کاربری اراضی روی هیدرولوژی حوزه آبخیز پرداختند. نتایج این تحقیق نشان داد که تابع روابط بین توزیع مکانی کاربری اراضی و دبی اوج رواناب محدب است (۶۶).
ژو و تانگ[۲۰] (۲۰۰۹)، بهینهسازی کاربری اراضی در مقیاس حوزه آبخیز کوچک برای کنترل فرسایش بر اساس نقشه کاربری اراضی سالهای ۲۰۰۳، ۱۹۶۶، ۱۹۸۸، ۱۹۹۷ و نقشه توپوگرافی سال ۱۹۸۴ در حوزه آبخیز یانگو[۲۱] و با کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی خصوصیات پایه و عوامل موثر در تغییر کاربری اراضی در جلگه لسی در کشور چین انجام شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کاهش خسارت رسوبگذاری بیشتر از ۸۰ درصد و میزان پوشش گیاهان دائمی به ۰۳/۶۱ درصد میرسد. میزان درآمد در سال ۲۰۰۶ نسبت به سال ۱۹۹۸ به ۱۴۹۳ یوان افزایش خواهد یافت و نتایج این تحقیق قابل کاربرد در جلگه لسی میباشد (۶۳).
یو و گلدمن (۲۰۱۰)، بهینهسازی مکانی را با مدل هیدرولوژیکی به منظور کمینهسازی دبی حداکثر سیلاب با اختصاص کاربریهای مختلف اراضی در حوزه آبخیزی در اوهایو با تقسیم این حوزه آبخیز به سه منطقه با اندازه سلولی ۳۰×۳۰ انجام دادند و نتیجه گرفتند که برای کاهش ۱، ۲۵، ۵۰، ۷۵ و ۱۰۰ درصد دبی حداکثر سیلاب نقشه بهینه کاربری اراضی مشابه میباشد و برای حوزه آبخیز مورد تحقیق اراضی شهری ۲/۰ درصد افزایش یافته و اراضی کشاورزی و حفاظت شده تغییری نمیکند (۶۵).
نیککامی (۱۹۹۹)، مدل بهينهسازي را براي کاهش تأثيرات محيطي و اقتصادي فرسايش خاک که ناشي از مديريت نامناسب فعاليتهای کاربري اراضي، در يکي از زيرحوزههای حوزه آبخيز دماوند به كار برد. در اين پژوهش نتايج خروجي مدل توليد رسوب به همراه درآمد خالص هر کدام از کاربريهاي اراضي به عنوان ورودي به مدل بهينهسازي کاربري اراضي وارد شده و محاسبات حداقل نمودن رسوب توليدي و حداکثر نمودن توليدات کشاورزي براي هر کاربري انجام شده است. در اين تحقيق از روش سيمپلکس برنامهريزي خطي چند منظوره استفاده شده است. نتايج تحقيق ارائه شده دلالت بر کاهش %۵ در توليد رسوب و افزايش ۱۳۴% در سود سالانه در منطقه مورد مطالعه دارد (۵۳).
پوراغنیایی (۱۳۸۰)، با استفاده از روش سرویس حفاظت منابع ملی (NRCS)[22] به بررسی روند تغییر دبی سیلابی آبخیز نکارود پرداخته و نتیجه گرفت تخریب جنگل در تشدید سیلاب حوزه آبخیز نکا موثر بوده است (۶).
غلامي (۱۳۸۲)، تعيين تناوب زراعي بهينه با استفاده از برنامهريزي خطي را با هدف تعيين الگوي بهينه تناوب زراعي براي به دست آوردن درآمد خالص و مقايسه آن با وضع موجود، در مزرعه اي ۱۱۰ هکتاري در شهرستان بجنورد انجام داد. در اين مطالعه تناوبهای مختلف زراعي مورد بررسي قرار گرفته و در نهايت تحليل حساسيت مسأله نشان داد که درآمد خالص مزرعه حاصل از چهار تناوب زراعي بهينه و همچنين نهادههای محدود کننده، از دامنه تغييرات نسبتاً انعطافپذيري برخوردار بوده و نهايتاٌ با تحليل پارامتريک، جواب نهايي مسأله حاصل از توابع اوليه نسبت به توابع جديد به عنوان جواب نهايي مطلوب مزرعه تأييد و تعيين گرديد (۲۱).
