پیشینه ومبانی نظری تحقیق رویکردهای عمده در فلسفه اخلاق
- پس از پرداخت لينک دانلود هم نمايش داده مي شود هم به ايميل شما ارسال مي گردد.
- ايميل را بدون www وارد کنيد و در صورت نداشتن ايميل اين قسمت را خالي بگذاريد.
- در صورت هر گونه مشگل در پروسه خريد ميتوانيد با پشتيباني تماس بگيريد.
- براي پرداخت آنلاين بايد رمز دوم خود را از عابربانك دريافت كنيد.
- راهنماي پرداخت آنلاين
- قيمت :130,000 ریال
- فرمت :Word
- ديدگاه :
پیشینه ومبانی نظری تحقیق رویکردهای عمده در فلسفه اخلاق
اخلاق حرفه ای
در اینجا میتوان به بیان انواع رویکردهای مطرح در فلسفهی اخلاق که عبارتانداز: رویکرد وظیفهگرایی، رویکرد نتیجهگرایی، سودگرایی( لذتگرا)، رویکرد فضیلتگرا، اشاره کرد.
رویکرد وظیفهگرایی
واژه وظیفهگرایی[۱] را نخستین بار، جرمی بنتام[۲] در کتاب وظیفهگرایی یا علم اخلاق، مطرح کرد. واژه انگلیسی Deontologismترکیبی است از Deontoبه معنی «تکلیف» و «وظیفه» و Logos به معنای «شناخت» (موحدی، ۱۳۸۹: ۱۶۵). نظریات مربوط به وظیفهگرایی نظریاتیاند که بدون توجه به نتایج افعال، آنها را ذاتاً خوب یا بد میدانند. موضوعی که در این دسته از نظریههای اخلاقی تأکید میشود این است که همه ما وظایفی را بر عهدهداریم که شامل اعمالی است که باید انجام دهیم و یا نباید انجام دهیم. این اعمال صرفنظر از پیامدی که دارند، بر عهده ما هستند. (فرانکنا، ۱۳۸۵ : ۴۷-۴۶ ). وظیفهگرایی، مانند نتیجه گرایی، به دوشاخه وظیفهگرایی عمل نگر و وظیفهگرایی قاعده نگر تقسیم میشود. در اکثر متون و مباحث اگر از وظیفهگرایی بهطور عام سخنی گفته میشود، عمدتاً وظیفهگرایی قاعده نگر مراد است و حاکی از این میباشد که اگر وظیفه را همواره قاعدهاي مشخص و تعیین کند، ارجح است از اینکه افراد بدون هیچ قواعد و مقرراتی به وظایفی که تشخیص میدهند، عمل کنند و باعث به وجود آمدن تعارض میان وظایف شوند. ازجملۀ وظیفهگرایان عملنگر میتوان به ریچارد پرایس [۳]و ایچ. اي. پریچارد[۴] و ازجمله نظریات وظیفهگرایانۀ قاعدهنگر میتوان به نظریه امر الهی، نظریه اخلاقی کانت و نظریات اخلاقی دبلیو. ديوید. رأس[۵] اشاره کرد. دراخلاق هنجاري، نظریات وظیفهگرایانه در مقابل نظریات نتیجهگرایانه قرار میگیرند. درحالیکه نتیجهگرایی، اعمال درست را بر اساس نتایج خیر مشخّص و معین میکند، وظیفهگرایی مدعی است که اگرچه نمیتوان از نتایج و پیامدهاي اعمال صرفنظر، اما ویژگیهاي مهم دیگري نیز وجود دارند که تعیینکننده درستی و نادرستی اعمال میباشند. در وظیفهگرایی، ملاك سنجش افعال اخلاقی، وظیفه است.
