جستجو حرفه ای پروپوزال آماده ، پرسشنامه و تمامی مطالب سایت



مبانی نظری وپیشینه تحقیق سازگاري روانشناختي

  • پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
  • ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
  • در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
  • براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
  • راهنماي پرداخت آنلاين
افزودن به سبد خرید

مبانی نظری وپیشینه تحقیق سازگاري روانشناختي

سازگاري روانشناختي

منظور از سازگاري، انطباق متوالي با تغييرات و ايجاد ارتباط بين خود و محيط به نحوي است که حداکثر خويشتن سازي را همراه با رفاه اجتماعي، ضمن رعايت حقايق خارجي امکان پذير مي سازد، بدين ترتيب سازگاري به معني همرنگ شدن با جماعت نيست. سازگاري يعني شناخت اين حقيقت که هر فرد بايد هدف هاي خود را با توجه به چارچوب هاي فرهنگي، اجتماعي تعقيب نمايد (راجرز[۱]، به نقل از فريد، ۱۳۸۵). وقتي مي گوييم فردي سازگار است که پاسخ هايي را که او را به تعامل با محيطش قادر مي کند آموخته باشد تا در نتيجه به طريق قابل قبول اعضاي جامعه خود رفتار کند تا احتياجاتي در او ارضا شوند. يک فرد در يک موقعيت اجتماعي خاص مي تواند خود را به طريق مختلف با آن موقعيت تطبيق دهد يا سازگار کند (مک دانلد[۲]، به نقل از فريد، ۱۳۸۵). هرگاه تعادل جسمي و رواني فرد به گونه اي دچار اختلال شود که حالت ناخوشايندي به وي دست مي دهد و براي ايجاد توازن نيازمند به کار گيري نيروهاي دروني و حمايت هاي خارجي باشد و در اين اسلوب ساز و کارهاي جديد موفق شود و مسأله را به نفع  خود حل کند، گويند فرايند سازگاري به وقوع پيوسته است (اسلامي نسب، ۱۳۷۳). سازگاري فرايندي در حال رشد و تحول پويا است که شامل توازن بين آن چه افراد مي خواهند و آن چه جامعه شان مي پذيرد. به عبارت ديگر سازگاري يک فرايند دوسويه است؛ از يک طرف به صورت مؤثر با اجتماع تماس برقرار مي کند و از طرف ديگر، اجتماع نيز ابزارهايي را تدارک مي بيند که فرد از طريق آن ها توانايي هاي بالقوه خويش را واقعيت مي بخشد. در اين تعامل، فرد و جامعه دستخوش تغيير و دگرگوني شده و سازشي نسبتاً پايدار به وجود مي آيد (به نقل از شادمان، ۱۳۸۳). ابعاد سازگاري، شامل سازگاري جسماني، سازگاري رواني، سازگاري اجتماعي قرار دارد پيش درآمد رسيدن به سازگاري هاي رواني، اخلاقي و جسماني، سازگار شدن از لحاظ اجتماعي است (به نقل از شادمان، ۱۳۸۳).

سازگاري فرايندي است در حا ل رشد و پويا كه شامل توازن بين آن چه افراد مي خواهند و آن چه جامعه شان مي پذيرد است .به عبارت ديگر سازگاري يك فرايند دو سويه است، از يك طرف فرد به صورت مؤثر با اجتما ع تماس برقرار مي كند و از طر ف ديگر اجتماع نيز ابزارهايي را تدارك مي بيند كه فرد از طريق آن ها توانايي هاي بالقوه ي خويش را واقعيت مي بخشد. در اين تعامل فرد و جامعه دستخوش تغيير و دگرگوني شده و سازشي نسبتاً پايدار به وجود مي آيد (به نقل از شادمان، ۱۳۸۳). به طور كلي سازگاري به تسلط فرد بر محيط و احساس كنار آمدن با خود اشار ه دارد. هر يك از ما به محيط و تغييراتي كه در آن روي مي دهد پاسخ مي دهيم . از اين رو سازگاري مهارتي است كه بايد آموخته شود و كيفيت آن مانند ساير آموخته ها، بستگي به ميزان علاقه و كوشش فرد براي يادگيري آن دارد. محيط خانواده، مدرسه و وسايل ارتباط جمعي در فراهم ساختن امكان يادگيري سازگاري با محيط نقش و مسئوليت مهمي بر عهده دارند. سازگار شدن با محيط مهم ترين منظور و غايت تمام فعاليت هاي ارگانيزم است، به طوري كه تمام افراد در تمام دوران زندگي خود، در هر روز و هر ساعت سرگرم آن هستند كه خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محيط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار كنند. در واقع زندگي كردن چيزي جز عمل سازگاري نيست (به نقل از شادمان، ۱۳۸۳).