نیک کامی (۱۳۸۱)، مدل بهینهسازی را برای کاهش تأثیرات محیطی و اقتصادی فرسایش خاک ناشی از مدیریت نامناسب فعالیتهای کاربری اراضی با استفاده از مدل برنامهریزی خطی چند منظوره در یکی از زیر حوزههای آبخیز دماوند انجام و نتیجه گرفت که بهینهسازی کاربری اراضی باعث کاهش ۵ درصد در تولید رسوب و افزایش ۱۳۴ درصد در سود سالانه در منطقه مورد مطالعه میگردد (۵۲).
محسني ساروي و همکاران (۱۳۸۲) تعيين الگوي بهينه بهرهبرداري از منابع حوزههای آبخيز با استفاده از برنامهريزي هدف[۲۳] در زير حوزه گرمابدشت از زيرحوزههای قره سو در منطقهاي در استان گلستان را انجام دادند. در اين پژوهش با توجه به مدل برنامهريزي هدف حوزه آبخیز مورد مطالعه براي چهار کاربري جنگل صنعتي، چراگاه، پارک و منطقه حفاظت شده در نظر گرفته شد. اولويتبندي براساس اهداف اقتصادي، زيست محيطي، اجتماعي به طور جداگانه صورت گرفته است. دادهها و اطلاعات بررسي شده در اين مدل، مقدار درآمد بهره برداران، مقدار سرمايهگذاري نقدي، بيشينه نمودن توليد کاربريهاي مختلف، کمينه نمودن رسوبگذاري و استفاده بهينه از زمين، تأمين آب براي ساکنين پايين دست و بيشينه نمودن اشتغال در منطقه بودند که با توجه به تمام ديدگاههای مطرح شده تحليل شده و مورد مقايسه قرار گرفته است. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان ميدهد که الگوي پيشنهادي بر اساس ديدگاه اقتصادي داراي برتري نسبي نسبت به ديگر ديدگاهها میباشد. زيرا که در آن تمام اهداف مورد نظر تأمين شده است اما در ساير ديدگاههادسترسي به تمام اهداف ممکن نبوده است و در هر ديدگاه دستيابي به برخي اهداف مطرح شده در آن امکانپذير بوده است (۲۸).
فرحپور و همکاران (۱۳۸۲) از دیدگاه بهینهسازی به منظور افزایش حداکثر پوشش گیاهی در مراتع چادگان استفاده نمودند. نتایج تحقیق ایشان در منطقه مذکور بر توصیه گزینه حداکثر درآمد و ظرفیت چرایی از طریق حذف کشت گندم و کاهش یارانه استوار بوده است (۴۴).
جلیلی (۱۳۸۳)، بهینهسازی کاربری اراضی به منظور کمینهسازی فرسایش خاک با هدف توسعه و پیشبرد کاربرد روش برنامهریزی خطی در حوزه آبخیز بریموند واقع در استان کرمانشاه را انجام داد. نتایج تحقیق وی نشان داد که برنامهریزی خطی ابزاری کارآمد بوده و درصورت بهینهسازی کاربری اراضی ضمن کاهش ۷۸/۷ درصد فرسایش خاک، سود سالانه به میزان ۶۲/۱۱۸ درصد افزایش خواهد یافت. بهینهسازی انجام شده در منطقه کاهش اراضی دیم و افزایش اراضی باغی در منطقه مورد مطالعه تاکید دارد (۷).