۲-۱-۲-۲- رویکرد نتیجهگرایی
در سال ۱۹۵۸ در مقالهای تحت عنوان «فلسفهی اخلاق جدید»، نخستین بار انسکم[۶]، واژه”Consequentialism”را که به معنی نتیجهگرایی[۷] است در اشاره به نظریاتی که به نتایج و پیامدهاي اعمال اشخاص نظر دارند، به کار برد. این نظریه به شکلی که اَنسکم آن را معرفی کرد،کاملاً با نظریهی اخلاقی سودگرایی پیوند خورد؛ به همین دلیل، اکثر اوقات این دو نظریه با هم تلفیق میشوند و بهجای هم به کار میروند. اما نباید از نظر دور داشت که سودگرایی،گونهاي خاص از نظریات نتیجهگرایی است و زیرمجموعه آن قرا میگیرد (موحدی، ۱۳۸۹: ۱۵۷).
نتیجه گرایی با این عقیده آغاز میشود که ارزشهایی وجود دارند که مقدم بر اخلاق هستند؛ حتی اگر هیچ درستی و نادرستی اخلاقی وجود نداشته باشد، همواره بعضی چیزها خوب و بعضی چیزها بد خواهند بود. در این دسته از نظریات، کیفیت یا ارزش اخلاقی اعمال، اشخاص و منشها، وابسته به ارزش غیراخلاقی نسبی آن چیزي است که به وجود میآورند و یا به دنبال ایجادش هستند. نتیجه گرایی وصف آن دسته از نظریات اخلاقی است که بنابر آنها، نتایج هر عمل تعیینکننده درستی و اعتبار هر حکم اخلاقی درباره آن عمل است. با این حساب، عملی اخلاقاً درست است که نتایج خوب به بار آورد؛ ازاینرو در نتیجه گرایی، توجه به نتیجه و پیامد عمل بر خود عمل رجحان دارد و در هر عمل، یک ویژگی مصحح اساسی و نهایی در کار است: ارزش غیراخلاقی نسبی پیامد آن. این گروه ازنظریات، برای تعیین خوب یا بد بودن عملی، نتایج آن فعل را معیار قرار میدهند. (فرانکنا،۱۳۸۵: ۵۲ ).
فایده باوری با نقدهای جدی مواجه شده است، ازجمله آنکه به سادگی نمیتوان به نتایج افعال پی برد و این نظریه اخلاقی جایی برای انگیزه و نیّت در نظر نگرفته است.
شاید ذکر این نکته خالی از فایده نباشد که همانطور که گفتیم، در نتیجه گرایی، درستی و نادرستی یک عمل بر اساس نتایج آن عمل سنجیده میشود، یعنی پس از انجام یک عمل، بر اساس خوبی یا بدي نتایج آن عمل است که رأي بهدرستی و نادرستی آن میدهیم. اما قبل از انجام عمل، فاعل تا آنجا که ممکن است نتایج آن را حدس میزند و در صورتی که نتایج به نفع او یا اکثریت باشند به انجام عمل مبادرت میورزد .اما نتایج حدس زده شده، گاهی متفاوت با نتایج واقعیاي است که انجام عمل در پی خواهد داشت و معلوم نیست که کاملاً این همان باشند. زیرا اولاً در حدس زدن نتایج، هنوز عمل انجامنشده و نتایج حدس زده شدة آن، کاملاً درست و یقینی نیستند؛ و ثانیاً ممکن است ما در حدس زدن نتایج خود را بفریبیم و نتیجه را به گونهاي که به نفع انجام یا ترك عمل است، حدس بزنیم. بنابراین صرفاً نتایج واقعی خود عمل، پس از انجام عمل است که میتوانند تعیینکننده درستی آن باشند.
