رابطه بين تصوير بدني و عزت نفس با سازگاري زناشويي در کارمندان زن دانشگاه علوم پزشکي کرمان
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :390,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
دانلود پروپوزال آماده: رابطه بين تصوير بدني و عزت نفس با سازگاري زناشويي در کارمندان زن دانشگاه علوم پزشکي کرمان
قسمت هایی از پروپوزال:
بیان مسأله:
با فرا رسيدن عصر جديد، بعضي از انواع نماهاي ظاهري و كردارهاي بدني اهميتي خاص مييابند مدهاي لباس در روزگار ما تحت، تأثير گروههاي فشار، آگهي تجاري، امكانات اجتماعي، اقتصادي و ديگر عواملي است كه بيشتر مروج معيارهاي اجباري هستند تا تفاوتهاي فردي (گيد نز، ۱۳۸۷، ۷۳).
در بررسي تصوير بدني به دو عامل بايد توجه كرد «ظاهر واقعي فرد» و «معيارهاي فرد» و در مورد وضعيت ظاهريش، تصوير بدني پديدهاي عيني نيست، بلكه تجربه ذهني فردو ارزيابي او از بدن خويش است، البته در عين حال به همان اندازه خصوصيات فيزيكي واقعي بدن فرد در تصوير بدني او دخيل ميباشد. در واقع هم تجربه ذهني (معيارهاي فرد در مورد وضعيت ظاهريش) و هم خصوصيات فيزيكي واقعي، براي دستيابي به درك از تصوير بدني هستند. (آسمياني و دانيلوك[۱]، ۱۹۹۷) تصوير بدني شامل جنبههاي روانشناختي و اجتماعي رفتار و به همان اندازه پاسخهاي عصبي فرد ميباشد. (نيوول[۲] ۱۹۹۱،۱۴۰۵-۱۴۰۰). با نزديك شدن كودكان به دوران نوجواني، تصوير بدني آنها به طور فزايندهاي به ظاهر و شناختهاي آنها در مورد جذابيتهاي جسميشان مربوط ميگردد. تغييرات جسماني كه همزمان با رسيدن نوجوان به بلوغ ظاهر ميشود، مركز توجه و علاقه شديد آنها به خودشان است. به نظر ميرسد اهميت تغييرات تحولي دوران بلوغ براي زنها و مردها متفاوت است، به اين معني كه در نوجواني ارزيابي دختران از جذابيت جسمانيشان مهمترين پيشبيني كننده نمرههاي «خود پنداشت»آنهاست، درجهبندي پسرها از «خود كفايتي» شان پيشبيني كننده بهتري از اين نمرههاست (وبر و همكاران[۳]، ۲۰۰۱).
كرسيني (۱۹۹۴؛ به نقل از شتاب بوشهري ۳۵۹، ۱۳۷۳) در دايره المعارف روانشناسي، «حرمت خود» را احساس فرد نسبت به خود تعريف كرده كه در بر گيرنده ميزان احترام و پذيرش شخص از خودش ميباشد. او همچنين بر اين عقيده است كه حرمت خود، احساس كفايت و ارزشي است افراد«خود پنداشت» خودنسبت ميدهند. پژوهشها نشان دادهاند كه حرمت خود با ميل به مهار، اميدواري، انگيزه پيشرفت، خود مختاري، عوامل مثبت ونياز به تاييد، ارتباط مثبت، افسردگي، تنهايي، اضطراب و پرخاشگري ارتباط منفي دارد (كازدين[۴]، ۲۰۰۰). ( گيلسون[۵]۲۰۰۶،۹۰-۷۹). متخصصان بهداشت رواني، به دليل اهميت تصوير بدني در ارتباطات اجتماعي و روابط بين فردي پژوهشهاي گوناگون را در اين زمينه انجام دادهاند. پژوهشها نشان ميدهد كه برخي افراد اشتغال ذهني مداومي دربارهي ظاهر جسماني خود دارند و عليرغم طبيعي يا تقريباً طبيعي بودن ظاهر جسماني، ترس مفرط و نگران كنندهاي از زشت يا غير جذاب بودن خود گزارش ميكنند (بلينو[۶] و همكاران۲۰۰۶،۷۸-۷۳). به نظر ميرسد افرادي كه احساس خوبي نسبت به خود دارند، معمولاً احساس خوبي نيز نسبت به زندگي خواهند داشت (نيسي شوشتري، ۱۳۸۰). در واقع، تصوير مثبت از جسم خويش، سبب ايجاد حس ارزشمندي در فرد وتصوير ذهني كه به هر صورت دستخوش تغيير شده باشد، منجر به تغييراتي در ميزان حس ارزشمندي ميشوند. (نوغاني، منجمد و همكاران، ۱۳۸۵).