شعبانی و همکاران (١٣٨٦)، تأثير مديريت کاربري اراضي در کاهش فرسايش خاک و افزايش سوددهي حوزههای آبخيز، (مطالعه موردي: حوزه آبخيز خارستان فارس)، نتایج تحقیق نشان داد بهينهسازي انجام شده بر كاهش اراضي ديم و كشت آبي و افزايش اراضي باغي در منطقه تاكيد دارد، به طوري كه سطح اراضي باغي ۱/۳۷۷ درصد افزايش، سطح اراضي مرتعي بدون تغيير كاربري، سطح اراضي كشت آبي ۷۸/۷۲ درصد كاهش و سطح اراضي كشت ديم ۳/۸۰ درصد كاهش يافته است. همچنين نتايج نشان داد كه در صورت بهينهسازي كاربري اراضي، ميزان فرسايش خاك نسبت به شرايط فعلي به ميزان ۷/۳ درصد كاهش و ميزان سوددهي كل حوزه ۶۳/۱۶۲ درصد نسبت به شرايط قبل از بهينهسازي افزايش مي يابد (۱۴).
جوكار سرهنگي و غلامی (۱۳۸۷)، تاثیر تغییر کاربری اراضی بر افزایش میزان فرسایش و تولید رسوب و پیشنهاد کاربری مناسب در حوزه آبخیز زارمرود استان مازندران با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی را مورد بررسی قرار دادند و نتایج حاصله بیانگر آن بود که با تغییر کاربری اراضی، بخصوص دیمزارها و باغها میتوان شدت فرسایش و میزان آن را به طور قابل ملاحظهای کاهش داد (۸).
فرجزاده اصل و فلاح (۱۳۸۷)، با ارزیابی تغییرات کاربری و پوشش اراضی بر رژیم سیلابی رودخانه تجن با استفاده از فن سنجش از دور به این نتیجه رسیدند که افزایش دبی به دلیل کاهش جنگل و مرتع بوده که در این میان نوع خاک نیز در تشدید آن موثر بوده است و عوامل آب و هوایی تاثیر قابل توجهی نداشته است (۲۴).
غلامی و همکاران (۱۳۸۸)، در تحقیقی به منظور بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی در ایجاد رواناب و خطر سیلاب حوزه آبخیز کسیلیان نتیجه گرفتند که افزایش پتانسیل تولید رواناب و خطر سیلاب در اثر تغییرات کاربری اراضی و تخریب جنگلها و تبدیل آنها به اراضی کشاورزی بوده است(۲۰).
عباسزاده تهرانی و همکاران (۱۳۸۹)، در تحقیقی به بررسی تغییرات پوشش گیاهی و کاربری اراضی که توسط فعالیتهای انسانی ایجاد میشود، بر میزان دبی اوج سیلاب، از طریق به کارگیری فناوریهای نوین سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداختهاند. نتایج حاصله حاکی از آن بود که در صورت تبدیل کاربری اراضی بر اساس قابلیت منطقه، در سیلابهای ضعیف تا متوسط در حدود ۷۰ درصد میزان دبی اوج سیلاب کاهش خواهد یافت و در سیلابهای شدید تا ۴۰ درصد و در سیلابهای بسیار شدید و استثنایی تا میزان ۲۰ درصد در میزان دبی خروجی آبخیز کاهش ایجاد خواهد شد (۱۸).
شعبانی (۱۳۸۹)، در تحقیقی اثر بهینهسازی کاربری اراضی در میزان فرسایش خاک و سوددهی حوزههای آبخیز را در حوزه آبخیز زاخرد فارس مورد بررسی قرار داد، هدف از انجام این تحقیق تعیین سطح بهینه کاربریهای اراضی به منظور کاهش میزان فرسایش خاک و بالا بردن درآمد ساکنین حوزه آبخیز زاخرد در استان فارس بوده است، پس از مشخص کردن محدودیتها و توابع هدف، با استفاده از مدل برنامهریزی خطی سطح بهینه کاربریهای اراضی در منطقه مشخص شد. نتایج نشان داد که در صورت بهینهسازی کاربری اراضی، سطح اراضی باغی ۸۷/۲۱۲ درصد افزایش، سطح اراضی مرتعی ۲۶/۳۰۳ درصد افزایش، سطح اراضی کشت آبی ۵۵/۵۷ درصد کاهش و سطح اراضی کشت دیم ۰۲/۶۵ درصد کاهش مییابد. همچنین نتایج نشان داد که در صورت بهینهسازی کاربری اراضی، میزان فرسایش خاک به میزان ۱۶/۱۳ درصد کاهش و میزان سوددهی کل حوضه ۰۴/۲۷ درصد افزایش مییابد. نتایج بهدست آمده از انتخاب حساسترین پارامتر مدل نیز نشان داد که تغییر در سطح اراضی باغی و سطح اراضی دیم، بیشترین تاثیر در تغییر میزان سوددهی و فرسایش خاک حوضه آبخیز زاخرد را به دنبال دارد (۱۵).