۲-۱-۲-۳- رویکرد فضیلتگرایی[۸]
یکی دیگر از نظریههای مطرح در فلسفهی اخلاق، اخلاق مبتنی بر فضیلت است. اخلاق فضیلتگرا از مهمترین نظریههای رقیب نتیجهگرایی و وظیفهگرایی است. این نظریه با مقاله کلاسیک خانم انسکومب با عنوان فلسفه اخلاق جدید احیا شد. ریشههای اخلاق فضیلت به یونان باستان برمیگردد. و مهمترین کتاب فضیلت در آن دوره اخلاق نیکوماخوس ارسطوست. نظریه اخلاق فضیلت از آدمیان میخواهد پیوسته در پی آن نباشند که فعل اخلاقی درست چیست، بلکه از آنها میخواهد که حالتهای درونی خود را زیبا سازند، آنگاه بهطور طبیعی فعل زیبا از آنان سر خواهد زد. این حالتهای درونی زیبا همان فضایلاند. فضیلت حالتی در منش یا شخصیت آدمی است که او را سوق میدهد که اخلاقی رفتار کند (قراملکی و همکاران،۱۳۹۰: ۶۴-۶۶).
۲-۱-۲-۴- رویکرد سودگرایی
از جمله رویکردهای دیگری که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد، رویکرد لذتگرایی یا سودگرایی[۹] میباشد. سودگرایی اخلاقی نظریهای غایتگرا در باب اخلاق هنجاری، به مجموعهای از نظرات گفته میشود که غایت نهایی اخلاقی زیستن را خیر عمومی قرار داده و معیار درستی و نادرستی و باید و نباید اعمال را، اصل سود میداند؛ اعمالی که موجب بیشترین مقدار خوشی (خوشبختی،خوبی و خیر) برای بیشترین تعداد افراد میشوند، درست میشمارد و اعمالی را که موجب کاهش خوشی و افزایش ناخوشی میشوند، نادرست میشمارد. بهعبارتدیگر اصل سود معیار درستی و نادرستی را غلبه بیشتر خیر عمومی بر شر میداند. سودگرایی مکتبی است که لذت را معیار اخلاق میداند. این مکتب، زندگی بر وفق طبیعت را، ملاک خوب و بداخلاق میداند. آنچه، ملاک اساسی این مکتب است، آرامش روح و روان آدمی است که جز از طریق بیتعلقی به امور دنیوی حاصل نمیگردد. یکی از فلاسفهی تأثیرگذار در یونان باستان، اپیکور است، که دیدگاه لذتگرایی یا سودگرایی را در اخلاق بنا کرد. در لذتگرایی آن چیزی که لذت به بار میآورد، خوب و چیزی که درد و رنج به بار میآورد، نادرست است. سودگرایی یا مکتب اصالت لذت، در قرنهای هجدهم و نوزدهم، توسط جرمی بنتام، میل و مور به اوج خود رسید که با لذتگرایی اپیکور متفاوت است. از نظر بنتام، طبیعت بشر تحت سیطره دو ارباب مطلق یعنی رنج و لذت قرار دارد بهنحویکه رنج و لذت بر همه اقوال و افعال و افکار بشر تسلط دارند. او معتقد است که قانون و عقل، دو ابزاری هستند که ساختار لذت را مستحکم میسازند میل لذتها را به دو دسته پستتر و برتر تقسیم میکند. او معتقد است که هر انسانی با مراجعه به خود درمییابد که لذت مطالعه، بسیار بیش از لذت خوردن و خواب است. ترجیح لذتهای روحی در برابر لذتهای جسمی، ازجمله تمایزات لذتگرایی اپیکور با دیگر لذتگرایان است. مکتب اپیکوری بدنامترین و کماثرترین مکتب فلسفی به شمار میرود. آموزههای اپیکوری که باعث بیشترین خصومت گردید عبارت بود از انکار مشیت الهی یعنی اظهار اینکه نفس فانی است و در خصوص فلسفهی اخلاق، این باور که لذت، خیر اعلی است. حتی در روزگاران باستان اپیکور متهم به لذتگرایی بود. (میل و همکاران،۱۹۷۵به نقل از کرمی، ۱۳۷۸).
…………………………..
……………………….
………………………