مديريت بدن به معناي دستكاري در نماي ظاهري بدن است. با ظهور عصر جديد، نماي ظاهري كردارهاي بدني اهميتي خاص يافتهاند. بدن ديگر نه فقط از بعد زيست شناختي بلكه به عنوان محصولي اجتماعي و روانشناختي مورد توجه قرار گرفت. (حقگوي پشگه، ۱۳۸۶). بر اين اساس مديريت بدن به معناي نظارت و دستكاري مستمر ويژگيهاي ظاهري و مرئي بدن است.
كيسر[۷] (۱۹۹۷)، اعتقاد دارد هر نوع تفكر و فعاليتي كه به خريداري و پوشيدن لباس و نيز فرآيندهاي تغيير بدن، مانند رژيم غذايي و ورزش منجر شود. رود و لنون۲ (۱۹۹۴) معتقدند كه رفتارهاي مرتبط با مديرت ظاهر شامل رژيم غذايي، ورزش، پرورش اندام، استفاده از وسايل آرايشي و زيبايي و انتخاب لباسهايي براي بالا بردن ظاهر فردي ميشوند. زنان نسبت به مردان تحت فشار بيشتري براي توجه به بدن و ظاهر فيزيكي و همچنين انطباق با ايدهالهاي زيبايي هستند.
عزت نفس و مفهوم خود ارزشمندي از اساسي ترين عوامل در رشد مطلوب شخصيت فرد است. برخورداري از اراده و اعتماد به نفس قوي، قدرت تصميمگيري، ابتكار، خلاقيت ونوآوري، سلامت فكر و بهداشت رواني رابط مستقيمي با ميزان و چگونگي عزت نفس و احساس خود ارزشمندي دارد و امروزه در اصلاح و درمان بسياري از اختلالات شخصيتي و رفتاري از قبيل كمرويي و گوشهگيري، لجبازي و پرخاشگري و تنبلي، ارزيابي و پرورش احساس عزت نفس، تقويت اعتماد به نفس و مهارتهاي فردي و اجتماعي به عنوان اولين يا مهمترين گام مورد توجه قرار ميگيرد. (بيابانگرد، ۱۳۷۳).
ويرجنياستير معتقد بود افزايش عزت نفس در خانواده به منظور ايجاد در نظام ميان فردي آنهاست. او بين عزت نفس و ارتباط ميان فردي، يك همبستگي مستقيم يافت و عزت نفس پايين را با ارتباط ضعيف همخوان و هم پيوند ميدانست. ستير به طرز ويژهاي بر تخليه انرژي و از نظر جهتگيري انرژيها متوقف شده از طريق تسهيل در رشد و افزايش عزت نفس وبهبود مهارتهاي ارتباطي تأكيد ميورزد (نوابي نژاد، ۱۳۷۸). روابط رضايت بخش در بين زوجين نيز از طريق علاقه متقابل، ميزان مراقبت از همديگر، اعتماد به نفس كه هر دو يكديگر را پذيرفتهاند و تفاهم با يكديگر قابل سنجش است (سينها و ماكرجك [۹]۱۳۶۹،۶۳۶-۶۳۳).
بايد توجه داشت كه عزت نفس عامل مهمي براي پيشرفت و موفقيت افراد در همه كارها و در زندگي زناشويي است و محيط نيز نقش تأثير گذاري در شكلگيري آن دارد و رضايت زناشويي حاصل مبادله رفتارهاي پاداش بخش است. وقتي فرد ارزيابي مثبت از خصوصيات خود داشته باشد داراي عزت نفس بالا وقتي نتيجه اين ارزيابي منفي باشد داراي عزت نفس پايين است. افرادي با عزت نفس بالا داراي هدفهاي عاليتر و متعددتري هستند و شوق زيادي دارند تا با موفقيتهاي تازه و موضوعاتي روربرو شوند كه استعداد نيروهاي آنها را به طور عمده به كار ميگيرد (عظيمي۷۰۴، ۱۳۸۰).