محمدی کنگراني و همکاران (۱۳۹۰)، در بررسی ارتباط میان تغییر کاربری اراضی و نرخ نفوذپذیری خاک و تاًثیر آن در وقوع سیل سال ۱۳۷۸ در حوزه آبخیز جنگلی نکارود نشان دادند که تغییرات پوشش گیاهی در بالادست به عنوان عاملی موثر در نفوذپذیری خاک و حجم سیلابها در آن سال بود. که از دلایل اصلی سیل نکا بوده است (۲۹).
وفاخواه و محسنی ساروی (۱۳۹۰)، در بهينهسازي كاربري اراضي به منظور حداقلسازي فرسايش خاك، زيرحوزه آبخيز اورازان، حوزه آبخیز طالقان، بیان نمودند كه در صورت در نظر گرفتن محدوديت قانوني در كاربري اراضي ملي، ميزان فرسايش در زيرحوزه آبخيز اورازان از ۳۹/۱۸۲۵۳ تن در سال به ۵۷/۱۵۵۵۳ تن در سال(۷۹/۱۴%) كاهش و ميزان سودآوري از ۸۸/۲۳۸۲ به ۱۲/۱۹۰۴ ميليون ريال (۰۷/۲۰%) پس از بهينهسازي كاربري اراضي افزایش خواهد یافت. در صورت عدم لحاظ محدوديت قانوني (ماده ۵۶ قانون ملی شدن مراتع)، بعد از اجراي مدل، ميزان سود ۲۴/۲۲% افزايش و ميزان فرسايش خاك نيز به مقدار ۹۳/۶ % کاهش مییابد (۳۸).
[۲] – Lorup
[۳] – Singh
[۴] – Mahi Command
[۵] – Bronstert
[۶] – Maji
[۷] – Geographic Information System
[۸] – Das and Fellow
[۹] – Ram Suresh
[۱۰] – Ramganga
[۱۱] – G.B. Pant
[۱۲] – Riedel
[۱۳] – Rounsvell and
[۱۴] – Kralisch and Beckstein
[۱۵] – Artificial Neرron Network
[۱۶] – Yeo
[۱۷] – Liu and Stewart
[۱۸] – Decision Support System
[۲۰] – Xu and Tang
[۲۱] – Yango
[۲۲] – Natural Resources Conservation Service
……………………………
۴- اهداف تحقیق:
…………………………………….
۵- فرضيه هاي تحقیق:
…………………………………….
۶- مدل تحقیق
…………………………
۷- سوالات تحقیق:
…………………………………….
۸- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
…………………………………….
۹- بیان جنبه نوآوری تحقیق:
………………………….
۱۰- روش شناسی تحقیق:
الف: شرح كامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهيزات و استانداردهاي مورد استفاده در قالب مراحل اجرايي تحقيق به تفكيك):
………………………….
ب- متغيرهاي مورد بررسي در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
…………………………………….
ج – شرح کامل روش (ميداني، كتابخانهاي) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فيشبرداري و غيره) گردآوري دادهها :
…………………………………….
د – جامعه آماري، روش نمونهگيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان):
…………………………………….
ر- روش نمونه گیری و حجم نمونه:
…………………………………….
ز- ابزار تحقیق:
…………………………………….
هـ – روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها:
…………………………………….
منابع :
…………………………………….
آسان داک: www.Asandoc.com
دانلود نمونه پروپوزال تکمیل شده، پروژه پر شده، طرح پیشنهادیه آماده