 ملاک و معيار سازگاري

در فرايند سازگاري مشکلات و مسائل رواني– شناختي بروز مي کند. انگيزش و نيازهاي اکتسابي، نيازهاي غالب و متفاوت، ناکامي، تعارض ها، اضطراب ها و رفتارهاي دفاعي در اين فرايند آشکار مي شوند. شايد به همين علت باشد که سلامتي و بهنجاري افراد را به منزله ي سازش و سازگاري با توقعات جهان بيرون در نظر گرفته مي شود. ناسازگاري در يک موقعيت گذشته براي سازگاري در موقعيت هايي در آينده لازم و ضروري است. بنابراين بهتر است که توانايي فرد براي سازگاري را در نظر گرفت. بر اين اساس هر فردي که بتواند با مسائل و مشکلات خود کنار بيابد با خود و اطرافيانش سازش يابد و در برابر تعارض هاي اجتناب پذير دروني از خود سازگاري نشان دهد، انساني به هنجار تلقي مي گردد. چنين فردي واجد توانايي هاي دفاعي و سازشي است و مي تواند بين خود و نيازهاي کشاننده اي خود و واقعيت، تعادل برقرار سازد (دادستان، به نقل از شادمان، ۱۳۸۳).

ناسازگاري مي تواند جزيي يا کلي باشد. ناسازگاري جزيي مربوط به برخي از جنبه هاي شخصيت و رفتار فرد است. ولي ناسازگاري کلي مجموعه ي فرايندهاي اجتماعي شدن فرد را به مخاطره مي اندازد. پس مي بايست ناسازگاري به معناي خاص را از ناسازگاري به علت عدم استعداد براي نگهداري يک موقعيت سازش يافته متمايز دانست. در سازگاري با محيط دروني، هدف اين است که تنش هايي که سلامت و تعادل فرد را مورد تهديد قرار مي دهد، کاهش يابد. اما براي کاهش اين تنش ها برآوردن توقعات محيط بيروني کافي نيست. ممکن است رفتار يک فرد منحرف با واقعيت دروني خود سازگاري يافته باشد، بدون اين که با واقعيت اجتماعي سازگار باشد. پس يک تعامل پويايي ميان اين دو واقعيت وجود دارد، سازگاري بيروني در واقع مستلزم درجه اي سازش با واقعيت دروني است (به نقل از شادمان، ۱۳۸۳).

معيارهاي معيني براي ارزيابي کفايت سازگاري يک فرد نسبت به محيط ابداع شده اند. براي مثال، ويژگي هاي زير براي ارزيابي به عنوان پيشرفت اهميت زيادي دارند.

آسودگي يا آرامش روان شناختي: يکي از ضروري ترين علائم ناتواني در سازگاري آن است که احساس گناه يا ترس از بيماري و غيره در فرد شکل مي گيرد. تجربه کردن ناراحتي اغلب به معناي بي کفايتي در سازگاري روان شناختي است.

کارايي شغلي: نشانه ديگري که شاخص مشکلات سازگاري است، ناتواني ديگر در استفاده ي کامل از قابليت هاي اجتماعي است.

نشانه هاي جسماني: گاهي تنها علامت سازگاري نامناسب به شکل آسيب به بافت هاي بدن جلوه مي کند. يک شخص بهنجار و داراي سازگاري خوب نبايد از نشانه هاي جسماني رنج بکشد.

پذيرش اجتماعي: بعضي از افراد سازگار از نظر اجتماعي مورد پذيرش هستند، يعني افرادي هستند که ديگران آن ها را مي پذيرند (به نقل از شادمان، ۱۳۸۳).

برخي از خصوصيات انسان سازگار به شرح زير است:

– به ميزان کافي مي تواند فعاليت کند و براي کاري که بر عهده گرفته است شايستگي لازم را دارد و لزومي نمي بيند که شغل خود را مرتب تغيير دهد.

– از اضطراب و تعارضي که او را از فعاليت سود بخش باز دارد، دوري مي جويد.

– بتواند با مشکلات مواجه شود و درباره آن ها بينديشد و تصميم بگيرد و عمل کند.

– بتواند نيازها، افکار و عواطف ديگران را بشناسد و پاسخ ها يا واکنش هاي مناسب از خود نشان بدهد.

– بيماري هاي بدني نتوانند شايستگي و فعاليت او را کاهش دهند.

– انسان سازگار يا سالم مسئوليت همه اعمال، افکار و رفتارهاي خود را مي پذيرد و عاقلانه به نتايج آن مي انديشد.

– فرد سازگار بايد بتواند بعضي از ناکامي ها را تحمل کند، زيرا در حقيقت تحمل ناکامي مانند پذيرش اضطراب نشانه سازگاري مطلوب در شخص است (اسلامي نسب، ۱۳۷۳).

مهارت هاي سازگاري عبارتند از:

۱- توانايي در ارتباط کلامي با ديگران

۲- توانايي در مراقبت از خويشتن

۳- رسيدگي و انجام امور روزانه زندگي

۴- مهارت در ارتباط اجتماعي با افراد

۵- توانايي در پيدايش و تعيين راه و مسير ادامه زندگي و اهداف

۶- توجه به بهداشت و سلامتي فردي

۷- توانايي يادگيري، آموزش و ادامه تحصيل

۸- استفاده صحيح از ساعات تفريح و آزادي خود

۹- انجام کارها و مسئوليت هاي کاري

۱۰- توانايي ايجاد رابطه سالم با افراد خانواده، همقطاران و افراد مختلف اجتماع (اسلامي نسب، ۱۳۷۹).