عزت نفس متغير شخصيتي ديگري است كه با خوش بيني و هويت در ارتباط است. (شيير[۱۰] و همكاران ۱۹۹۴،۱۰۷۸-۱۰۶۳). يكي از سازههاي شخصيتي مرتبط با سلامت و بهزيستي رواني، خوش بيني است (كجباف عريضي وخدا بخشي، ۱۳۸۵) به وسيله عزتنفس است كه فر ميتواند هويت خويش را بشناسد زيرا عزت نفس ارزشيابي كلي ما نسبت به فضايل، قابليتها، ارزشها، اجراي بدني، پاسخهاي ما به ديگران و ديدگاهي است كه نسبت به داراييهايمان داريم (كازدين[۱۱]، ۲۰۰۱) به نقل از جان بزرگي، نوري و هريس، ۱۳۸۷).
شاملو معتقد است عزت نفس عبارتست از ارزيابي و ارزشيابي مداومي كه شخص نسبت به ارزشمندي خويشتن دارد و نوعي قضاوت شخصي نسبت به ارزشمندي وجودي ميباشد (خوراني۱۳۸۷، ۱۶۷) از ديدگاه واقعيت درماني هويت از راه ارتباط و درگيري عاطفي با خود و ديگران از طريق چيزي كه دوست داريم و تلاشهايي كه براي رسيدن به آن ميكنيم، آنچه كه ديگران در مورد مافكرميكنند، ارزشيابي ما از خودمان در اقتصادي، تصور خود از وضع ارتباط با شرايط زندگي و اوضاع اجتماعي، جسماني و شيوه لباس پوشيدن، هويت ما را پديدار ميكند(شفيع آبادي و ناصري، ۱۳۸۸).
افزودن بر اين عزت نفس يكي از عوامل مهم رشد محسوب ميشود كه از يك سو و با رفتارهاي شكل گرفته در نظام خانواده (آماتو و فلور[۱۲] ۲۰۰۲،۷۱۶-۷۰۳). و از سوي ديگر با باورها و هيجانهاي مربوط به خود در ارتباط است. (سانتروك[۱۳]،۲۰۰۷). به وسيله عزت نفس است كه فرد ميتواند هويت خويش را بشناسد. زيرا عزت نفس ارزشيابي كلي ما، نسبت به فضائل ما قابليتها، ارزشها، اجزاي بدني، پاسخهاي ما به ديگران و ديدگاهي است كه نسبت به داراييهايمان داريم (كازدين ۲۰۰۱، به نقل از جان بزرگي، نوري، و هريس، ۱۳۸۷). عزت نفس جنبههاي مختلفي دارد براندن براساس جنبههاي انسان گرايانه، از عزت نفس به عنوان نياز وجودي ومؤلفه بر انگيزنده بنيادين رفتار انسان ياد ميكند. كه بر ميزانهاي مساوي، شامل ارزش مداري و شايستگي است. به اعتقاد او عزت نفس از دو جنبه مرتبط به هم يكي احساس خودكارآمدي شخصي و ديگري احساس ارزشمندي شخصي تشكيل شده است كه اين دو جنبه باعث ايجاد اعتماد به نفس و احترام به خود ميشود (هوبان[۱۴]۲۰۰۴،۲۵-۷). جنبه ديگر عزت نفس، عزت نفس جنسي است كه بر رفتارهاي جنسي تأثير گذار و عبارت است از دانش عاطفي انسان نسبت به ارزيابي از افكار، احساسات و رفتارهاي جنسي خودش (بث و همکاران[۱۵] ۲۰۱۰،۸۳۸-۸۳۳).
سازگاري زناشوئي يك فرآينداست كه در طول زندگي زوجين به وجود ميآيد. زيرا كه لازمه سر آن انطباق سليقهها، شناخت صفات شخصيتي، ايجاد و قواعد رفتاري و شكلگيري الگوهاي مراودهاي است. بنابراين سازگاري زناشويي فرايند تكاملي بين زن و شوهر است ( لاس ول و لاس ول، ۱۹۸۲ به نقل از فقيرپور۲۶۶، ۱۳۸۰).
در رويكرد شناخت درماني بِك نيز بر فرضيهها و باورهاي موجود در طرحوارههاي شناختي زن و شوهر تأكيد شده است. به نظر يك وقتي طرحوارههاي شناختي (باورها و فرضيهها تحت تأثير تحريفات شناختي قرار ميگيرند. حكم قاعده يا باورهاي غير منطقي را پيدا ميكنند كه اين باورهاي افراطي و بسيار مطلق باعث ميشوند نظام تفسيري زوجين به صورت غير منطقي و نادرست عمل كند و زن و شوهر در تعاملات خود دچار تعارض شوند ( بك. قراچه داغي، ۱۳۸۰، ۲۶۷). باورهاي غير منطقي به صورت آگاه در زوجين وجود دارند و همسران از تأثيرات منفي آنها در افزايش ناسازگاري زناشوئي خود آگاهي ندارند. از انجا كه تفكر و باور سالم يكي از مؤلفههاي مهم ارتباط كار آمد زناشوئي است و تأكيد در مانگران بر اين مسئله كه كمك به زوجين ناسازگار ميتوان با تفكيكهاي شناختي به شناسايي اين باورهاي ناكارآمد و همچنين رشد ارتباط مؤثر زناشوئي پرداخت ( باكوم[۱۶] ۱۹۹۸،۸۸-۵۳).
فيني[۱۷] (۱۹۹۹) در تحقيقات خود دريافت افرادي كه دلبستگي ناايمن دارند داراي كنترل شديد عاطفي هستند و هيجاناتشان بيشتر از نوع منفي است كه پيشبيني كننده خوبي براي رضايت زناشويي است. ( كلانتري۹۵، ۱۳۷۹) در بررسي خود به رابطهي منفي ميان تفاهم زناشويي با اضطراب، واكنش به ناكامي و باور وابستگي در دانشجويان متاهل دانشگاه تهران دست يافت و اعلام كرد افزايش اضطراب و نگراني موجب كاهش تفاهم زناشوئي ميشود. اسپانيرولوئيس[۱۸] (۱۹۸۰، بر گرفته از لتزينگر و گوردون ۲۰۰۵،۴۲۴-۴۰۹). نيز بيان كردند كه ارتباط مثبت، توافق افراد بر سر مسائل زناشويي، و ابراز محبت باعث ميشود فرد رضايتمندي و شادكامي بيشتري در راوبط زناشويي خود داشته باشد.
عوامل متعددي رضايتمندي زناشوئي زوجين را تحت تأثير قرار ميدهند از آن جمله ميتوان به رضايت از خلق و خوي همسر، (بلوم و مهرابيان[۱۹]۱۹۹۹،۱۲۵-۹۳). اعتماد و وفاداري و عشق (روز بلات[۲۰] و همكاران، ۱۹۹۹،۱۲۹-۱۱۳).درآمد و اشتغال همسر (وييجينتيمالا، كوماري و پاند[۲۱]ا؛ ۲۰۰۴،۱۱-۹) اشاركرد.
سازگاري زناشويي از دير باز مورد توجه روانشناسان و جامعه شناسان قرار گرفته، يكي از گستردهترين مفاهيم براي تعيين ميزان شادي و پايداري رابطه است (ويگل و ديگران[۲۲] ۱۳۷۸،۲۷۰-۲۶۳) سازگاري زناشويي وضعيتي است كه در آن زن و شوهر در بيشترين مواقع احساس خوشبختي و رضايت دارند و از كنار هم بودن لذت ميبرند. اين سازگاري از طريق متقابل، مراقبت از يكديگر، پذيرش، درك و ارضاي نيازهاي ايجاد ميشود (سينها و ماكرجك[۲۳] ۱۹۹۰،۶۳۶-۶۳۳). موضوع سازگاري زناشويي بعد از مطالعه هاميلتون مورد توجه قرار گرفت و بعد از آن در پژوهشهاي زيادي به منظور كشف عوامل مؤثر در سازگاري زناشويي انجام شد. پژوهشگران تا سال ۱۹۸۰ بر متغيرهاي همهگيرشناسي، روابط جنسي، مسائل مالي، تعداد فرزندان، مذهب و شغل زوجين تمركز داشتند و تنها در سالهاي اخير به اهميت عوامل شخصيتي و هيجانات در سازگاري زناشويي تأكيد كردند ( اشنايدر ۱۹۷۹،۸۲۳-۸۱۳).