عوامل مؤثر در سازگاري

سازگاري رضايت بخش فرد با موفقيت هاي اجتماعي عمده زندگي، به طور مستقيم با ميزان ارضاي همه نيازهاي اساسي مرتبط است. نيازها و ارضاء آن ها به ادراک فرد با توجه به سن، جنس، استعدادهاي ارثي و فرهنگي، طبقه اجتماعي، شغل، محل جغرافيايي، تعليم و تربيت، تجارب و سازگاري هاي زندگي اشخاص ديگر بستگي دارد (به نقل از حسن آبادي، ۱۳۸۱).

متغيرهايي که در سازگاري مؤثر هستند:

۱- شخصيت فرد

۲-ادراک فرد از مشکل

۳- شدت مسأله و مشکل

۴- حمايت اجتماعي

۵- تعداد راه هاي ممکن براي رسيدن به هدف

۶- توانايي و استعداد براي مراقبت از سلامتي خود

۷- درک فرد از موقعيت خود

۸- درک خانواده از موقعيت خود

۹- توانايي و استعداد فرد براي جذب حمايت هاي اجتماعي

۱۰- سابقه برخورد فرد با بحران ها يا ضربه هاي رواني

۱۱- وضعيت اقتصادي

۱۲- سلامت رواني

۱۳- انگيزه فرد براي زندگي

۱۴- نگرش ها و فعاليت هاي محيط مؤثر (اسلامي نسب، ۱۳۷۳).

نشانه سازي اختلالات سازگاري؛ اگر فرد نتواند سازگار شود دچار علائم مرضي مي شود:

۱- خلق افسرده

۲- آمادگي جهت گريه کردن

۳- نوميدي

۴- نگراني

۵- افزايش وابستگي

۶- ناتواني شغلي، فرهنگي، تحصيلي

۷- انزواي اجتماعي

۸- شکايات جسمي مانند سر درد، کمر درد و ساير دردها و خستگي (اسلامي نسب، ۱۳۷۳).

مکانيزم هاي سازگاري در زندگي خانوادگي

با استفاده از مکانيسم هاي رواني، مي توان کشمکش و مشکلات خانوادگي را کاهش داد. در صورتي که اين روش ها، با شدت و وسعت زياد استفاده شود، تبديل به مکانيزم هاي دفاعي خواهد شد. در زير به صورت خلاصه اين مکانيزم ها شرح داده خواهد شد.

  1. سپر بلا شدن يا سرزنش کردن

يکي از اعضاي خانواده به عنوان ايجاد کننده مشکل، شناخته مي شود يا اين که فرد ممکن است خود را مقصر اصلي قلمداد کنند. چنين روش هايي، از ايجاد درگيري جلوگيري کرده، اضطراب را کاهش مي دهد. ولي به نوبه خود، از برقراري ارتباطي که مي تواند ريشه مسائل را بشکافد، جلوگيري مي کند…………………………

………………………….

……………………………

2017-08-30
كد : 61877
وضعيت :‌موجود
مرکز پژوهش های دانشگاهی ایران (آسان داک) مرکز پژوهش های دانشگاهی ایران (www.Asandoc.com) تنها مرکز دانشگاهی در ایران است که خدمات جامع برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی ارائه می دهد . این مرکز با بکار گرفتن اساتید خبره و نام آشنا در ایران در همه رشته های دانشگاهی سعی در ارائه خدمات علمی برتر در حوزه های پروپوزال آماده، مقاله بیس پایان نامه، پرسشنامه و ترجمه آماده و همچنین تحقیقات آماده برای متغیرهای فصل دوم پایان نامه کرده است . بدین جهت سایت آسان داک توانسته است یکی از پر بازدیدترین سایت های کشور برای دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری شود و امروزه بیشتر دانشگاه های کشور به این مرکز جامع دانشگاهی دسترسی دارند . کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری می توانند نمونه پروپوزال آماده خود برای درس روش تحقیق در رشته مدیریت ، حسابداری ، روانشناسی ، علوم تربیتی و سایر رشته ها را به راحتی از سایت خریداری و دانلود کنند . همه نمونه پروپوزال های ارشد و دکتری که به صورت تکمیل شده و فرم پر شده در سایت قرار گرفته مورد تأیید می باشد . حتی برای پروپوزال آماده و نمونه پروپوزال مطالبی رایگان برای دانلود در سایت قرار گرفته که دانشجو می تواند آنها را مطالعه کند .
© تمامی حقوق برای سایت آسان داک ( پروپوزال آماده - تحقیقات آماده - مقاله بیس پایان نامه - مقاله با ترجمه ) محفوظ است .
Site Map - Facebook - Rss