(ويدا نوف وگاتمن ۱۹۹۰،۱۱۱۵-۱۰۹۹) [۲۴]. به عنوان مثال، گلمن (۱۹۹۸ به نقل از شهيدا و راهي، ۲۰۰۹). به وجود رابطهاي قومي بين هوش هيجاني و توانايي حل تعارض در رابطه زوجين پي برد و بر اهميت نقش همدلي در روابط رومانتيك تأكيد كرد. (گاتمن و همکاران۱۹۹۸،۲۲-۵). [۲۵] نيز دريافتند كه حمايت و درگيري هيجاني اجزاي اساسي رابطه زناشويي هستند و اين عوامل در مقايسه با تعارضات رفتاري، با قدرت بيشتري ميتوانند آينده رابطه را پيشبيني كنند. آنها هم چنين خاطرنشان كردند كه روز كه لحن ابزار هيجاني بين زوجين بسيار مهمتر از محتواي مكالمات و توانايي حل تعارضاتشان ميباشد. از نظر آنان عامل اصلي ناسازگاري زناشوئي ميزان خشم ابراز شده و يا تعداد تعارضات نيست، بلكه تحقير كردن و فاصلهگيري دفاعي است كه باعث بروز شگفتيهاي زناشويي ميشود نتايج نشان داد بين تصوير بدني و عزت نفس مثبت و منفي و سازگاري زناشويي رابطه مثبت و مستقيم وجود دارد و تفاوت معناداري با يكديگر نشان ميدهند.
[۱]. Usimian & Daniluky
[۲]. Newel
[۳]. Weber
[۴]. Kazdin
[۵]. Gleeson
[۶]. Bellino
[۷]. Kaiser
[۸]. Rudl & Lennon
[۹]. Sinha & Mukerjec
[۱۰]. Scheier
[۱۱]. Kazdin
[۱۲]. Amato & Fowler
[۱۳]. Santrock
[۱۴]. Hoban
[۱۵]. Beth, Julieh. Anthony & Michael
[۱۶]. Baccem
[۱۷]. Feeny
[۱۸]. Spanier
[۱۹]. Blum and Mehrabian
[۲۰]. Roizblatt
[۲۱]. VijayanThimala & Kumari & Panda
[۲۲]. Vigel & Ballard & Doberah
[۲۳]. Sinha & Mukerjec
[۲۴]. Shnyder & Voydanoft & Gottman
[۲۵]. Gottman & Coan & Carreve & Swanson
……………………………
۲- اهمیت و ضرورت تحقیق:
……………………………
۳- پیشینه تحقیق:
……………………………
۴- اهداف تحقیق:
…………………………………….
۵- فرضيه هاي تحقیق:
…………………………………….
۶- مدل تحقیق
…………………………
۷- سوالات تحقیق:
…………………………………….
۸- تعريف واژهها و اصطلاحات فني و تخصصی (به صورت مفهومی و عملیاتی):
…………………………………….
۹- بیان جنبه نوآوری تحقیق:
………………………….
۱۰- روش شناسی تحقیق:
الف: شرح كامل روش تحقیق بر حسب هدف، نوع داده ها و نحوه اجراء (شامل مواد، تجهيزات و استانداردهاي مورد استفاده در قالب مراحل اجرايي تحقيق به تفكيك):
………………………….
ب- متغيرهاي مورد بررسي در قالب یک مدل مفهومی و شرح چگونگی بررسی و اندازه گیری متغیرها:
…………………………………….
ج – شرح کامل روش (ميداني، كتابخانهاي) و ابزار (مشاهده و آزمون، پرسشنامه، مصاحبه، فيشبرداري و غيره) گردآوري دادهها :
…………………………………….
د – جامعه آماري، روش نمونهگيري و حجم نمونه (در صورت وجود و امکان):
…………………………………….
ر- روش نمونه گیری و حجم نمونه:
…………………………………….
ز- ابزار تحقیق:
…………………………………….
هـ – روشها و ابزار تجزيه و تحليل دادهها:
…………………………………….
منابع :
…………………………………….
آسان داک: www.Asandoc.com
دانلود نمونه پروپوزال تکمیل شده، پروژه پر شده، طرح پیشنهادیه آماده